مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: شأن مؤمن با مسلم فرق میکند. مسلم میگوید چشم و تسلیم میشود اما آیا این به معنای اتصال هم هست؟ خیر. مسلم، تسلیم زور و پول است. اینجا نشسته گردنش را کج کرده است تا یک مقدار غافل شوی و خوابت ببرد، ببین چه کارها میکند! اما آیا مومن هم این جور است؟ خیر! مومن چه قوی باشد، چه ضعیف، با ادب است. کار به کارت ندارد. ناموست مالت اولادت، همه مصونند. اصلاً تو خودت را به او میسپاری.
مومن وادی امن است. مکه وادی امن نیست. مگر چند سال پیش ندیدید حدود سیصد نفر آنجا کشته شدند. آیا مکه وادی امن است؟ اگر وادی امن است پس این کشتهها چیست؟ تازه آن آقا کیف هم میکرد. جنازه کشتهها را گرفته بودند آمده بود میگفت حاج آقا الحمدالله جنازهها را تحویل گرفتیم. میخواستند جنازهها را از مسجد الحرام بیاورند تهران و به مردم نمایش دهند مال مکّه است! کربلا چه؟ آیا کربلا وادی امن است؟ آنجا هم امن نیست. خدا میداند چقدر آنجا کشته شدهاند. اما ایمان وادی امن است.
امن و امنیّت مال اسلام نیست، مال ایمان است. برای اینکه هیچکس با ایمان طرف نمیشود. فقط اشقیاء یا امامان(ع) طرف شدند که فعلا به آن کاری نداریم. خلاصه دنیا طوری است که اسلام تنها کافی نیست. اسلام به دنیا نظم میدهد اما بهرهای برای آخرت ندارد. مومن تسلیم هم هست، بنابراین هم دنیا را دارد هم آخرت را. به طوری که در دنیا کارش به واسطه فسّاق راه میافتد. مومن در دنیا خاطر جمع است. مردمان فاسق را به خود راه میدهد. آنان را مثل برادر بغل میگیرد. کسانی را که فقط مسلم هستند و ایمان ندارند به خود راه میدهد. میگوید بیایید و به خودش نزدیک میکند. شما هم هر وقت قدرت داشتید اگر فسّاق به شما نزدیک شوند زینت شما هستند. اما مومنین عون شما هستند. کمک شما هستند.
مثل برادر قوه کمرتان هستند. هر وقت آنان را به خود راه دهید دو برابر میشوید سه برابر میشوید چهار برابر میشوید. علمتان چهار برابر میشود. قدرتتان چهار برابر میشود. ایمانتان چهار برابر میشود. اما اگر فاسقی را که فسق به جا میآورد، معصیت کار است و کلکزن است به خود راه دادید و با او رفیق شدید، او زینت شماست. اگر کسی به منِ ضعیف کشیده زد چه کسی به دادم میرسد؟ اگر مومنی نبود به کمکم بیاید، رفیق فاسق به دادم میرسد. دو تا کشیده میزند به دشمنم تا از پا بیافتد.
کتاب طوبای محبّت جلد دوم– ص 197
مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی