اگر به دوران قبل از توافق هستهای و اجرای برجام برگردیم، غالب پیشبینیها و اظهارنظر کارشناسان و دستاندرکاران صنعت خودرو بر تضعیف و حتی حذف تدریجی خودروسازان چینی در ایران تاکید داشت، با این حال چشمبادامیها معادلات را بر هم زدند تا کماکان در بازار ایران حضور داشته باشند. در باب اینکه چینیها چطور توانستند تولید و فروش در بازار ایران را توسعه دهند، دلایل مختلفی از سوی کارشناسان مطرح میشود که در این بین، چهار فاکتور را میتوان بهعنوان علل اصلی این ماجرا مطرح کرد. «رکود کیفی خودروسازان داخلی»، «ارتقای کیفی و تنوع محصول سریع چینیها»، «قیمت و آپشنهای مناسب خودروهای چینی» و «عدمحضور خودروهای دارای قیمت مناسب در کشور، پس از برجام»، چهار دلیل اصلی بهشمار میروند که ضامن تداوم و حتی توسعه حضور خودروسازان چینی در صنعت و بازار خودرو کشور شدهاند.
پیش از آنکه به واکاوی این دلایل چهارگانه بپردازیم، ابتدا نگاهی میاندازیم به نحوه حضور خودروسازان چینی در ایران. به باور بسیاری از کارشناسان، آنچه سبب شد چینیها رو به بازار ایران آورده و با تمام افت و خیزها، بمانند و رقابت کنند، خلأهای موجود در این بازار بود. روزگاری که خودروسازان چینی راهی ایران شدند، تنوع بسیار کمی در سبد محصولات خودروسازان داخلی به چشم میآمد و آنها توانستند با استفاده از این کمبود، بخشی از مشتریان را جذب خود کنند. با این حال اما رفته رفته ایرادات کیفی برخی خودروها عیان و این موضوع سبب دلسردی مشتریان شد، تا جایی که تداوم حضور آنها در بازار داخل به خطر افتاد. قیمت نسبتا پایین و آپشنهای جذاب (در مقایسه با خودروهای داخلی) دو فاکتور مهمی بود که توانست مشتریان ایرانی را جذب خودروهای چینی کند، با این حال، مشکلات کیفی به تدریج رابطه ایرانیها با این خودروها را سرد کرد تا چشمبادامیها احساس خطر کنند. این «احساس خطر» زمانی بیشتر شد که چینیها فهمیدند بازار خودرو ایران در پساتحریم، میزبان بزرگان خودروسازی جهان خواهد بود؛ بنابراین در آن دوران، آنها باید سخت تر از گذشته کار کرده و سطح کیفی محصولات شان را افزایش دهند. در واقع آنچه سبب شد گمانهزنیها به سمت تضعیف چینیها در پسابرجام، سوق پیدا کند، اظهاراتی بود که در مورد خودروسازان خارجی و حضور آنها در بازار کشور، مطرح شد.به هر حال وقتی نام خودروسازانی مانند رنو، فولکس واگن، پژو و فیات برای آمدن به ایران مطرح شد، طبیعی بود کارشناسان و افکار عمومی گمان به ضعف چشمبادامیها ببرند و حتی خود آنها (چینیها) نیز برای رقابت با بزرگان دنیا (در ایران) به تکاپو بیفتند. هرچه هست، با وجود گذشت بیش از یک سال از امضای برجام، خودروسازان چینی نه تنها تضعیف نشدند، بلکه توانستند روندی رو به رشد داشته و طبق آخرین آمار، سهم بازار خود را که روزگاری زیر هفت درصد بود، به بیش از 5/ 11 درصد برسانند. حالا هم آن طور که کارشناسان پیشبینی میکنند، این سهم با توجه به شرایط موجود و همان دلایل چهارگانهای که در ادامه به واکاوی آنها خواهیم پرداخت، قابلیت بیشتر شدن نیز دارد.
برگ برنده چینیها در ایران
اما در بین دلایل چهارگانهای که برای تداوم و حتی گسترش حضور چینیها در بازار ایران مطرح میشود، از نظر کارشناسان، قیمت مناسب و آپشنهای زیاد، برگ برنده و اصلیترین فاکتور به حساب میآید. در واقع قیمت و ظاهر جذاب، دو نقطه قوت اصلی خودروهای چینی در ایران بهشمار میروند و در نقطه مقابل، نقطه ضعفشان نیز بدون شک، کیفیت پایین برخی خودروها است؛ بنابراین بخشی از مشتریان ایرانی تمایل دارند با وجود کیفیت نه چندان بالا، حداقل بهدلیل قیمت نسبتا مناسب و آپشنهای زیاد، مشتری خودروهای چینی شوند. در حال حاضر «قیمت» مهمترین فاکتور برای مشتریان ایرانی در بازار خودرو به حساب میآید و هر عرضهکنندهای (اعم از شرکتهای داخلی و خارجی) بتواند محصول ارزانتری را روانه بازار کند، یک قدم از سایر رقبا پیش خواهد بود. در این شرایط، چینیها بهخوبی با درک چالش قیمت در بازار خودرو ایران، از حربه قیمتی خود استفاده کرده و موفق شدهاند دل بخشی از مشتریان را بربایند.
