آنچه که می‌خوانید مروری کوتاه بر زندگی و پادشاهی شاه عباس صفوی بر ایران است:

 

 
حکومت شاه عباس بر ایران
 
زاده : 1 رمضان 978 هجری قمری؛ برابر با 1571 میلادی

 زادگاه : هرات

تاج گذاری : 989 هجری قمری

مکان تاج گذاری : شهر هرات در ایالت خراسان (اکنون در افغانستان)

درگذشت : 24 جمادی‌الاول سال 1038 هجری قمری؛ برابر با 1629 میلادی

مکان درگذشت : اشرف (بهشهر کنونی در استان مازندران)

 جانشین : شاه صفی (سام میرزا پسر صفی میرزا)

 

آنچه پیترو دلاواله (جهانگردی ایتالیایی که پنج سال در ایران به سر برده و با شاه عباس مصاحب بوده است.)

 

 

درباره این پادشاه می نویسد:
 
«...شاه عباس تنها بر ملت خود حکومت نمی کند. بلکه برای مردم ایران به منزله سرپرست و پدری مهربان است. نه تنها به رعایای خود زمین و احشام می بخشد؛ بلکه به هرکه نیازمند باشد پول کافی می دهد .... غلامان و خدمتگزارن خود را از خزانه خویش زن می دهد و به آموختن هنری که زندگانی ایشان را به کار آید تشویق می کند. به گمان من هیچ پدر خانواده ای به مهربانی این پادشاه که چندین میلیون نفوس را اداره می کند ؛ در عالم نیست. البته رفتار ملاطفت آمیز او با رعایای عیسویش برای دین ما عیسویان مفید نیست؛ زیرا بسیاری از عیسویان فریفته مهربانی و نیک رفتاری ظاهری (!!) او می شوند و مذهب خود را به پول می فروشند...»

 

 

کودکی شاه عباس
 
در کودکی به عباس میرزا معروف بود و والی هرات بود؛ شاه اسماعیل دوم صفوی که مردی خشن و نا نجیب بود؛ همانند دیگر برادر زادگان و برادران فرمان قتل او و پدرش (سلطان محمد خدابنده ) را صادر کرده بود ولی این امر وقتی که شاه اسماعیل دوم به قتل رسید کان لم یکن باقی ماند.

 

تاج‌گذاری شاه عباس
 
عباس میرزا به یاری علی قلی خان شاملو در خراسان تاج گذاری کرد و حکومت خراسان در زمان شهریاری پدرش در دست وی بود تا آنکه مرشد قلی خان استاجلو با غلبه بر علیقلی و با مساعدت های خویش؛ قزوین را فتح نمود و در آن شهر عباس میرزا در سن 18 سالگی به تخت سلطنت ایران نشست و پدر او را خلع نمودند. شاه عباس همانند بسیاری از شاهان در ابتدای کار 18 نفر از سران قزلباش را به بهانه خونخواهی کشت و پس از آن مرشد فلی خان را نیز به همین سرنوشت دچار ساخت.

 

 

 

شاهی که در نوجوانی تاج گذاری کرد
 شاه عباس حدود 42 سال بر ایران سلطنت کرد

 

 

 

 حرمسرای شاه عباس
 
شاه عباس به زنان گرجى و چرکس، به سبب زیبایى ایشان، علاقه فراوان داشت، اما در حرم شاه، زنان ایرانى شمارشان اندک بود، و بیشتر زنان او شاهزاده خانمها یا کنیزکان گرجى و چرکسى و حتى روسى بودند در 1012 ق / 1603 م که شاه عباس براى باز گرفتن آذربایجان از ترکان عثمانى به آن سرزمین تاخت و حلقه هاى تبریز، نخجوان و ایروان را گرفت، گرگین خان - امیر گرجستان کارتلى یا کارتیل - و الکساندر خان - امیر گرجستان کاختى یا کاخت نیز، چون شاه ایران را بر ترکان غالب دیدند، راه اطاعت پیش گرفتند و هر دو به اردوى شاه ایران آمدند. سه سال بعد، پس از مرگ گرگین خان، دختر او تیناتین یا گردینا را به عقد خود درآورد. این زن پس از ورود به حرم سراى شاهى به دین اسلام مشرف شد و به اسامى‏لیلى و فاطمه سلطان موسوم گردید.

 

ثروت و درآمد شاه عباس

در دوران سلطنت پادشاهان صفوی تمام درآمد و عواید کشور در اختیار شخص شاه و تمام مخارج نیز به فرمان و تصویب او صورت می‌گرفت.

 
 
خزانه دولت و آنچه از مالیات‌های گوناگون و عواید مستقیم و غیر مستقیم و درآمدهای رسمی و اتفاقی به خزانه داخل می‌شد به شخص شاه تعلق داشت و میان عواید دولت و سلطنت امتیاز و تفاوتی نبود.
 
شاه از راه‌های گوناگونی برای خود و خزانه درآمد کسب می‌کرد که تعدادی از آن‌ها به شرح زیر است:

√ شاه از قلمرو استان‌هایی که در آن هیچ گونه علاقه ملکی نداشت، بعضی از عواید به نام «رسوم» می‌گرفت.

 

√ گذشته از مالیات ارضی، مقداری از بهترین محصولات هر ولایت نیز همه ساله برای شاه فرستاده می‌شد.

√ حقوق اربابی، مثل عوارض حاصل از گله‌ها و عوارض پنبه و ابریشم که معادل یک سوم محصول بود.

√ صدور محصول ابریشم ایران و فروش آن در کشورهای اروپا در انحصار شاه قرار داشت.

