چرا دولت در حال نفی گذشته است؟

حسن روحانی که در انتخابات خرداد 1392 در قامت منتقد سیاست دولت‌های نهم و دهم پا به عرصه گذاشت، هنوز پس از سه سال ژست اپوزسیونی خود در برابر دولت محمود احمدی‌نژاد را حفظ کرده و این درحالیست که پس از گذشت سه‌چهارم از عمر دولتش، دیگر برای افکارعمومی پذیرفته نیست که همچنان مشکلات را به گردن دولت قبل انداخته و از زیر بار چالش‌های کنونی در عرصه اجرایی کشور شانه خالی کند.

شاید آن زمان که روحانی در مناظره‌های تلویزیونی از مشکلات کشور سخن می‌گفت و دولت قبل را متهم به سیاستگذاری اشتباه در حوزه‌هایی چون مسکن مهر، هدفمندی یارانه‌ها، مذاکرات هسته‌ای و... می‌کرد، کم نبودند آنان که می‌پنداشتند این نقدها به‌جا بوده و با روی کار آمدن دولتی که در مسیری خلاف با دولت قبل حرکت می‌کند، این مشکلات یکی پس از دیگری از بین خواهد رفت. با این همه حالا پس از سه سال، وقتی افکارعمومی می‌بیند، دولت به‌جای رفع مشکلات همچنان در نقد دولت قبل سخن گفته و به‌سان ایام تبلیغات انتخاباتی، همچنان با سردادن شعار و نفی گذشته می‌خواهد مردم را همراه کند، روشن است که حاضر نیست تجربه سه سال پیش در این هم‌رأیی را تکرار کند. به‌ویژه اینکه مردم به یاد می‌آورند همین دولتمردان در دوره دولت قبل، محمود احمدی‌نژاد و کابینه‌اش را نقد می‌کردند که چرا در نقد دولت اصلاحات و دولت سازندگی سخن به میان می‌اورد؟

بی‌تردید انتقادات دولتمردان از دولت‌های گذشته، می‌تواند به معنی اصلاح فرآیندهای پیشین و در نتیجه بهبود عملکرد باشد. این نکته‌ای است که رهبر معظم انقلاب نیز به دولت یازدهم یادآوری کردند و از آنها خواستند تا اگر رویه‌ای را در دولت قبل اشتباه می‌دانند، از تکرار آن بپرهیزند. با این وجود توقف دولت در نفی گذشته و عدم اصلاح بسیاری از رویه‌های اشتباه دانسته شده، عملا پس از سه سال به پاشنه آشیل دولت تبدیل شده و افکارعمومی دیگر باور نخواهد کرد که همه مشکلات امروز، از رکود اقتصادی گرفته تا چالش‌های منطقه‌ای و مفاسد اقتصادی گسترده، همگی به‌دلیل اشتباهات دولت قبل است.

نمونه‌ای روشن در این رابطه، به موضوع فیش‌های حقوقی برخی مدیران دولتی بازمی‌گردد که روشن شد حقوق‌هایی نجومی دریافت می‌کرده‌اند. با وجود اینکه موضوع فیش‌ها به زمانی بازمی‌گردد که دولت یازدهم سکان هدایت اجرایی کشور را برعهده داشته، اما دولتمردان حتی در زمینه پرداختی‌های کلان به مدیران دولت اعتدال هم دولت محمود احمدی‌نژاد را مقصر معرفی کرده و توضیح ندادند اگر متوجه اشتباه رویه‌های گذشته در پرداختی‌های نجومی شده بودند، چرا آن را اصلاح نکرده و در عمل به همان راهی رفتند که مدعی هستند دولت قبلی آن را طی کرده بود؟ یا در موضوع مسکن مهر و هدفمندی یارانه‌ها، دولت کدام رویه خطای گذشته را اصلاح کرد و در عمل کدام قفل را از پای مردم برای بهبود وضع معیشتی گشود؟ بنابراین حتی اگر این فرض را بپذیریم که دولت قبل کاملا در محاسبات اقتصادی و سیاستگذاری اجرایی بر خطا بوده، باید از دولتمردان پرسید که از کدام راه رفته بازگشتند و گام در کدام راه نرفته گذاشته‌اند که مردم متوجه اصلاح و بهبود امور شوند؟

واقعیت این است که استراتژی انتخاباتی حسن روحانی در نفی دولت گذشته، اکنون پس از سه سال، کارآمدی خود را از دست داده و دولت روحانی اکنون بر سر یک سه‌راهی قرار گرفته است. سه‌راهی سرنوشت‌سازی که افکارعمومی انتظار پاسخ روشن دولت نسبت به آن را دارند. شکل ساده این سه‌راهی چنین است که اگر وضع موجود کشور، درست مانند زمانی که کشور را از محمود احمدی‌نژاد تحویل گرفتند، مطلوب دولت روحانی نیست، دولتمردان پاسخ دهند که چرا نتوانسته‌اند با اصلاح رویه‌های قبلی، وضع را بهبود بخشند و چرا هنوز در مذمت دولت قبل سخن می‌گویند؟ و اگر وضع گذشته مناسب بوده و اکنون کاستی‌هایی به‌وجود آمده، چرا در گذشته از عملکرد ناصواب دولت سخن می‌راندند و وعده بهبود می‌دادند؟ در سومین حالت، اگر دولتمردان وضع گذشته را نامطلوب و وضع کنونی را در همه زمینه‌ها مطلوب ارزیابی می‌کنند، چرا همچنان در نقش اپوزسیونی فرورفته و از دولت قبل گلایه می‌کنند؟

استراتژیست‌های رسانه‌ای دولت یازدهم باید بدانند که افکارعمومی خواستار بهبود وضع کشور، گسترش سفره‌های مردم و انجام اقداماتی موثر در پیشرفت ایران اسلامی است و تکرار شعارهای انتخاباتی علیه گذشته، نمی‌تواند پس از سه سال همچنان از ظرفیت اقناع‌سازی برخوردار باشد، چراکه مردم می‌پرسند، اگر عملکرد گذشته را قبول داشتید، چرا نقش مخالف ایفا کردید و اگر آن را قبول نداشتید، چرا راه اصلاح نپیمودید؟

باید دلسوزانه به دولتمردان یادآوری کرد که افکارعمومی نیاز به سیاست‌های ایجابی برای اداره امور کشور دارد و دوره توقف در شعارهای سلبی گذشته است.