وی در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: اصلاحطلبی که سرنوشت خود را به وضعیت دیگران گره زده باشد، همان بهتر که نباشد. نمیدانم این فقدان اعتماد به نفس از چه زمانی مثل خوره به جان آنان افتاده و یک روز سرنوشت خود را به هاشمی گره زدند، یک روز به روحانی و یک روز دیگر... نیرویی که سرنوشت او را دیگران رقم بزنند ارزش پیشرو نامیدن ندارد. بنابراین آنان باید سرنوشت خود را مستقل تعریف کنند و سرنوشت دیگران را تابع عمل خود. البته برای این کار نیازمند راهبردهای موثر و جدیدی است و مشکل از اینجاست که فاقد چنین راهبردی هستند.
وی درباره نحوه ورود اصلاحطلبان به انتخابات میگوید: حمایت موثر و حتی غیرمشروط! برخیها گمان میکنند که چنین حمایتی دست طرف را باز میگذارد تا کارهایی را انجام دهد که به نفع اصلاحطلبان نیست. بلکه حمایت موثر و مشارکتجویانه، فضایی را ایجاد میکند که بازیگر مورد نظر مجبور است در این فضا بازی کند. این اشتباه است که ذهن بازیگر را به مسائل بده و بستان معطوف کنیم. البته نقد کردن دولت فارغ از این مسئله است ولی سهمخواهی به کلی غلط است و برخی سهمخواهان هستند که فضاهای مشروط را ایجاد و سهمخواهی خود را پشت اصلاحطلبی پنهان میکنند. مساله امروز کشور قدرتگیری اصلاحطلبان نیست، بلکه مسئله اصلی قدرتمند شدن اصلاحطلبی است و چه بسا این کار از طریق برخی نیروهای اصولگرا بهتر و پایدارتر محقق شود. مواظب باشیم فریب شعارهای سهمخواهانه را نخوریم.
عضو مستعفی حزب (منحله) مشارکت در ادامه درباره عمل نکردن روحانی به برخی مطالبات و وعدهها گفت: نمیدانم مطالبات اختصاصی یعنی چه؟ اگر منظورتان حصر است که این موضوعی است میان اصلاحطلبان و حکومت، خودشان باید آن را حل کنند، نه اینکه انتظار حل آن را از دولت داشته باشند. اصولا سطح این مسئله فرق دارد. چند روز پیش در جمعی از دوستان همین مسئله طرح شد، وقتی نظرم را دادم، گفتند که روحانی شعار رفع حصر را داد. من هم گفتم چون شما خوشتان میآمد این شعار هم داده شد، باید شما عقل میداشتید و باور نمیکردید! من از روز اول هم آن را باور نکردم. اگر کسی بگوید به من رای بدهید و قول میدهم وزنه یک تنی را یکضرب بزنم. شاید برای او ایراد باشد که چنین ادعایی را کرده، ولی ما که این ادعا را میپذیریم، از خودمان رفع مسئولیت نکنیم. باید میدانستیم که این مسئله در حوزه اختیارات و حتی قدرت او نیست.