اصلاح طلبان از مشخص شدن وزن واقعی شان در مجلس هراس دارند
همزمان با برگزاری انتخابات هیئت رئیسه مجلس دهم، بحث بر سر ریاست گروه های سیاسی مختلف در مجلس، از جمله بحث های داغِ روز به حساب می آید. برای بررسی تحولات سیاسی مجلس دهم پایگاه 598 با دکتر محمدحسن قدیری ابیانه؛ کارشناس عالی امور استراتژیک و تحلیلگر سیاسی به گفتگو نشسته است.

 

قدیری ابیانه معتقد است جریان اصلاح طلب علیرغم پیروزی نمایی در ماه های گذشته، برای ورود به میدان رقابت بر سر ریاست مجلس، هنوز هم مردد مانده است. مشروح گفتگوی ما با این کارشناس مسائل سیاسی پیش روی شماست.

این روزها برخی جریانات و تحلیلگران اصلاح طلب، آقای عارف را به صورت تلویحی و بعضاً مستقیم از نامزدی برای ریاست مجلس دهم بر حذر داشته اند. دلیل این مسئله را چه می دانید؟ چه نسبتی بین این موضعگیری ها و ادعای پیروزی قاطع اصلاح طلبان در انتخابات هفتم اسفند وجود دارد؟

به نظرم این مسئله از نتایج مستقیم عملیات روانی اصلاح طلبان طی سه ماهه گذشته است. آنها مکرر طی سه ماه گذشته در رسانه های خود تاکید کردند که ما اکثریت مجلس را در اختیار داریم. طبیعتاً حالا که زمان انتخابات هیئت رئیسه مجلس فرا رسیده است، اگر آن ادعا واقعیت داشته باشد، باید خود را نشان بدهد و جریانات مختلف اصلاح طلبی هم دغدغه ای بابت رئیس شدن آقای عارف نداشته باشند. ولی من معتقدم اینکه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، اعضای حزب منحله مشارکت و برخی دیگر از تحلیلگران این جریان در فضای کنونی صلاح نمی دانند عارف نامزد ریاست مجلس دهم شود، برای پنهان کردن واقعیت اقلیت بودن اصلاح طلبان در مجلس است. 

طبیعتاً اگر آقای عارف وارد رقابت برای ریاست مجلس شده و شکست بخورد، وزن واقعی جریان اصلاحات در مجلس دهم مشخص خواهد شد و در نتیجه؛ حربه ی اصلی اصلاح طلبان برای ادامه ی عملیات روانی و امتیازگیری از دست خواهد رفت. این به نفع آن ها نیست، لذا اتخاذ اینگونه مواضع بدان جهت است که وزنه ی آن ها مشخص نشود و بتوانند قبل از رأی گیری برای انتخاب اعضای هیئت رئیسه ی مجلس، امتیاز گیری خود را به حد کافی انجام دهند. مثلا اینکه بگویند ما موافقت می کنیم آقای عارف برای ریاست مجلس نامزد نشود، به شرطی که سمت های مهم دیگری برایشان تضمین شود. اما اگر مشخص شود که وزنه ی آنها سنگین نیست، جناح اکثریت حاضر به دادن چنین امتیازهایی هم نخواهد بود.

بر این اساس، می­توان چنین قضاوت کرد که اصلاح طلبان به دنبالِ تکرار سناریوی انصراف عارف از انتخابات ریاست جمهوری 92 در انتخابات هیئت رئیسه مجلس دهم هستند؟

به نظرم؛ آنجا هم مسئله ی اصلی همین بود. یعنی در حالی که آقای عارف در نظرسنجی ها تنها حدود 7% آراء را داشت، با کناره گیری خودش، به نوعی بر این ادعا که اگر او می ماند حماً رئیس جمهور می شد، تأکید کرد. در نتیجه ی اجرای چنین سناریویی در آن مقطع، این امتیاز برای جناح اصلاح طلب به وجود آمد که پیروزی آقای روحانی را به خودش نسبت داده و در موضع طلبکاری از دولت قرار بگیرد. البته می توان گفت که اگر حمایت اصلاح طلبان نبود آقای روحانی شاید در دور اول آن 300 هزار رأی بیشتر را نمی آورد و کار به دور دوم کشیده می شد و چه بسا در دور دوم، با متّحد شدن اصولگرایان آقای روحانی رئیس جمهور نمی شد. به نظرم انتخابات ریاست جمهوری یازدهم برای آنها یک تجربه است و خوب می دانند که کنارکشیدن آقای عارف به نفع آن ها شد، چرا که باعث شد وزن سیاسی واقعی آنها در افکار عمومی پنهان بماند.

