طبیعی است که این طرز تلقی بر رفتار افراد جامعه و کنش ها و واکنش هایشان اثر می گذارد و اغلب به عنوان معیاری برای قضاوت در مورد رفتارهای دیگران قرار می گیرد. «آلن بیرو»، نویسنده و پژوهشگر نیز در تعریف ارزش های اجتماعی می گوید که این ارزش ها مدلهای کلی رفتار، احکام جمعی و هنجارهای کارکردی هستند که مورد پذیرش عمومی و خواست جامعه قرار گرفته اند. اما زمانی پیش می آید که این ارزش ها در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و باعث نوعی سوگیری در جامعه و افراد آن می شوند.

ارزش چیست؟

دکتر علی قنبری و علیرضا صدرا نیز در کتاب ارزش های حاکم بر جامعه ایرانی می نویسند: «مفهوم ارزش به معنای ارج و اندازه است. ارج به معنای بهاء و قیمت، و ارزشمندی یا ارجمندی هر پدیده، شی و چیز یا وضعیت، هدف و آرمانی که مطلوب و مورد علاقه واقع شود. خواه این مطلوبیت ذاتی و یا غیر ذاتی، حقیقی و واقعی (عملی وعینی) و یا برعکس توهمی، پنداری و غیر واقعی باشد. گستره معنایی ارزش، فردی، جمعی (ارزش های خانوادگی، ارزش های طبقاتی، ارزش های جوانان، زنان، کارگران، دانشجویان، ارزش های قومی...)، فروملی، ملی (ارزش های ایران و ایرانی) و فراملی، منطقه ای (ارزش های آسیایی، اروپایی یا ارزش های شرقی و غربی) و جهانی (ارزش صلح، امنیت، عدالت...) است و در همه بخش های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جریان دارد. ارزش ها متعدد و متفاوت و گاه سلسله مراتبی هستند.»

بر اساس تعاریف موجود ارزش های اجتماعی به شش دسته کلی تقسیم می شوند که شامل ارزش های اخلاقی، اقتصادی، ملی و سیاسی، دینی، قانونی و فرهنگی است که هر کدام می توانند عملکرد ما را در جامعه مان تحت تاثیر قرار داده و منجر به بروز واکنش های مثبت یا منفی یا خنثی شوند. اگرچه این ارزش ها از یک جامعه به جامعه دیگر، متفاوت هستند اما در هر حال نقش بسیار مهمی را در ایجاد تغییر و تحول در آن جامعه بازی می کنند و به همین خاطر نیز هست که وقتی سوگیری در ارزش های اجتماعی به وجود می آید به طور مشخص نگرش افراد جامعه و باورهایشان را تحت تاثیر قرار می دهد و چشم اندازهای آینده را دستخوش تحول اساسی می کند و دقیقا به همین خاطر هم هست که وقتی یکسری از ارزش های اجتماعی به مرور زمان تغییر پیدا می کند، فرهنگ و اجتماع باید منتظر بروز چالش های مختلف باشد.

تغییر در ارزش های اجتماعی گریز ناپذیر است

دکتر سعید مدنی، استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی در مقاله ای یکی از عمده ترین چالش هایی را که انسان امروزی با آن روبه روست، چالش بر سر ساختار ارزش ها می داند و معتقد است: وقتی ارزش های سنتی یک جامعه کمرنگ شده و افراد جامعه از این ارزش ها تبعیت می کنند تا خود را با ارزش های مدرن دنیای جدید همگام و همسو کنند، تقابل در نظام ارزشی جامعه بروز می کند.

آزاد ارمکی نیز در سال 83 در کتابی تحت عنوان «جامعه شناسی نسلی در ایران» در این زمینه می نویسد:« تغییر و تحولات فرهنگی در طی دهه های اخیر در ایران در دهه اخیر، به طور خاص پس از انقلاب اسلامی، نشان از تحول اساسی در ساختار نظام ارزشی و دینی است. وقوع تحولات و تغییرات فرهنگی اجتماعی ناشی از تغییر و جابجایی در زمینه های جمعیتی و ساختاری در جامعه می باشد. تراکم جمعیتی در مرحله اول موجب به صحنه آمدن خیل عظیمی از جوانان در جامعه شده و در نهایت از طریق جابجایی نیروهای فعال جامعه تحول ساختاری در نظام اجتماعی صورت گرفته است » اگرچه به گفته ساموئل ایزنشتاد، جامعه شناس،  میل به تغییر در بشر نوعی میل ذاتی است چون او مدام با مسائلی در جامعه یا در اطراف خود رو به رو می شود که راه حلی برایشان ندارد بنابراین خود، شرایط و ارزش هایش را تغییر می دهد تا بتواند با این مسائل روبه رو شود.

