نسل کنونی شاید بگوید و این پرسش در ذهنش نقش بسته باشد که چرا چنین شد؟ چرا سفارت آمریکا از سوی دانشجویان تسخیر شد؟ آیا این کار از نظر قوانین بین الملل درست بود؟
برای پاسخ به این پرسش که درست هم به نظر می رسد، همین منطق می تواند کافی باشد که روابط ایران و آمریکا پس از انقلاب در شرایط عادی نبود که بخواهد قوانین بین المللی میان این دو کشور حکمیت کند.
اموال ایران در آمریکا بلوکه و مصادره شد، شاه فراری به آمریکا رفت و از سوی مقامات این کشور پذیرفته شد، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در آستانه آن آمریکایی ها طرح یک کودتای خونین را ریخته بودند که قرار بود کشتار سنگینی از سوی ارتش صورت گیرد و این تنها بخشی از دسیسه ها و جنایاتی است که آمریکا در همان اوایل انقلاب انجام داده است.
پیش از انقلاب هم که کشور در اختیار آمریکایی ها بود و آنها در ایران جولان می دادند و هر کاری که دلشان می خواست می کردند.
بنا بر اعتراف مقامات آمریکا که بارها از زبان مسئولین این کشور زده شده است، کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق هم کار آمریکا و سیا بوده است.
اسناد و مدارک آن هم پس از گذشت 63 سال از کودتای 28 مرداد از سوی سازمان سیا منتشر شد و بر اقدام آمریکایی ها صحه گذاشت.
همین چند روز پیش بود که بار دیگر جان کری وزیر خارجه آمریکا در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان شیکاگو درباره ارزیابی اش از دلیل شکل گیری انقلاب اسلامی گفت: احتمالاً به این خاطر که ما آنطور که باید و شاید درباره اینکه از چه کسی حمایت می کنیم و چه اعمالی در حال انجام شدن در آنجا است، نمی اندیشیدیم. سازمان سیا نیز به طور مستقیم در ماجرای برکناری مصدق نخست وزیر ایران در سال 1953 دخالت داشت.
از زمان آغاز روابط ایران و آمریکا تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران آیا قوانین بین المللی از سوی آمریکا نسبت به ایران اجرا و رعایت شده بود؟
حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی آمریکایی ها دشمنی های خود را افزودند، تحریم و مصادره اموال ایران در آمریکا آیا بر اساس قوانین بین المللی بود؟
ضمن این که سفارت آمریکا در ایران، تا زمانی که از سوی دانشجویان پیرو خط اما تسخیر نشده بود، مکانی برای جاسوسی کارکنان آن علیه جمهوری اسلامی شده بود.
پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران، اسناد و مدارکی که دانشجویان از آن به دست آوردند، همگی نشان دهنده این بود که آمریکایی ها مشغول جاسوسی برای اقدامات بعدی علیه انقلاب بودند که یکی از آنها کودتا بود.
با این اوصاف آیا قوانین بین المللی که بارها از سوی آمریکا نسبت به ایران زیر پا گذاشته شده است، می توانست مانعی بر سر راه اقدام دانشجویان پیرو خط اما در تسخیر لانه جاسوسی باشد؟ رعایت قوانین بین المللی یکجانبه نمی شود، یک جاده دو طرفه است.
اگر سفارت آمریکا در ایران تسخیر نمی شد، فرصت برای «سیا» بسیار مهیا بود تا طرح یک کودتای دقیق و بدون رد خور را بریزد و کار انقلاب را همان آغاز پیروزی یکسره کند.
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بسیاری از تهدیدات و دسیسه های این کشور علیه انقلاب اسلامی را خنثی کرد، یکی از دلایلی که حضرت امام(ره) تسخیر سفارت آمریکا در تهران را انقلاب دوم خواندند، همین بود.
خوب! اکنون در آستان 13 آبان دیگری قرار گرفته ایم، که از 13 آبان 1358 تا 13 آبان 1395 سی و هفت سال می گذرد و نسل تازه به دنیا آمده که نیازمند آگاهی از چنین وقایع و اتفاقاتی است که گذشتگان آنها با شجاعت خود، انجام داده اند.
تسخیر سفارت آمریکا کار کمی نیست بلکه بزرگ است، برای این که همه زوایای این اقدام انقلابی برای جوانان نسل سوم بازگو شود آیا کار درخور توجهی انجام شده است؟
قطعاً بهترین مکانی که می تواند این واقعه تاریخی انقلاب را برای نسل جوان و نوجوان بازگو کند وزارت آموزش و پرورش در مدارس است.
چه اشکالی دارد که یک درس و یک واحد از تاریخ معاصر انقلاب به موضوع تسخیر لانه جاسوسی اختصاص داده شود و در آن حقایق این اقدام برای دانش آموزان شرح داده شود.
هنوز پس از گذشت 37 سال از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، یک فیلم سینمایی و حتی تلویزیونی درباره این واقعه ساخته نشده است، در حالی که تسخیر سفارت آمریکا در تهران، هیمنه این کشور را شکست. ابرقدرت جهان خوار شد و آبروی سیاسی این کشور در جهان خدشه دار گشت.
تحقیر کردن آمریکا کار هر کس و هر کشوری نبود آن هم در آن سال ها، اما انقلاب اسلامی این کار را انجام داد، این احساس تحقیر همچنان در ذهن حکام آمریکایی، آنها را آزار می دهد. این آزار برای آمریکایی ها ابدی است چون هر سال در 13 آبان داغ تسخیر لانه جاسوسی تازه می شود.
یکی از اقداماتی که آمریکایی ها در چند سال گذشته و به ویژه پس از برجام انجام داده و می دهند، ایجاد فضای دو قطبی نظام و مردم است. تلاش آنها این است تا القاء کنند میان دیدگاه نظام اسلامی و مردم اشتراک نظر درباره آمریکا وجود ندارد.
اما مرور اقداماتی که آمریکایی ها در همین مدت مذاکرات هسته ای و توافق بر سر آن، علیه ایران انجام داده اند، کافی است تا دیدگاه مردم ایران را نسبت به آمریکا نشان دهد.
حتی آنهایی هم که نسبت به نتایج برجام خوشبین بودند، اکنون به این نتیجه رسیده اند که آمریکا واقعاً غیر قابل اعتماد است.
چگونه می توان به کشوری اعتماد کرد که 2 میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده ایران در آمریکا با راهزنی آنها دزدیده شود آن هم به اتهام دروغ. این پول برای پرداخت غرامت به خانواده های قربانیان بمب گذاری سال 1983 میلادی در مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت برداشت شد. در حالی که ایران هیچ نقشی در این بمب گذاری نداشت.
در جریان توافق هسته ای هم، آمریکایی ها با بدعهدی خود بار دیگر ثابت کردند که غیر قابل اعتماد و اطمینان هستند. آنها پس از گذشت یکسال از اجرای برجام هنوز تعهدات خود را اجرا نکرده اند، اما ایران مو به مو تعهدات خود را پیاده کرده و حتی فراتر از آن هم پیش رفته است.
13 آبان امسال با توجه به رفتارهای آمریکا پر بارتر از سال های گذشته برگزار خواهد شد، همگان، به خوبی می بینند که علیرغم نرمش ایران در مذاکرات هسته ای، آمریکایی ها با برجام چه کردند.
دانش آموزان،دانشجویان و اقشار مردم با حضور خود و فریادهای مرگ بر آمریکا به این ادعای جان کری وزیر خارجه این کشور پاسخ خواهند داد که گفته بود؛
«میان عبارت مردم ایران و دولت انقلابی ایران که رویکردی کاملاً تندرو در قبال جهان، منطقه و آمریکا دارد تفاوت زیادی است. بنابراین، باید بگویم که شما باید ایران را به دقت بررسی کنید مردمی در این کشور هستند که ایرانی متفاوت می خواهند، ایرانی که به دنبال همکاری با دنیا است و با مردم تعامل می کنند. ایرانی که بتواند با احترام و مقبولیت به جهان بازگردد.»
ایرانی که آمریکا می خواهد، یک کشور سرسپرده و مطیع است که به آمریکا اجازه دخالت در همه امور کشور را بدهد.
آن مردمی که جان کری از آنها یاد می کند شاید اندکی وجود داشته باشند، اما قاطبه مردم انقلابی هستند و انقلابی خواهند ماند. جان کری فردا را به خاطر بسپار!