این تأکید مکرر اصلاح طلبان بر پیروزی قاطع در انتخابات مجلس دهم از کجا ناشی می شود؟ به هر حال، آنها الان در موضوع امکان پذیر بودن یا نبودن ریاست آقای عارف مردد هستند و این نشان دهنده، واقعیاتی غیر از اکثریت داشتن شان در مجلس است...

این هم به نوعی به روش سیاست ورزی آنها مربوط می شود. یکی از تاکتیک های همیشگی جناح چپ، شناسایی کسانی است که در شهرستان ها اقبال عمومی دارند و امکان رأی آوردن آن ها بالاست. اینها همیشه پس از شناسایی این افراد سراغ آنها می روند و از آنها حمایت می کنند و طبیعتاً آنها نیز مایل به این کار هستند. چه بسا اصلاح طلبان، حتی از اصولگرایان حمایت کنند فقط به این دلیل که بعداً بتوانند ادعا کنند که افراد مورد حمایت ما رأی آوردند و اکثریت با ماست. دیدیم که در این مدت این ادعا مکررا تکرار شد. به نظرم در دور دوم انتخابات، اصلاح طلبان باز هم به سمت استفاده از همین تاکتیک رفتند.

نکته ی دیگری که در شهرستانها -چه در مورد نامزدها و چه در مورد مردم- وجود دارد این است که مردم معمولا به شخصی رأی می دهند که به دلیل رفاقت یا نزدیکی به دولتی ها بتوانند امکانات بیشتری برای شهر آن ها بگیرند. این البته تفکر غلطی است، ولی متاسفانه وجود دارد. مسئله ی دیگر اینکه در اکثر شهرستان ها افراد مایل اند به طرف پیروز رأی بدهند تا بعدا بتوانند مطالباتی را از او داشته باشند. به همین دلیل هم نامزد ها در شهرستان ها گاهاً با ترفندهای مختلف به مردم اینگونه القا می کنند که پیروز انتخابات خواهند بود. به نظرم ما این مسئله را در حال حاضر در جریان اصلاح طلب مجلس هم می بینیم؛ یعنی این ها وانمود می کنند که پیروز و حاکم هستند در حالی که این گونه نیست تا بتوانند در معامله امتیاز بگیرند. طبیعتاً بهره گیری از این تاکتیک های عملیات روانی برای تاثیرگذاری بر ذهن نمایندگان، تاثیر کمتری خواهد داشت. با این حال، اصلاح طلبان فعلاً این شیوه ی تجربه شده ی خود در انتخابات شهرستانی را انتخاب کرده اند.

نسبت آقای عارف و دولت را چگونه می بینید؟ آیا از طرف دولتی ها فشاری مبنی بر کاندیدا شدن یا نشدن آقای عارف وجود دارد؟

طبیعتاً همه می دانیم که آقای عارف ادعا می کند که: با کنار کشیدن او، حسن روحانی رئیس جمهور شده است. بنابراین یک حس طلبکاریِ نسبت به دولت، در او وجود دارد. آقای عارف قبلاً حتی در مورد استفاده نشدن از تجربه های مدیریتی شان در دولت روحانی گلایه کردند و به نظرم آقای روحانی قصد ندارد با کسی که چنین تفکری دارد کار کند. این الان برای مجلس هم صدق می کند. یعنی آقای روحانی می خواهند رئیس مجلس کسی باشد که خودش را طلبکار دولت نداند بلکه در مقابل؛ او با حمایت از آقای لاریجانی تلاش دارد که بگوید ریاست آقای لاریجانی مرهون حمایت او و طرفداران اوست. این نکته ی بسیار ظریفی است. ممکن بود اگر شخص دیگری به جای عارف نامزد ریاست مجلس بود، دولت از او حمایت کند، ولی در فضای کنونی فکر نمی کنم دولت تمایلی به ریاست عارف در مجلس داشته باشد. البته طبیعتاً دولتی ها در برابر حمایت احتمالی شان از هر فردی شرط هایی هم می گذارند. در مجموع من فکر می کنم تأکید اصلاح طلبان بر روی نامزد شدن عارف برای ریاست مجلس، مثبت و خوب است. چرا که می تواند وزن آن ها را در مجلس مشخص کند.

