ناتو به تهدیدات خاورمیانه پاسخ قاطع دهد

 بر اساس توافق میان اعضاء، هر عضو ناتو باید ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به تامین بودجه نظامی ناتو اختصاص دهد. این در حالی است که از مجموع ۲۸ کشور فقط پنج کشورسهم خود در تامین بودجه دفاعی ناتو را پرداخت می کنند. امریکا با پرداخت ۳.۶ درصد تولید ناخالص داخلی خود بیشترین سهم را در تامین بودجه دفاعی ناتو بر عهده داشته و چهار کشور دیگر عبارتند از انگلیس، استونی، یونان و لهستان. حتی فرانسه که دارای نیروی نظامی قوی در اروپا است، در سال گذشته فقط ۱.۸ درصد تولید ناخالص داخلی خود را به این موضوع اختصاص داده است. هر چه تعداد اعضاء افزایش می یابد تمایل کشورهای عضو جهت پرداخت سهم خود کاهش می یابد.

ترامپ بارها قاطعانه گفته است که منافع امریکا باید در اولویت قرار گیرد. در میان چالش هایی که وی ایجاد کرده است، چالش برانگیزترین مسئله در ارتباط با سودمندی و هزینه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در تامین اهداف ملی ایالات متحده آمریکا است. وی در این ارتباط گفته است: برای چند دهه ما کمک خرج ارتش کشورهای دیگر بوده ایم این در حالی است که ارتش آمریکا با مشکلات مالی مواجه است.

اما «زلمی خلیل زاد» سفیر پیشین ایالات متحده در سازمان ملل، طی مقاله ای که در سایت نشنال اینترست منتشر شده است، شرح می دهد که بعد از مراسم تحلیف و دوره انتقال قدرت، رویکرد «دونالد ترامپ» رئیس جمهور جدید آمریکا به اتحادیه های سنتی آمریکا تغییر کرده است. ترجمه مقاله پیش روی شماست.

رهبران و سیاستگذاران اروپا و سایر نقاط جهان در پنجاه و سومین کنفرانس امنیتی مونیخ که 17 -19 فوریه برگزار می شود، شرکت خواهند کرد.  در این نشست، بدون تردید چشم رهبران بر «مایک پنس» که هیات امریکایی را رهبری می کند، دوخته خواهد شد. «جیمز ماتیس» وزیر دفاع نیز درهیات آمریکایی حضور خواهد داشت.

با توجه به ایجاد تحول مثبت در رویکرد دولت ترامپ به اتحادیه های سنتی ایالات متحده که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفته اند، همانطور که در طی سفر «شینزو آبه» نخست وزیر ژاپن به واشنگتن نیز دیده شد، در نشست مونیخ «مایک پنس» به احتمال زیاد حمایت قوی آمریکا از ناتو را بیان خواهد کرد. این تحولی بسیار عالی است. با این وجود معاون رئیس جمهور امریکا باید در طی سخنرانی ها و نشست های دوجانبه با سران کشورهای عضو ناتو، تعهد آمریکا به ناتو را اعلام کرده و خواهان انجام اصلاحاتی در مورد این اتحادیه شود.

در طی مبارزات انتخاباتی و دوره انتقال قدرت، «دونالد ترامپ» همواره اعتقاد خود را در مورد اتحادهای سنتی امریکا بیان نموده و گفته است: این اتحادها باید به طور دقیق، هم در مورد ارتباط آنها با چالش های فعلی و هم در مورد تعهد و مسئولیت اعضاء به اتحادیه (تعهد و مسئولیت مساوی با تعهد ایالات متحده) مورد بررسی قرار گیرند. بنابراین وی در مورد ناتو و عملکرد اعضاء آن شک و تردیدهایی را بیان نموده و استدلال کرد که آمریکا سهم بیشتری جهت تقویت سیستم دفاعی اتحادیه می پردازد.

اما بعد از مراسم تحلیف و با گذر زمان، رویکرد ترامپ به ناتو و دیگر اتحادهای آمریکا، به طور مشخص با ژاپن و کره جنوبی، به طور مثبت تغییر کرده است. او به «ترزا می» نخست وزیر انگلیس گفت: صد در صد از ناتو حمایت خواهد کرد. ترامپ به نخست وزیر ژاپن نیز گفت: در مقابل انجام آزمایشات موشکی کره شمالی، صد درصد از ژاپن حمایت خواهد کرد. وی همچنین  موافقت نموده است، در نشست ماه می ناتو شرکت نماید.

