شگفت آور نیست که دستان آلوده عربستان به خون کودکان یمن، شسته شود و از دلارهای نفتی برای سرپوش نهادن بر حقایق و خریدن مواضع استفاده شود همانگونه که پول شویی صورت میگیرد. تسلیم شدن «بان کی مون» دبیر کل سازمان ملل در برابر فشارهای عربستان به عنوان عضو کمیته بین المللی حقوق بشر یک جنایت واقعی است. اما نخستین جنایتی که دبیر کل سازمان ملل مرتکب شده این است که عضویت این کشور را در این کمیته حقوق بشر پذیرفته است در حالی که حاکمان سعودی با قدرت شمشیر کشور را اداره و از تروریسم پشتیبانی میکنند.
اکنون بان کی مون تاوان لغزش های خود را در پایان ریاست خود میردازد. سازمان ملل هم با تسلیم شدن در برابر دلارهای نفتی تاوان می پردازد و با پا گذاشتن بر روی خون کودکان یمن نوعی دیگر از جنگ را علیه خود بر می افروزد. زیرا اعتبار این سازمان با اجساد کودکان یمن دفن شده است.
20 سازمان حقوقی روز چهارشنبه گذشته از دبیر کل سازمان ملل خواستند ائتلاف حمله به یمن به سردمداری عربستان را در فهرست سیاه ناقضان حقوق کودکان قرار دهد. زیرا اسناد محکمی علیه ائتلاف حمله به یمن در دست است. این نهادهای حقوق بشری و در راس آن دیده بان حقوق بشر «هیومن رایتس وتش»، «سازمان عفو بین الملل» و «اکسفام» از دبیر کل سازمان ملل که در پایان ریاست خود در برابر عربستان تسلیم شده انتفاد کردند. این در حالی است که عربستان در عرصه داخلی و خارجی به طور بی سابقهای در حال دست و پا زدن و نابودی است.
نشانههای شکست عربستان در یمن آشکار است. بهای ویران سازی، به شهادت رساندن و درد و رنج های پناهجویان و گرسنگان علیه عربستان بسیار گران خواهد بود. پس لرزه های منفی این شکست ها مدت زمانی است در داخل عربستان و خاندان حاکم به ویژه میان ولیعهد و جانشین ولیعهد دیده میشود. در این زمینه «محمد بن نایف» ولیعهد عربستان، اظهارات آتشینی را درباره نقش «محمد بن سلمان» جانشین ولیعهد داشت.
این نشان دهنده انحطاط دیپلماسی عربستان است. او در حاشیه دیدار مشورتی رهبران کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) که چندی پیش در جده برگزار شد اعتراف کرد که حمله عربستان به یمن موسوم به طوفان قاطعیت به دلیل عمل نکردن کشورهای این ائتلاف به وظایف خود از مرز انتظار ما خارج شد.
پس از سفر «محمد عبدالسلام» رئیس هیات انصار الله در نشست کویت به شهر ظهران در جنوب عربستان در چارچوب تفاهم موجود در مرزها و با هدف هماهنگی کار کمیته ها برای همکاری با سازمان ملل و تلاش برای تبادل اسرا، «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهوری فراری یمن همه مشاوران خود را به ریاض فراخواند. او با برگزاری نشستی فوق العاده از استقبال عربستان از رئیس هیات گروه مردمی انصارالله انتقاد کرد. پیش از این نیز عبدربه منصور هادی رئیس جمهوری فراری یمن، «خالد البحاح» معاون پیشین خود را با هدف محافظت از قدرت خود کنار گذاشت و او را متهم کرد که به مخالفان سیاسی در درون یمن وابسته است.
اما همه تلاش های منصور هادی با شکست روبرو شده است و اکنون در مذاکرات کویت درباره گزینه جایگزین او بحث می شود. در اینجا لازم است به سخنرانی یک سال پیش دکتر «محمد البخیتی» در دانشگاه صنعا اشاره شود. او در این سخنرانی گفت: رئیس جمهوری که از یمن فرار کرده دیگر نخواهد توانست به قدرت برگردد. سرنوشت منصور هادی از سرنوشت «محمد بدر» پادشاه یمن که در سال 1962 میلادی به عربستان فرار کرده بهتر نخواهد بود.
همچنین سرنوشت او از سرنوشت «عبدالله السلال» که علیه او کودتا شد و در سال 1967 به عراق فرار کرد و «عبدالرحمن الاریانی» که در سال 1974 به مصر گریخت بهتر نخواهد بود. منصور هادی به خوبی درک می کند که تنها پناهنده شدن او به عربستان به نقش سیاسی و ملی او در داخل یمن پایان داده است. او نقش اساسی در ویران سازی یمن و مصیبت های مردم این کشور داشته است.
«عبدالملک حوثی» از دیدگاه مردم یمن یک رهبر ملی پایدار و شریف است. ائتلاف حمله به یمن به سردمداری عربستان و با تایید منصور هادی زیر ساخت ها و نهادهای یمن را به طور هدفمند ویران ساختهاند. دیگر گروه مردمی انصارالله و مردم یمن در پایداری، مقاومت و دستیابی به پیروزی چیزی برای از دست دادن ندارند.
تنها خارج شدن این پرونده یمن از دست عربستان و منتقل شدن آن به پادشاهی عمان و سپس به کویت نشان میدهد که عربستان نقش حمله به یمن را داشت و نمیتواند نقش داور را بازی کند. چه این داوری در داخل یمن باشد و چه از طریق سازمان ملل و آمریکا باشد. اکنون فریادهای اعتراض در کنگره آمریکا هم درباره وحشیگری های عربستان بالا گرفته است. سخنان بی سابقه «دونالد ترامپ» کاندید ریاست جمهوری آمریکا و اقدام هایی که او خواهان در پیش گرفتن آن علیه عربستان است و این کشور را به گاوی شیره ده تشبیه کرده که پس از شیر گرفتن باید آن را ذبح کرد و اظهارات «جاستین سایبیریل» هماهنگ کننده مبارزه با تروریسم وزارت امور خارجه آمریکا که انصارالله را بخشی از روند سیاسی یمن به شمار آورده هم در این راستا قابل ارزیابی است.
این تغییرهای دراماتیک علیه عربستان در آینده نزدیک این کشور را به تسلیم و خواری در برابر اراده مردم یمن وادار خواهد کرد. این کشور به قدرت انصارالله در داخل و منطقه پی خواهد برد. هر چند که پذیریش شکست کامل به زمان نیاز خواهد داشت.