از سوی دیگر اما شانس بزرگ چینیها این است که بیشتر خودروهای آینده بازار ایران (محصولات متعلق به شرکتهای معتبر)، از قیمت بالایی برخوردار هستند، بنابراین چشمبادامیها همچنان فرصت دارند تا از مزیت بزرگ خود یعنی قیمت پایین استفاده کنند. در واقع عدم حضور خودروهای دارای قیمت مناسب در ایران، دیگر فاکتور مهم پابرجا ماندن چینیها در بازار کشور است که تا حد قابل توجهی خیال آنها را بابت رقابت با اروپاییها و امریکاییها (حداقل در بازار زیر 50 میلیون تومان) راحت کرده است.
اوضاع به شکلی است که بهنظر میرسد حتی پس از به سرانجام رسیدن قراردادهای خارجی صنعت خودرو کشور و باز شدن پای اروپاییها و ژاپنیها و کرهایها به ایران، چینیها باز هم توانایی حفظ بازار خود را خواهند داشت؛ زیرا همچنان برگ برندهای به نام «قیمت» را در دست دارند. در واقع نقطه قوت چینیها در بازار خودرو ایران، قیمت پایین محصولاتشان است، چه آنکه آنها وقتی بدانند پایگاهشان در بازار کشور به خطر افتاده، از در کاهش قیمت وارد شده و حتی از دامپینگ نیز ابایی نخواهند داشت. شانسی که چینیها آوردهاند این است که تا به امروز اکثر قریب به اتفاق خودروهای خارجی مطرح شده برای بازار ایران، قیمتهایی بالا دارند؛ بنابراین چشمبادامیها میتوانند حداقل به تداوم حضور در بازار خودروهای زیر 50 میلیون کشور امیدوار باشند. در حال حاضر بسیاری از مشتریان ایرانی همچنان قدرت خرید اندکی در بازار خودرو دارند و این موضوع کاملا به نفع چینیهاست؛ زیرا آنها در مقایسه با خودروسازان غربی، از توانایی بیشتری در تولید محصولات ارزان برخوردارند و این «ویژگی مهم»، همچنان بخش قابلتوجهی از ایرانیها را برای خود نگه خواهد داشت. اگرچه حضور احتمالی خودروهای با کیفیت اروپایی و آمریکایی، میتواند گسترش و نفوذ چینیها در بازار خودرو ایران را محدود کند، اما بعید بهنظر میرسد خودروسازان چینی جایگاهی را که در بازار ایران به دست آوردهاند، به این راحتیها از دست بدهند.
کندی خودروسازان داخلی و سرعت عمل چینیها
هرچند کیفیت نه چندان مناسب خودروهای چینی هنوز هم یکی از نقاط ضعف آنها در بازار ایران بهشمار میرود، با این حال ازآنجاکه خودروسازان داخلی نیز نتوانستهاند عملکرد مناسبی را در حوزه کیفیت داشته باشند، این موضوع نیز به نفع چشمبادامیها تمام شده است. در حال حاضر مشتریان ایرانی از یکسو با خودروهای داخلی که کم آپشن و قدیمی و گران بهشمار میروند (البته نه همه آنها) روبهرو هستند و از سوی دیگر محصولات چینی پر آپشن و جدید و دارای قیمت مناسب را پیشرو دارند؛ بنابراین بخشی از این مشتریان به سمت خودروهای چینی تمایل پیدا کردهاند. چینیها همچنین سیاست تنوع محصول در بازار ایران را نیز بهخوبی اجرا کردهاند؛ بهنحویکه معمولا یا خودروها را فیس لیفت میکنند و یا مدلهای جدید ارائه میدهند. بهعبارت بهتر، ضعف خودروسازان داخلی در ارتقای کیفی محصولات و عرضه خودروهای جدید، به فاکتوری مثبت برای چینیها تبدیل شده است، چه آنکه آنها توانستهاند با استفاده از این چالش، بخشی از مشتریان داخلی را جذب خود کنند. این در حالی است که بهنظر میرسد اگر خودروسازان داخلی سطح کیفی و آپشنهای محصولات خود را ارتقا میدادند، تا این حد اسیر حربه چینیها نمیشدند. هرچه هست، مادامی که خودروسازان داخلی در ارائه محصولات جدید (با قیمت و کیفیت مناسب) به کندی عمل میکنند و چینیها در عرضه خودروهای نو سرعت عمل به خرج میدهند، جذب مشتریان به سمت چشمبادامی ادامه خواهد داشت.
البته این نکته را نیز نباید فراموش کرد که چینیها با وجود سرعت عملی که در بازار ایران دارند، محصولات درجه یک خود را در این بازار عرضه نمیکنند. اگر نگاهی به عملکرد خودروسازان چینی در سایر بازارها بیندازیم، مشخص میشود آنها با سرعت عمل و دقت بیشتری در این بازارها فعالیت کرده و خودروهای با کیفیتتری را به مشتریان عرضه میکنند. با این حساب، بهنظر میرسد اگر عرصه رقابت بر چینیها در بازار خودرو کشور تنگ شود، آنها روشهای بهبود کیفی خود را در ایران نیز ارتقا خواهند داد. این موضوع البته منوط به فشار مشتریان ایرانی و وزارت صنعت، معدن و تجارت برای ارتقای سطح کیفی خودروهای چینی است و در کنار آن، اگر خودروهای خارجی نسبتا ارزان هم روانه بازار کشور شوند، چشمبادامیها از این ناحیه نیز بابت ارتقای کیفی، تحت فشار قرار خواهند گرفت.