مثبت یک درصد؛ عددی که از جانب «مرکز آمار ایران» بهعنوان نرخ رشد اقتصادی سال گذشته اعلام شد. نرخی که میتوانست داستان خروج اقتصاد مملکت را از رکود آنطور که روحانی دوست داشت، روایت کند. بانک مرکزی اما تا امروز همچنان از ارائهی گزارش در اینباره استنکاف کرده است. مرکز پژوهشها ولی به ریاست کاظم جلالی نمایندهی حامی دولت، رشد اقتصادی سال گذشته را منفی چهار دهم درصد اعلام کرد. نرخی که داستان «گل و بلبل» مرکز آمار ایران را شروع نشده، تمام کرد. این همه در حالی است که دو سال قبل آقای رئیسجمهور در جمع مردم خراسان گفته بود: «ما از رکود عبور کردیم!»
چه کسی راست میگوید؟ مرکز آمار؛ بانک مرکزی یا مجلس؟ روحانی دقیقاً چطوری از رکود عبور کرده بود؟!
مرکز آمار درباره اوضاع اقتصادی سال 94 چه میگوید؟ مرکز پژوهشها چطور؟
نمایی که مرکز آمار برای اوضاع مملکت در سال 94 تصویر کرده، اینشکلی است: رشد اقتصادی مثبت یک درصد (با احتساب نفت)؛ که از رشد اقتصادی مثبت پنج و چهار دهم درصدی برای بخش کشاورزی، رشد مثبت دو دهم درصدی برای بخش خدمات، و رشد منفی دو و دو دهم درصدی برای گروه صنعت بهدست آمده. آماری که در صورت صحت، میتوانست مؤید ادعای قدیمی آقای رئیسجمهور مبنی بر خروج از رکود باشد.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس اما، از تداوم رکود میگوید. از بیرمقگی مفرطی که در نتیجهی برنامههای نداشتهی دولت روحانی، گریبان اقتصاد ایران را گرفته است؛ از نرخ رشد اقتصادی منفی چهار دهم درصدی که از رشد اقتصادی مثبت چهار و نیم درصدی برای بخش کشاورزی، رشد اقتصادی مثبت یک و دو دهم درصدی برای بخش نفت، رشد منفی دو و هفت دهم درصدی برای گروه صنعت و البته رکود باورنکردنی منفی چهارده و هفت دهم درصدی برای بخش مسکن تشکیل شده است.
مرکز پژوهشها همچنین کمبود تقاضای مؤثر، اوضاع بغرنج سیستم بانکی، نرخهای بالای سود و کاهش درآمدهای نفتی را به عنوان مشکلات فوری و اساسی اقتصاد ایران در سال گذشته معرفی کرده است.
بانک مرکزی کجای این بازی است؟
فعلاً که هیچ جا! شهریور 93 ولی وقتی روحانی خیلی خودجوش ادعای «خروج از رکود» میکرد، بانک مرکزی سنگتمام گذاشت. وقتی که با انتشار یک گزارش ادعا کرد نرخ رشد اقتصادی سه ماههی اول 93 مثبت چهار درصد بوده؛ آن هم درست زمانی که مدعای آقای رئیسجمهور، برق از سر هر چه کارشناس و اقتصاددان پرانده بود. به نظر میرسد سیف چارهای نداشت؛ هر چه زودتر باید آماری، سندی، چیزی برای اثبات حرفهای روحانی رو میکرد. آن روزها اما مرکز آمار سکوت کرد.
حالا اما برخلاف 93، گزارش مرکز آمار ایران ادعای خروج از رکود دارد؛ آن هم در زمانی که بانک مرکزی احتمالاً بهدلیل منفی شدن شاخص از ارائهی گزارش خودداری میکند. تقسیم کار کردند؟ کسی چه میداند!
