کارلوس کیروش را خیلیها فاتح فضای مجازی فوتبال ایران میدانستند و ازمحبوبیت او نزد جوانهای نسل ارتباطات نوین داستانها سر میدادند. کارلوس کیروش البته به واسطه داشتن مولفههایی از جمله ثبات، رفتار کاریزماتیک، مبارزه با بازیکن سالاری، روانشناسی مناسب نسبت به فرهنگ ایرانی و از همه مهمتر آشنایی رشک برانگیز با قواعد بازیهای رسانه ای توانسته برای خود در نزد علاقهمندان فوتبال ایرانی جایگاه مناسبی پیدا کند و به یکی از محبوبترین مربیان خارجی فوتبال ایران تبدیل شود.
در تمام این سالهای طولانی، هواداران تیم ملی و افکار عمومی در تمام اتفاقات طرف او را گرفتهاند. وقتی کارلوس کیروش به جان تیم دیر تشکیل داده شده مانوئل ژوزه افتاد و تیمی را که نیاز مبرم به تمرینات داشت با دعوت 9 بازیکن، از رسمیت تمرینی میانداخت، افکار عمومی به او خیلی خرده نگرفتند و قربانی شدن دیگر هوطن او در پرسرپولیس را تاب آوردند. وقتی مشابه همین بلا را بر سر امیر قلعهنویی و تیمش آورد هم اتفاق خاصی رخ نداد و این بار هم مربی پرتغالی قسر در رفت.
کیروش با حذف کردن بازیکنان بزرگی چون رحمتی، عقیلی، خلعتبری و جدایی پی در پی مربیان و دستیارانش یا حتی سرپرستهای تیم ملی و مدیران ارشد فدراسیون هم در بین مردم محبوب ماند. مخالفت چهرههای محبوبی مثل مرحومان حجازی و پورحیدری هم نتوانست روی دیوار محبوبیت او لکهای ایجاد کند.
نتایج تیم ملی و همچنین جو رسانهای ایجاد شده پیرامون او هم کمک کرد تا محبوبیت او تا مرز خیره کننده 88 درصد افزایش یابد. تعطیل کردنهای پی در پی لیگ، اردوهای طولانی مدت، دعواهای تمام نشدنی، استعفاهای وقت و بیوقت و خیلی از مسائل دیگر اما به آرامی دست به دست هم داد تا میزان محبوبیت او به شکلی زیرپوستی کاهش پیدا کند. از وقتی برانکو به پرسپولیس آمد و به آرامی احترام افکار عمومی را به خود جلب کرد، مرد پرتغالی دریافت که دارد رقیب جدیدی را ملاقات میکند.
حضور پایاپای این دو در نظر سنجی برترین مربیان خارجی تیم ملی در سالهای بعد از انقلاب سبب شد تا برای نخستین بار کیروش فاتح بی چون و چرای نظرسنجی ها نباشد. تا قبل از آمدن برانکو شمایل مربی خارجی دیکتاتور گونه ،برای تماشاگران فوتبال ما جذاب بود و نتیجه گرفتن این شمایل سبب شد تا مردم او را بیشتر از همیشه باور کنند. برانکو اما نشان داد میشود بی آنکه با زمین و زمان دعوا راه انداخت و بارها استعفا داد و مدام به دیگر اهالی فوتبال ایران توهین کرد ، در قلب مردم جایگاهی رفیع به دست آورد.
ریزش مخاطبان و طرفداران کی روش از وقتی آغاز شد که به صورت رقیب در یک نظر سنجی قرار گرفتند و دوزاری کارلوس افتاد که اگر زود نجنبد قافیه را خواهد باخت. تمام این جنگهای اخیر بر سر همین است. کارلوس از یک سو برانکو را سرداری میبیند که دارد سرزمین محبوبیت او را فتح میکند و از سوی دیگر میشنود که برانکو مرد مورد نظر فدراسیون برای نشستن روی نیمکت تیم ملی است.در حقیقت بزرگترین آلترناتیو او.
برخورد غلط کیروش با انتقاد برانکو و برگشت زدن 7 ملی پوش تیم که بلافاصله از سوی رسانهها و حتی هواداران پرسپولیس با این تحلیل مواجه شد که نیتی غیر از تخریب پرسپولیس پشت این حرکت نبوده ، افکار عمومی را علیه او شوراند.
حالا بر سر تمرین پرسپولیس علیه او شعار میدهند و رسانهها کاملا او را غیر محق خطاب میکنند. نظر سنجی عادل فردوسی پور در نود هم تیر خلاصی بود بر برتریهای کامل کیروش در سالهای حکومتش. گزینه او سوم شد و این نقطه پایانی است بر افسانه محبوبیت خیره کننده اش.تیم ملی تا چند ماه بدون مسابقه است و کروش فرصتی برای تحریک افکار عمومی از طریق شادی لب خط یا دعوا راه انداختن با داور ندارد.او بازنده نبردی است که خودش آغاز کرده و اگر بخواهد ادامهاش بدهد بازنده تر هم خواهد شد.