حمزه ولوی، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان فارس، هفته گذشته در یک نشست خبری و با اشاره به دعواهای بینتیجهای که علیه مدیریت باغ وحش شیراز مطرح کرده، تأکید میکند: "از سرمایهگذاران برای راهاندازی باغ وحش حمایت میکنیم. اگر سرمایهگذاری برای فعالیت در این بخش تمایل داشته باشد میتواند با ارائه طرح خود از کمکها و زمینههای همکاری محیط زیست نیز استفاده کند."
این جمله را اگر از مدیرکل محیط زیست استانی بشنویم که در استان تحت مدیریتش یا باغ وحشی وجود ندارد و یا اگر دارد، از شرایطی استاندارد برخوردار است هر چند باز هم این فراخوانِ مغایر با ارزشهای زیست محیطی را غیرقابل چشم پوشی دانست اما دستکم این پرسش در ذهنمان تداعی نمیشود که اگر آقای مدیرکل از دور دستی بر آتشِ نگهداری از حیوانات در اسارت دارد چرا تدبیری به حال حیوانات اسیر در استانِ تحت مدیریتش نمیاندیشد.
اما ماجرا آنجا جالب میشود که نگاهی به پرونده دو باغوحش فعال در استان فارس میاندازیم. حیوانات باغ وحش شیراز و باغوحش گراش که در استان فارس فعالیت میکنند سالهاست از شرایط نامطلوب نگهداری رنج میبرند. باغوحش شیراز که چند ماهی است مورد بهسازی قرار گرفته همچنان از محرومیت از حق انشعابِ آب شیرین مینالد و چشم انتظار دریافت وام بانکی است و از سوی دیگر، باغوحش گراش که به دلیل نبود امکانات، حتی در آینده دور هم امیدی به بهسازیش نیست در دور افتادهترین منطقه استان از حیواناتی بیرمق نگهداری میکند که به دلیل گرمای بیش از حد هوا در شهرستان گراش و جایگاههایی نامناسب، نفسشان به شماره افتاده و نفسِ بازدیدکنندگانی را که شاید هرازگاهی گذرشان به دخمههای این باغ وحش بیفتند در سینه حبس میکنند.
ماجرا باز هم آنجا جالبتر میشود که با مروری بر عملکرد آقای مدیرکل در رابطه با آنچه وی در نشست خبریِ خود، نگرانی از رعایت نشدن حقوق حیوانات در باغوحش شیراز عنوان کرده، بیتفاوتی اداره کل محیط زیست استان فارس را در برابر شرایط نامناسب حیواناتی مشاهده میکنیم که سالها در قفسهای کوچک سیرک شیراز روزها را به شب رساندهاند تا شبها با اجرای نمایش، ساعتی علاقمندان سیرک را به وجد بیاورند. پرونده تلخ زنده خواری الاغها توسط شیرهای این سیرک، که اگر در پی درخواست علاقمندان حیوانات از مدیران این سیرک، متوقف نشده بود شاید همچنان ادامه داشت، یکی از لکههای سیاهی است که در کارنامه اداره کل محیط زیست استان فارس تا ابد باقی خواهد ماند. نامههای سرگشاده فعالان محیط زیست به نمایندگان مجلس در اعتراض به بیتفاوتی مسئولان محیط زیست نسبت به آزار حیوانات در سیرک شیراز گواه این ماجراست. اعتراضاتی که سرانجام بدون مداخله اداره کل محیط زیست استان فارس و به دنبال تعامل فعالان محیط زیست با مدیران سیرک و باغ وحش شیراز در اسفند 94 به انصراف سیرک شیراز از استفاده از فرصت 18 ماههای که برای حذف حیاتوحش از نمایشها در اختیار داشت انجامید.
از سوی دیگر با جستوجویی در خبرها، نخستین انتقادی که در رسانهها از سوی اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس متوجه باغوحش شیراز شده است را در تاریخ 5 تیر 95 مشاهده خواهیم کرد. حال آنکه این باغوحش از سال 1337 با همین وضعیت و در کمال مصونیت نسبت به هر گونه انتقاد اداره کل محیط زیست استان فارس به فعالیت خود ادامه داده است. اما با کنکاشی در علت افزایش چشمگیر انتقادات اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس نسبت به شرایط نگهداری از حیوانات در باغوحش شیراز از طی چهار ماه گذشته، حکایتی جدید سربر میآورد: انتقادات دقیقاً از زمانی کلید خورد که خبر آغاز بازسازی باغوحش شیراز در رسانهها منعکس شد. انتقادات پیاپیِ آقای مدیرکل از باغوحش شیراز که در میان حامیان حیوانات شهری، خریداران بسیاری پیدا کرده پس از طرح شکایت علیه باغوحش شیراز که به گفته آقای مدیرکل به نتیجه نرسید، محبوبیت ایشان را در فضای مجازی دو چندان و ایشان را به قهرمان دفاع از حقوق حیوانات برای افراد حامیِ حیوانات شهری، بدل ساخته است تا جایی که بیآنکه سختی از آغاز بازسازی باغوحش شیراز بگویند با تصاویر مربوط به سالهای پیشِ این باغوحش در فضای مجازی و رسانههای بیگانه، زمینه را برای جلوه دادن بازسازی این باغوحش به عنوان محصولی از تلاشهای آقای مدیرکل، هر چه بیشتر فراهم آورند.
ظاهراً باغوحش گراش، حتی در نشست خبری که آقای مدیرکل ترتیب دادهاند، هم به فراموشی سپرده شده است. نشستی که بیآنکه اشارهای به آغاز بازسازی باغوحش شیراز کرده باشد به انتقاد تمام و کمال از آن پرداخته، حتی شبهه "همنوع خواری" (Cannibalism) در این باغوحش را هم بدون ارائه مستند بر سر زبانها انداخته و در ادامه به فراخوان جذب سرمایهگذار برای احداث باغوحش جدید در این استان میرسیده و به صراحت، "کمک و زمینه همکاری محیط زیست" را به سرمایهگذاران وعده میدهد. نشستی که در پایان این شبهه را به جا میگذارد که چه انگیزهای سبب شده آقای مدیرکل، باغوحش کوچک و مهجور گراش را به فراموشی سپرده، باغوحش 18 هکتاری و تحت بازسازی شیراز را به باد انتقاد گیرد و از سوی دیگر برای جذب سرمایهگذار به منظور احداث باغوحشی جدید فراخوان رسانهای برگزار کرده و صریحاً وعده کمک و ایجاد زمینه همکاری دهد؟ آیا دو باغوحش موجود در استان، آن طور که باید و شاید، قدر کمکها و ایجاد زمینههای همکاری آقای مدیرکل را ندانستهاند؟