الان آقای عارف اعلام کرده است قطعاً کاندیدای ریاست مجلس خواهد شد. ولی با توجه به سابقه ی سیاسی ایشان، انصراف شان هم بعید به نظر نمی رسد. نظر شما در این مورد چیست؟

به نظرم اگر برداشت آنها-اصلاح طلبان- این باشد که با کاندیدا شدن آقای عارف، ایشان رأی خواهند آورد، حتما این کار را انجام خواهند داد اما اگر برداشت آن ها این باشد که او رأی نخواهد آورد، شرکت نمی کنند و سعی می کنند در قبال نامزد نشدن آقای عارف، بر سر تصدی پست ها ی هیئت رئیسه و رؤسای کمیسیون ها به توافق برسند. البته این کار تا زمانی امکان پذیر است که وزنه ی واقعی اصلاح طلبان در مجلس مشخص نشده باشد. البته به نظر می رسد جمع بندی پدرخوانده های اصلاح طلبان این است که نباید موقعیت ریاست مجلس را از دست داد. ولی واقعیت این است که آنها هم حتماً برای رسیدن به این موقعیت، اوضاع را سبک و سنگین می کنند و اگر نتیجه ی خوبی را پیش بینی نکنند، احتمال انصراف آقای عارف وجود خواهد داشت.

در هر صورت، همه ی این تردیدها نشان می دهد که جریان اصلاح طلب، برخلاف آنچه در این ماه ها جنجال کرده اند، نتوانسته است اکثریت قاطع مجلس را از آن خود کند. به نظرم در این فضا، آنها سعی خواهند کرد با طیف اصولگرای نزدیک به آقای لاریجانی تعاملاتی داشته باشند و به نوعی از آنها کسب تکلیف کنند. به هر حال، شکست آقای عارف در انتخابات ریاست مجلس می تواند تبعات روانی بدی برای اصلاح طلبان داشته باشد. آنها چند ماه است که بر روی مسئله پیروزی قاطع در انتخابات مانور می دهند و طبیعتاً اگر اینجا شکست بخورند، پیش خودشان و پیش افکار عمومی جامعه سرشکسته خواهند شد و این مسئله تاثیر بدی بر بدنه رای آنها خواهد داشت. لذا من هنوز هم انصراف آقای عارف را منتفی نمی دانم و معتقدم اگر آنها بخواهند در این زمینه عقلانی تصمیم بگیرند، با احتیاط بیشتری عمل خواهند کرد.

مسئله ی دیگر؛ نسبت آقای خاتمی و عارف است که بنا بر ادعای عموم، یک نسبت طولی و کاملاً بالا به پایین است. گویا نظر مجمع روحانیون بر نامزد شدن آقای عارف بوده است. تاثیرپذیری ایشان از این جمع را چقدر جدی می دانید؟

به هر حال همانطور که شما اشاره کردید، نسبت آقای عارف و خاتمی، نسبت مشخصی است و نیاز به تحلیل ندارد. ایشان-آقای عارف- در انتخابات ریاست جمهوری هم گفته بودند که اگر آقای خاتمی از من بخواهند، من کنار می کشم. یعنی عدم استقلال رأی شان را آن زمان مطرح کرده بودند و الان هم فکر نمی کنم فرقی کرده باشند. چرا که آقای عارف بدون حمایت آن جناح، به خودی خود، وزنه ی سنگینی محسوب نمی شوند. ایشان اصولاً وزن سیاسی خودش را ناشی از همین نوع حمایت ها می داند و طبیعتاً فردی که اینگونه فکر می کند، به این نتیجه خواهد رسید که وقتی آنها از او حمایت نکنند نه شانسی برای ریاست جمهوری می دارد، نه نمایندگی مجلس و نه هیچ سمت دیگری.

بر این اساس، من فکر می کنم اینجا هم نظر نهایی آقای عارف- هر چیزی که باشد-، خارج از خواسته آقای خاتمی و البته آقای هاشمی نخواهد بود. این وضعیت، شرایط را برای خود آقای عارف هم دشوار خواهد کرد. چرا که ایشان ممکن است عملاً مسلوب الاختیار شده و در حالی که فرضاً همین امروز گفته باشد حتماً برای ریاست مجلس کاندیدا می شوم، به او گفته شود که فعلاً صلاح نیست شما کاندیدا شوید و باید انصراف بدهید. لذا به نظرم نمی توان بر اساس سخنان آقای عارف، تصمیم قطعی ایشان را از حالا پیش بینی کرد.