شاید هیچگاه امریکا و برخی کشورهای اروپایی به اندازه امروز در تنگنا قرار نگرفته باشند و به ناچار چهره فریب و نیرنگ آنها و برخلاف همه ادعاهای حقوق بشری، مبارزه با تروریسم و دموکراسی خواهی و مهمتر از همه اقتدار آنها ،برملا و به چالش کشیده شده است. در سوریه تروریسم را ساخته و سامان داده و حمایت کردهاند تا اهداف ژئواستراتژیک آنها به ثمر بنشیند و با عنوان و ژست مبارزه با تروریسم هم به منطقه بازگردند و سلطه مجدد خود را استحکام بخشند ولی باید شاهد نابودی تروریسم دست پرورده باشند.
از سوی دیگر نه توان جنگیدن دارند تا مسئول جنگ جهانی سوم باشند و نه اولویت آنهاست، چرا که بنیه مالی آنها اجازه ریسکهای پر خطر را نمی دهد. امریکا و اروپا امروز فقط با رسوایی حمایت از تروریسم و آغاز شمارش معکوس نابودی ابزارهای تروریستی خود مواجه نیستند بلکه با قدرت نمایی روسیه در بازگشت به عرصه فعال بین المللی و قدرت های نوظهور در غرب آسیا هم روبرو هستند و به همین دلیل با حربه پرخاش و تهدید و اتهام نسبت به روسیه و تا حدودی ایران رفتار میکنند. اولویت حیاتی آنها در سوریه و عراق اینست که تروریستها را به بهانههای آتش بس و کمک رسانی به مردم حلب حفظ کنند و یا در عراق با تغییر جغرافیای جنگ با داعش و یا تعیین طرفهای مشارکت کننده در جنگ موصل، افسار مهندسی سیاسی و امنیتی را در کنترل داشته باشند. این الزام از آن جهت است که اگر حفظ تروریسم تکفیری امکانپذیر نشد، امریکا و ائتلاف آنها به عنوان طرف اصلی در میدان حضور داشته باشند و باج خواهی مذاکراتی کنند.
در آتش بس حلب که فقط نجات تروریستها در دستور کار آنهاست با فشار مطالبه گری روسیه روبرو هستند تا به تعهدات خود در قبال تعیین تروریستهای النصره و... عمل کنند و چون این تعهد را خودزنی میدانند به بن بست رسیده و از فضای روانی و اعلامی برای معکوس کردن محتوای مذاکره و توافق بهره میگیرند. اوباما دستور بررسی گزینه ها را به دستگاه های امنیتی داده ولی وزارت خارجه و پنتاگون در رقابتهای درونی روشهای متضادی دارند و بقیه دستگاههای امنیتی هم با فقدان کارت بازی روبرو هستند لذا فقط به تحریم روسیه فکر میکنند و با تکیه بر اتمام جنایت در حلب در یک سمفونی مایوسانه، به دنبال ارعاب روسیه و ایران هستند و تلویحا تهدید به محاکمه بین المللی میکنند و همه این ها برای نجات تروریسم است و بقول روسها، امریکا و غرب برای ساقط کردن حکومت مشروع سوریه،، حاضر به هم پیمانی با شیطان هم هستند!! امریکاییها و اروپا بدون اینکه بخواهند به درک بین المللی از رفتار خودشان با تروریسم تکفیری و القاعده کمک کردند و نشان دادند که تا چه میزان حاضرند همه چیز را قربانی اهداف شیطانی و سلطه گرانه خود کنند و با هدف وسیله را توجیه میکند پای بند هستند و این ناشی از محدودیت گزینه های آنهاست.
به همین دلیل دستیار کری به مسکو میرود و برخلاف موضوع قبلی، ضرورت ادامه مذاکرات را تاکید میکند که حکایت از پشیمانی اوباما از توقف مذاکرات با روسیه دارد وقتی که بر گزینه اقدام هستهای تاکید میکند ، پوتین هم توافق پلوتونیم را تعلیق میکند و این نشان میدهد که منازعه و رفتار آمریکا در سوریه، فراتر از بحران سوریه است و امریکا عامدانه به دنبال تحقیر و ارعاب روسیه است و این مسئله به منزله بازی با امنیت جهانی است، چرا که روسیه پوتین خود را برای عقب نشینی آماده نکرده است ولی به همکاری سازنده بین المللی و در چارچوب های بین المللی اصرار دارد.
در شرایط فعلی امریکا و اروپا برای حفظ آبرو از روسیه این درخواست را دارند که در مقدمه آتش بس عملیات هوایی در حلب متوقف شود کمک به شرق حلب آغاز گردد ولی روسها بنا به موضع رسمی خود حاضر به فریب خوردن جدید نیستند و تضمین روشن برای تعهدات امریکایی میخواهند.
این دور از مذاکرات هم اگرچه برای کاخ سفید بسیار حائز اهمیت است ولی فرجامی ندارد و با ارسال سلاحهای جدید برای تروریستها و امادگی هوایی و تا حدودی واحدهای کماندویی امریکا و ترکیه و برخی اعضای ائتلاف، به استقبال درگیری های جدید میروند.
امریکا با قربانی کردن اردوغان در سوریه و عراق که در یک سیاست نفاق گونه دنبال میشود با تکیه بر طمع تاریخی و توسعه طلبانه در قبال دو همسایه، به دنبال تامین پیاده نظام برای نیروی هوایی خود و کاستن از هزینههای مالی و امنیتی و نظامی است اردوغان غافل از اینست که با ماجراجویی در سوریه و عراق، جنگ را به داخل ترکیه خواهند کشاند و اهداف تقسیم و تجزیه منطقه را برای امریکا یاری خواهد کرد.