√ ثلث عواید معادن و احجار کریمه و صید مروارید و دو درصد عواید مسکوکات و عواید حاصل از عوارض آب، مثلاً از رودخانه‌ها و آب‌های حوالی اصفهان می‌گرفتند و حاصل این عوارض در سال در حدود چهار هزار تومان بوده‌است.

√ جزیه که از غیر مسلمانان چه ایرانی چه خارجی گرفته می‌شد. به طور مثال هر یک از مردان ارامنه و یهود ناگزیر بودند که همه ساله مبلغی به عنوان جزیه بپردازند. میزان سرانه جزیه معادل یک مثقال طلا بود.  

√ عوارضی که از پیشه وران و اصناف گرفته می‌شد و به وسیله کلانتران هر شهر وصول می‌شد.

√ حقوق راهداری که نخست برای ساختن و نگاهداری راه‌ها و پل‌ها وضع شد و کم کم افزایش پیدا کرده و منبع درآمد سرشاری برای خزانه گردید.

 

√ عواید سازمان گمرک که در زمره درآمدهای خاص خزانه شاهی به شمار می‌رفت. مثلاً در سواحل خلیج فارس ده درصد از قیمت اجناسی را که به ایران وارد می‌شد به عنوان عوارض گمرکی می‌گرفتند.   

 

√ عوارضی که از فروش تنباکو گرفته می‌شد. کشت تنباکو، ظاهراً در سال اول قرن یازدهم هجری در ایران متداول شد و در اوایل سلطنت شاه عباس رواج و رونقی نداشت ولی از اواسط سلطنت او کشیدن چپق و قلیان مرسوم شد. شاه عباس در سال 1027 هجری قمری به موجب فرمانی، کشیدن تنباکو و قلیان را قدغن کرد. اما پس از مرگ او بار دیگر رونق گرفت.

 

√ در آمدهای اتفاقی دیگر مانند پیشکش‌هایی که از طرف سفیران بیگانه و مخصوصاً حکام و فرمانروایان ولایات ایران برای شاه فرستاده می‌شد، یکی از منابع سرشار خزانه شاهی بود.

 

 

 

شاهی که در نوجوانی تاج گذاری کردمیدان نقش جهان، عالی‌قاپو، سی‌ و سه‌ پل از آثار به‌جای مانده از دوران سلطنت شاه عباس هستند

 

 

اقدامات شاه عباس

شاه عباس به شعر و نقاشی و موسیقی و معماری توجه داشت؛ و به علما و هنرمندان علاقه می ورزید. ملاصدرا - میرداماد – میرفندسکی – شیخ بهایی و... از فاضلان عهد وی بودند. شاه عباس مردی دیندار بود و به ویژه به حضرت علی (ع) سخت ارادت می‌ورزید. گویند نسبت به رعایا و زیر دستان مهربان بود. فرهنگ معماری هنوز نیز متأثر از آن دوره می‌باشد.

 

شاه عباس پادشاهی ایران دوست بود. وی برای آبادی و پیشرفت کشور کوشش های بسیار نمود. اراضی اشغال شده ایران را آزاد کرد. بناها و معماری های بسیار زیبا که شهرت جهانی دارد را در اصفهان و قزوین و دیگر شهرها باقی گذاشت. بازرگانی و صنعت را در ایران گسترش داد. در سال 1000 پایتخت خود را ازقزوین به اصفهان برد و در آبادانی اصفهان کوشش بسیاری نمود. از جمله بناهای وی می توان: مسجد شاه، مسجد شیخ لطف الله سی و سه پل، خیابان چهار باغ، تکمیل ساختمان عالی قاپو و... را نام برد. ساختمان چهل ستون نیز در سال های آخر پادشاهی وی آغاز شد. پایه گذاری حکومت شیعه در ایران را به وی نسبت می دهند.

 

سختگیری‌های شاه عباس

شاه عباس اگر چه با مردم و رعایا مهربان بود ولی آنچه که معلوم است حکایت از آن دارد که فردی دقیق و سخت گیر – به ویژه در خانواده اش – بود. پدر خویش را به زندان محبوس ساخت، دو برادرش را نابینا کرد، پسرش را به ظن آنکه علیه وی شورش کند کشت، دو پسر کوچکش را نابینا کرد و پسر دوم او نیز در زمان حیات وی مرد.

 

شاه عباس پس از نابودی سپاهش به دست گرجی‌های «مارتقوپی» مشغول جمع آوری سپاه شد و با دویست هزار مرد جنگی به گرجستان لشکر کشید و عده‌ای از گرجی‌ها را قتل عام کرد و دویست هزارجنگاور گرجی را (به عنوان اسیر) به داخل ایران آورد و مخصوصا دستور داد که هر یک از این اقوام را به ولایتی که در آن آب و هوا و شرایط زندگی با وطن اصلی ایشان شبیه باشد انتقال دهند.

 

سپس عده‌ای از آنان را جهت حفظ پایتخت از حملات و غارتگری‌های اقوام لر و کرد همچنین به دلیل آب و هوای مساعد و مزارع و شکارگاه‌های مناسب به منطقهء فریدن مهاجرت داد، تا هم انتقام نابودی سپاهش را در مارتقوپی از جنگاوران گرجی بگیرد، و هم آنان را سدی در مقابل یورشهای اقوام لر قرار دهد، و نیز بهترین روش از بین بردن فرهنگ آنان، که آنان را در مجاورت اقوام ارمنی، لر، ترک، فارس و عرب قرار بدهد.

سرانجام  در سال 1038 پس از 42 سال پادشاهی قدرتمند در سن 59 سالگی در مازندران چشم از جهان فروبست و پیکر وی را درکاشان به خاک سپردند.