چه کسی راست میگوید؛ مرکز آمار یا مرکز پژوهشها؟
جهانبخش محبینیا عضو هیئت رئیسه کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو، در اینباره گفت: «دلیل این تناقض آماری در خوشبینی مرکز آمار و سختگیری مرکز پژوهشها است. هرچند آمار مرکز پژوهشها واقعیتر است. باید همانگونه که مقام معظم رهبری تأکید کردند حواسمان را در ارائه آمار صحیح به مردم جمع کنیم و نسبت به مدلها و الگوهای آماری دقت کامل داشته باشیم.»
حسینعلی حاجیدلیگانی دیگر عضو کمیسیون برنامه و بودجه هم به خبرنگار خبرگزاری دانشجو، گفت: «متأسفانه مرکز آمار بهمنظور توجیه افکار عمومی از روشها و راهکارهایی برای آمارسازی استفاده میکند. بهطور مثال در گذشته برای آمارگیری میزان صادرات به کشورهای دیگر به شاخصهای آماری آن زمان توجه میکردند. به این صورت که اگر شاخص آماری، "میزان صادرات" بود، وزن کالاهای صادراتی را اعلام میکردند و چنانچه در زمان دیگر معیار "ارزش کالای صادراتی" بود براساس ارزش آن کالا آمار ارائه میشد.»
نمایندهی مردم شاهینشهر با ذکر مثالی دیگر درباره آمارسازی مرکز آمار، ادامه داد: «بهطور مثال برای آمارگیری میزان تورم در کشور معمولاً از کالاهایی که مورداستفاده عموم مردم نیست استفاده میکنند؛ این در حالی است که اگر کالاهای مورداستفاده عموم مردم در نظر گرفته شود، شاهد اثرات چشمگیری در بحث آمار تورم خواهیم بود.»
وی افزود: «اینها شگردهایی است که در هر مجموعه مورداستفاده قرار میگیرد. فکر میکنم مرکز آمار نیز از همین روشها استفاده کرده باشد.»
چه کسانی برای روحانی آمارسازی میکنند؟
«نیلی و طیبنیا "گرای غلط" به روحانی دادند و فرصتهای دولت یازدهم را سوزاندند. آنها اکنون نیز با اعلام اینکه از رکود خارج شدهایم، باعث خواهند شد دولت دوباره در آیندهای نه چندان دور، شرمنده شود و قدرت دفاعش در برابر مخالفان کاهش یابد.» اینها را محسن رنانی نوشته؛ اقتصاددان اصلاحطلبی که قرار بود سرمقالهی ویژه نامهی «رونق بیرمق» روزنامهی شرق را آماده کند.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه اقتصاد مملکت علیرغم مدعای دولتیها از رکود خارج نشده، می افزاید: «اشکال طیبنیا و نیلی این بوده که بعد از اتمام رسمی درسشان، به سرعت در مناصب دولتی سطح بالا قرار گرفتهاند و فرصتی برای تعمیق مطالعات در حوزههای اقتصاد نهادی و اقتصاد رفتاری و جامعهشناسی اقتصادی و تاریخسنجی اقتصادی و اقتصاد سیاسی نداشتهاند. در هر صورت نقد اصلی به خود آقای روحانی باز میگردد که به جای آنکه مدیریت و نسخهپیچی برای اقتصاد بحرانزدهی ایران را به یک «کمیته نجات اقتصاد ملی» که متشکل از اندیشمندان و صاحبنظران حوزههای مختلف اقتصادی باشد، بسپرد، آن را به تکنوکراتهایی از یک نحله خاص اقتصادی سپرد.»
«گرای غلط»؛ به نظر میرسد آنطور که رنانی گفته اطرافیان روحانی همچنان برای گل و بلبل نشان دادن اوضاع اقتصاد مملکت اصرار دارند؛ هر طور شده، حتی با آمارسازی. خرده ای نیست با این اوضاع اگر روحانی آنطور ذوقزده ادعای خروج از رکود را رسانهای میکند. مشکل اینجاست که آقای رئیس جمهور زیادی درگیر گزارشات اقتصادی اطرافیانش شده؛ در حالی که همان روزهای اول و در سال 92 میگفت معیارش برای سنجهی اوضاع، نه گزارش بانک مرکزی و نه آمار مرکز آمار، که «جیب مردم» است!