 

ارزش های فردگرایانه که جزو ارزش های مدرن است

آتنا جهانگیری، روانشناس، ارزش های فردی و اجتماعی را جهت دهنده رفتار فرد می داند و می گوید: «انسان به صورت ذاتی ارزش گذار است. اگرچه ممکن است فهم و درکی که نسبت به این ارزش ها دارد گاهی هم اشتباه باشد اما به هر حال در شرایطی که چیزی را نسبت به چیز دیگر ترجیح می دهد، دراقع ارزش گذاری می کنند حال ممکن است این ارزش گذاری مثبت یا منفی باشد. البته این ارزش ها ممکن است در تقابل با یکدیگر نیز قرار بگیرند و منجر به بروز یک سری چالش ها در زندگی فردی و اجتماعی شوند. به عنوان مثال در حال حاضر در هر جامعه ای ممکن است یک سری ارزش های فردگرایانه و جمع گرایانه وجود داشته باشد. عمل کردن بر اساس ارزش های فردگرایانه که جزو ارزش های مدرن است، به این معناست که اصل آزادی فردی در اولویت قرار می گیرد و همه رفتارهایی که از فرد سر می زند بر پایه این اصل کلی است اما  ارزش جمع گرایانه ارزشی سنتی است که بر خود در ارتباط با دیگران تاکید دارد. حال بسته به اینکه کدام یک از این ارزش ها در جامعه مهم تر یا اصلیتر تلقی شود، افرادی که بر اساس آن ارزش خاص رفتار نمی کنند یا در تقابل با آن عمل می کنند، افرادی ناسازگار با اجتماع خواهند بود که رفتارشان از سوی سایر اعضای جامعه پذیرفتنی نیست.»

وی ادامه می دهد: «اهمیتی که ما در جامعه برای یک سری از ارزش های اجتماعی قائل هستیم باعث می شود که این ارزش ها برای افراد آن جامعه تبدیل به نیاز شود در نتیجه اگر فرد نتواند به هر دلیلی آن نیاز را رفع کند، برای رسیدن به آن یکسری از ارزش های دیگر را زیر پا می گذارد. مثلاً در جامعه ای که به ارزش های مادی بهای زیادی می دهد، نمی توان از افراد آن جامعه انتظار داشت که نسبت به مسایل مادی، کالاهای لوکس، مصرف گرایی و... بی توجه باشند یا برای رسیدن به آن تلاش نکنند. در نتیجه اگر عضوی از جامعه باشد که نتواند به کالای لوکس دسترسی پیدا کند، این احتمال وجود دارد که سایر ارزش های پذیرفته شده در جامعه را از بین ببرد تا به آنچه که می خواهد برسد؛ ارزش های از جمله قبح دزدی، دروغگویی و...»

 

تقابل ارزش‌ها؛ چرا و چگونه؟

در خصوص بروز ناهنجاری در جامعه نظریات مختلفی وجود دارد؛ به عنوان مثال امیل دورکیم، انتقال همبستگی از مکانیکی به ارگانیکی را عامل ایجاد بی هنجاری (آنومی)، اختلال و نابسامانی در روابط، قواعد و ارزش های اجتماعی می‌ داند و معتقد است که تغییرات سریعی که در جمعیت، روند شهرنشینی و... اتفاق می‌افتد عامل اصلی این تقابل‌ها و بی‌هنجاری در جامعه است. به نظر او با دگرگونی های سریع در یک جامعه، ارزش ها و هنجارهای پیشین قدرت خود را در نظام اجتماعی از دست می‌دهد. این درحالی است که آنتونی گیدنز، تقابل سنت و مدرنتیه را در یک جامعه عامل دگرگونی فرهنگی و تغییر در ارزش‌ها معرفی می‌ کند. همچنین میلتون روکیچ، که نظام ارزشی افراد یک جامعه را برخاسته از تشابهات فرهنگ، نظام اجتماعی، کاست و طبقه، جنس، شغل، تحصیل، مذهب، تربیت و تمایلات سیاسی می‌داند، می‌گوید: بروز تغییرات در نظام ارزشی افراد ناشی از تأثیرات دو دسته  عوامل شخصیتی و عوامل فرهنگی و نهادهای اجتماعی است.