علی گنجی، روزنامه نگار نوشت: محمدرضا عارف شاید گمان نمی کرد بعد از آن پیروزی خوب در انتخابات پارلمان حالا باز با گروهی از اصلاح طلبان مواجه باشد که همچنان به او چونان یک سیبل سیاسی نگاه می کنند.
او که برای حضور در مسند ریاست مجلس دلش را به حمایت همه اصلاح طلبان و ائتلافی های راه یافته به مجلس خوش کرده بود با مانع بزرگی از صاحبان تصمیم در جناح خود مواجه شد که به پیاده نظام حاضر در بهارستان دستور عدم حمایت داده بود.
بازی تمام شد؛ علی لاریجانی رئیس مجلس و محمدرضا عارف زودتر از همه به کنار او رفت تا این پیروزی را تبریک بگویید. حالا همه چشمشان به این بود که محمدرضا عارف چه نقشی را در دوران پارلمانتاریستی اش بر عهده خواهد گرفت . آیا او رئیس کمیسیون خواهد شد ؟ آیا او به مرکز پیوهش های مجلس خواهد رفت؟ یا فقط به ریاست فراکسیون بسنده می کند؟
او اما گویا رنجیده است. این رنجیدگی شاید از خواندن دست تصمیم سازان اصلاح طلب باشد. او متوجه بازی شده است.
همین هم بود که نه کاندیدای ریاست فراکسیون شد و نه تا کنون روی خوشی به ریاست مرکز پژوهش ها نشان داده است.
او با همه این سکوت هایش با چنین حملاتی از سوی اصلاح طلبان مواجه شده است:
"کسی که بعد از آنکه رئیس مجلس نمی شود، منفعلانه در صحن علنی کتاب میخواند و با بی عملی کمیسیون ها را به دست تندروها میسپارد از کدام نفاق حرف میزند؟" (مطلب یکی از رسانه های اصلاح طلب)
هر چه هست محمدرضا عارف فعلا ترجیح داده سکوت کند.
این حملات البته می تواند یک معنای مهم داشته باشد؛ "اصلاح طلبان نمی خواهند عارف نامزد ریاست جمهوری باشد."