ایجاد تغییرات در اتحادیه ناتو باید به اعضایی که از اظهارات گذشته ترامپ در مورد ناتو و اتحادیه ژاپن عصبی شده اند، بار دیگر اطمینان دهد. تحول در رویکرد ترامپ به اتحادیه های سنتی امریکا جریان اصلی سیاست خارجی دولت وی را نشان می دهد. با این وجود ناتو باید تقویت و اصلاح شود. هر چند اتحادیه ناتو تاکنون نقش مهمی در تلاش های امنیتی به رهبری ایالات متحده، به ویژه در افغانستان، بازی کرده است، اما اتحادیه آمادگی لازم را جهت مقابله با تهدیدات جهان فعلی ندارد.

در عین حال پس از جنگ سرد، اعضای غیر آمریکایی ناتو سهم خود را جهت تامین هزینه دفاعی اتحادیه  نپرداخته اند و فقط چهار عضو از 28 عضو آن 2 درصد تولید ناخالص داخلی خود را به ناتو اختصاص می دهند.

جهت بررسی و رفع هر دو نقص، دولت ترامپ باید برنامه ای مشخص را دنبال نماید، برنامه ای که رویکرد دولت جدید به ناتو را شرح داده و توسط «مایک پنس» در مونیخ بیان شود.

اولا ایالات متحده و دیگر اعضاء ناتو باید سیستم بازدارندگی و تعامل با روسیه را تقویت کنند. هر چند شمار نیروهای روسیه در مقایسه با نیروهای اتحاد جماهیر شوروی محدود شده است، در حال حاضر مسکو سیستم های هدایت شونده دقیق که به نیروهای آمریکایی امتیاز نظامی قطعی داده بود، را تولید می کند. جهت جلوگیری از تجاوز علیه اعضاء ناتو در اروپای شرقی و دولتهای بالتیک، اتحادیه باید طرح های پیش آمد احتمالی واقعی و برنامه های دفاعی را توسعه دهد. جهت انجام این امر باید از رویکردهای نوآورانه، تکنولوژیهای جدید و نیروهای مستقر و آماده استفاده نماید تا بتواند سیستم بازدارندگی را تقویت کند.

متحدین همچنین باید مطمئن شوند که افزایش تعامل ترامپ با روسیه، نتایج مطلوب دارد. موفقیت در مسائلی مانند جنگ علیه تروریسم و اجرای توافق مینسک در اوکراین باید به فعال شدن شورای روسیه – ناتو و گسترش همکاری ها منجر شود.

دوم، به دلیل اینکه ایالات متحده باید توان حفظ توازن قدرت جهانی را داشته باشد، اعضای اروپایی ناتو باید سهم و مسئولیت بیشتری جهت ساخت نیروهای ناتو، افزایش ظرفیت های تجهیزاتی و تدارکاتی مورد نیاز برای انجام ماموریت ها و تامین بودجه دفاعی آن عهده دار شوند. همچنین ناتو باید مجدداً مجموعه ای از تمرینات و مانورهای نظامی اصلی و عمده را انجام دهد، تا به سایر کشورها و اتحادیه ها نشان دهد که قابلیت انجام عملیات واقعی که در توافقنامه بیان شده است را دارد. بر اساس ماده 5 ناتو، حمله به یک عضو حمله به تمامی اعضاء محسوب می شود. در صورتی که برخی از اعضاء ناتو به این ماده متعهد نباشند، «دونالد ترامپ» باید در این ارتباط با کشورهایی اروپایی مذاکره نماید.

آنچه مسلم است این است که اروپایی ها باید مسئولیت پذیرتر بوده و با ایالات متحده آمریکا که قابلیت های نظامی کلیدی اتحادیه را فراهم نموده و به عنوان ضامن نهایی توازن نظامی محسوب می شود، همکاری نمایند.

سوم ناتو باید به بی ثباتی ها و تهدیدات ناشی از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا پاسخی جامع دهد. به نظر می رسد آلمان نسبت به افزایش تمرکز ناتو بر چالش های جنوب - به دلیل ترس از درگیر شدن در سیاست های آمریکا در منطقه خاورمیانه - بی میل باشد. ناتو در ارتباط با تروریسم تلاش زیادی تا کنون نداشته است. این اتحادیه می تواند در زمینه جمع آوری و به اشتراک گذاری اطلاعات و افزایش قابلیت های مبارزه با داعش و گروههای افراطی فعالیت بیشتری داشته باشد. سرانجام ناتو باید استراتژی امنیت مدیترانه ای موثر – حفاظت از مرزهای اعضاء ناتو در مقابل نفوذ تروریست های افراطی – توسعه دهد.

در آخر باید گفت که ترامپ باید به عنوان رئیس جمهور آمریکا سیاستی را دنبال نماید تا اتحادیه را جهت مقابله با چالش های فعلی تقویت کند. اگر اعضاء ناتو نقش خود را به خوبی ایفا کنند و مسئولیت خود را انجام دهند، اتحادیه مجداد احیاء شده و می تواند در آینده قابل پیش بینی نقش موثر و مناسب خود را ایفا نماید.