«علی-الف» در وبسایت رادیو زمانه نوشت: اصلاحطلبان پیشتر علی لاریجانی را به دلیل مقاومت در برابر تندروها تحسین میکردند و او را مانعی در برابر پیشروی تندروها میدانستند، اینک تفاوت معنادار بین او و اصولگرایان افراطی را رد میکنند و پایان دادن به ریاست علی لاریجانی را اقتضای رای مردم و مطالبه آنها میدانند. اما گویا آنها فراموش کردهاند که در ایام تبلیغات انتخاباتی مدعی بودند کاندیداهای اختصاصی تایید صلاحیت شده آنها کم شمار بوده و لذا از روی ناگزیری فهرست انتخاباتیشان را در ائتلاف با اعتدالیها و اصولگرایان میانهرو و منتقد تنظیم کردهاند. از این رو علی لاریجانی و نیروهای نزدیک به او در فهرست امید قرار گرفتند. حال اگر پایین کشیدن علی لاریجانی از کرسی ریاست مجلس در راستای تحقق مطالبات اکثریت رایدهندگان تلقی شود، آن وقت سؤال مهمتری مطرح میشود که چرا اصلاحطلبان او را در فهرست انتخاباتی خود قرار داده بودند؟
وی با اشاره به رأی 105 نفری اصلاحطلبان و 170 نفری فراکسیون فراگیر اصولگرایان مینویسد: اصلاحطلبها در این شرایط با راه انداختن زود هنگام رقابت بر سر ریاست مجلس و اصرار زیاد عارف، عملا علی لاریجانی و نمایندگان همسو با او را به سمت اصولگرایان سوق دادند. رصد کردن اوضاع نشان میدهد علی لاریجانی بخت بیشتری برای نشستن بر مسند ریاست دارد. اگر این اتفاق بیفتد آنگاه تبعات منفی قمار سیاسی بر روی ریاست عارف فقط گریبانگیر شخص او نمیشود، بلکه کل اصلاحطلبها را دربرمیگیرد و آنها به لحاظ سیاسی دچار شکست مهمی میشوند. این رویداد میتواند آثار روانی موفقیت نسبی اصلاحطلبها در انتخابات مجلس را زایل کند. در فضای کنونی اهمیت انتخابات هیئت رئیسه و شکلگیری اکثریت و اقلیت سیاسی مهمتر از نتیجه انتخابات است.
نویسنده میافزاید: اصلاحطلبان و سران آنها از جمله خاتمی بعد از انتخابات تصور پیروزی و خودبسندگی پیدا کردند و به سرعت با عدول از مواضع قبلی و فراموش کردن ائتلاف مقطعی مدافعان روحانی به گروهگرایی و رویکرد حزبی روی آوردند. تمایل و اصرار زیاد محمدرضا عارف که در پوشش خواست رایدهندگان بستهبندی شده و ذوقزدگی و پیروزی پنداری اصلاحطلبها موجب دو تکه شدن ائتلاف مدافعان دولت اعتدال را فراهم آورده است. این گروهگرایی ضمن اینکه اشتیاق بالای اصلاحطلبها به بازگشت به قدرت را بازتاب میدهد، نظام محاسبه و سنجش آنان را تحت شعاع قرار داده است؛ به گونهای که ادعای همه جانبه بودن و جذب نیروها و توجه به مصالح جمعی و اصلاح امور آنان زیر سؤال رفته است. به نظر میرسد شرایط ذهنی اصلاحطلبها آنها را به سمت راهبرد اداره حزبی مجلس به جای راهکار ائتلافی سوق داده است.
رادیو زمانه نوشت: اصلاحطلبان تاکنون نتوانستهاند نیمی از نمایندگان مجلس دهم را جذب فراکسیون امید کنند و امیدوار هستند که تا روز انتخابات منفردها به آنها اقبال نشان دهند. در صورت تعارض ذهنیت یاد شده با واقعیتهای عینی، جایگزینی نگرش عقلانی و مدبرانه با آرزواندیشی و نگاه انتزاعی، اصلاحطلبان را در وضعیت سختی قرار میدهد که دستپخت خودشان بوده است.