فرشید یزدانی در وقایع اتفاقیه نوشت: حاشیهنشینی ناشی از سازوکارهای خطای سیاسی و اقتصادی کشور است و درواقع نظام اجرایی کشور به سمتی رفته که فاصله طبقاتی را زیاد میکند و این مسئله فقط در حاشیه شهر نیست. ما در قلب تهران، دره فرحزاد و پل مدیریت، حاشیهنشین پیدا میکنیم.
مردم برای شام 500 هزار تومانی به برج میلاد میروند و کمی پایینتر از آن منطقه، مردمی هستند که کارتنخواب هستند و با آن 500 هزار تومان میتوانند یک ماه خود را بگذرانند.
درحقیقت، این معضل ناشی از سیاستهای خطایی است که در این حوزه اتفاق میافتد و خلأ نگاه اجتماعی در عرصه ملی، نمایانگر این وضعیت است و به عبارت دیگر، شکل خاصی از اقتصاد مالی، حاشیهنشینی را ایجاد میکند.
این نوع رویکرد و چارچوب، حاشیهنشینیهای گستردهای را بهوجود میآورد که بهدنبال آن مشکلات گستردهای در جامعه ایجاد میشود.
علاوهبراین، حاشیهنشینی، پیامدهای جدی در امنیت اجتماعی و ملی ایجاد میکند و از آنجاییکه حاشیهنشین چیزی برای باختن ندارد، بخش بزرگی از فسادهای اجتماعی و کودکان کار و خیابان، از دل این حاشیهنشینیها بیرون میآیند و امنیت جامعه را برهم میزنند.
حاشیهنشین از آنجایی که هیچ امیدی برای برخورداری از حداقلها ندارد، به شورشگری و اعتراض کور روی میآورد که این مسائل، تهدیدی جدی برای سلامت و امنیت جامعه است.
مورد بعدی که میتوان به آن اشاره کرد، انسجام اجتماعی است که حاشیهنشین آن را برهم میزند و روابط نامتوازن ایجادشده موجب میشود بین حاشیه و متن، تنشهای زیادی باشد.
در واقع باید یک بازبینی اساسی صورت گیرد تا انسجام درونی برقرار شود و لازم است تعهد جدی به سیاستهای کنونی در اولویت قرار گیرد و به این سمت برویم که سیاستگذاری اجتماعی درزمینه آموزش، سلامت و مسکن را بهطور جدی مورد بررسی قرار دهیم تا از حاشیهنشینی و معضلهای ناشی از آن پیشگیری کنیم.
به عبارت دیگر، یک عزم جدی باید در عرصه سیاسی و اقتصادی صورت گیرد و تا زمانی که این عزم جدی عملی نشود، شاهد رشد این مشکل خواهیم بود.