اهمیت مبارزه با افکار بهاییت در میان علمای شیعه به قدری زیاد بود که در زمان سلطنت شاه معدوم، عده ای از روحانیون کم بصیرت اولویت مبارزه با بهاییت و مارکسیسم را بیشتر از مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی می دانستند. اگرچه امروز این مسأله روشن شده که با شکل گیری حکومت اسلامی مبارزه با بهاییت و فرقه های انحرافی سهل تر گردیده است ولی مراد از ذکر این مطلب، بیان اهمیت مبارزه با فرقه های انحرافی در میان علما و روحانیون شیعه بود. اما امروز چه شده است که فرزند یکی از افراد موثر در شکل گیری نظام اسلامی، این گونه به طور علنی با بهاییان دیدار می کند و ابایی از گرفتن عکس یادگاری و خوش و بش کردن با آنها ندارد؟
زندگی پر تناقض
فائزه هاشمی دومین دختر اکبر هاشمی رفسنجانی است که در ۱۷ دی ماه ۱۳۴۱ در شهر مقدس قم به دنیا آمده است. زندگی فائزه هاشمی به دلیل مبارزات و زندان رفتن های پدر، با فراز و فرودهای بسیاری روبرو بوده است که این فراز و فرودها در شکل گیری شخصیتی متناقض موثر بوده است. بر اساس گفته های فائزه هاشمی به نظر می رسد که در خانواده خود به بی مسئولیتی و بی تعهدی شهره است. وی چند سال پیش در مصاحبه ای در خصوص مسائل مالی اش گفته بود: "بابا میگوید اگر یک میلیارد به فائزه بدهی همه را بستنی میخرد. مامانم گاهی که میخواهد به ما پول بدهد به من نمیدهد خودش یک حساب برایم باز کرده و به آن میریزد. با اصرار از او میگیرم میگوید تلف میکنی." البته فائزه هاشمی با همین خصوصیات به عنوان یکی از اعضای هیأت موسس حزب پدر ساخته کارگزاران سازندگی مطرح می شود و بعداً به عنوان مسئول کمیته بانوان حزب معرفی می گردد.
فائزه هاشمی به طور روشنی در یک موقعیت پارادوکسیکال رشد و نمو کرده است. از یک سو خانواده وی از مشهور ترین خانواده های پس از انقلاب محسوب می شوند و پدرش نقش مهمی در پیروزی انقلاب و همراهی با امام خمینی داشته است، از سوی دیگر شخصیت و سبک زندگی وی با معیار ها و ارزش های نظام جمهوری اسلامی متناقض و متضاد است. محمد قوچانی عضو جدید الورود حزب کارگزاران سازندگی در مورد شخصیت فائزه هاشمی این گونه می گوید: "سیاست مداری است که در تضادی دو گانه به سر می برد از یک سو او فرزند پدر دیپلماسی پنهان است و از دیگر سو چنان در سخن گفتن لحن و صدای مردانه و شفافیت، بی پروایی جوانان را پیشه میسازد که همه دستاورد های پدرش را برای گم کردن سرنخها بر باد میدهد."
انکار واژه امام برای بنیانگذار انقلاب
این موقعیت پارادوکسیکال، فائزه هاشمی را در موقعیتی قرار داده است که اگر نام خانوادگی وی فاکتور گرفته شود و تنها به سخنانش توجه شود، گویی یکی از افراد ضد انقلاب خارج از کشور است. فائزه هاشمی در پرتو توجهات بیجای پدر، به یک فردی بدل شده است که در بیان اعتقادات منحرفانه خود، هیچ گونه ابایی ندارد. وی چند سال پیش در مصاحبه ای با نشریه نزدیک به نهضت آزادی در خصوص رهبر معظم انقلاب این گونه سخن گفته بود:" از قول من نوشته شده مقام معظم رهبری، من اصلاً توی عمرم اینو نگفتم، همیشه میگم آقای خامنهای" وی در بخشی دیگر از این مصاحبه ادامه داده است: "از قول من نوشتند که آقای هاشمی، یار امام بوده، درحالیکه من اصلاً به آقای خمینی نمیگفتم امام، همیشه میگفتم و الآن هم میگم آقای خمینی."
البته بیان علنی این سخنان، به نظر می رسد ریشه های عمیقی در خانواده هاشمی داشته باشد. اکبر هاشمی رفسنجانی چندی پس از رحلت حضرت امام خمینی در خطبه نماز جمعه خود گفته بود: "ما نمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشینانشان امام بگوییم."
ورود به فعالیت های اجرایی همزمان با آغاز ریاست جمهوری پدر
ورود جدی فائزه هاشمی به مسائل اجرایی کشور، همانند سایر اعضای خانواده هاشمی با آغاز دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی همزمان شد. زمانی که مهدی هاشمی در سنین پایین به عنوان مشاور وزیر نفت منصوب شد و محسن نیز در نهاد ریاست جمهوری مشغول به کار شد و حتی برادر زاده اکبر هاشمی نیز به برخی از مسئولیت های دولتی رسید، فائزه نیز از سال ۱۳۶۹ به عنوان رئیس فدراسیون اسلامی ورزش زنان شروع به کار کرد.
برگزاری انتخابات مجلس پنجم در سال ۱۳۷۴ فصل نوینی را در فعالیت های وی رقم زد و او با حمایت حزب دولت ساخته کارگزاران توانست به مجلس شورای اسلامی وارد شود. اگرچه مواضعی که او در طول ۴ سال نمایندگی مردم تهران در مجلس اتخاذ کرده بود، مواضعی شاذ و غیر اصولی بود ولی راه اندازی نشریه زن که برگرفته از نشریه ای به همین نام در دوران پهلوی بود، فعالیت های فائزه هاشمی را به سمت ساختار شکنی برد. این نشریه به دلیل انتشار مطالبی در نقد حجاب، حمایت از جریان فمنیستی و انتشار اخبار همسر شاه معدوم در مرحله اول به مدت دو هفته ولی با ادامه انتشار مطالب غیر قانونی، برای همیشه لغو امتیاز شد. شاید جالب باشد که بدانید در یکی از شماره های نشریه زن به مدیریت فائزه هاشمی پیام تبریک نوروزی فرح دیبا همسر شاه ملعون منتشر شده بود و در شماره ای دیگر کاریکاتوری در تمسخر حکم قرآنی تفاوت دیه زن و مرد انتشار یافته بود. البته بعد ها وی در خصوص علت تعطیلی نشریه، از کاریکاتور منتشر شده دفاع کرد و گفت: "یک کاریکاتور برای برابری دیه زن و مرد منتشر کردیم. اگر در متون اسلام تحقیق کنند، دیه پایه قرآنی ندارد! معلوم هست این ها یا سواد ندارند یا نخواندند و فقط موضوع را سیاسی دنبال کردند برای حمله و شلوغ کاری."
انتخابات ۸۸ و تشدید هنجار شکنی ها
با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ۸۸، دختر کوچکتر اکبر هاشمی رفسنجانی که مشابه پدر در ۴ سال گذشته از هر موقعیتی برای سخن پراکنی علیه دولت مستقر استفاده کرده بود، تمام تمرکز و توان خود را برای به پیروزی رسیدن در انتخابات متوجه کرد. اما سال ۸۸ که رهبر انقلاب از یک سال پیش، هشدار شکل گیری جنگ احزاب در آن سال را داده بودند، به نقطه عطفی در حرمت شکنی فائزه هاشمی تبدیل شد. حضور مستمر و دائم وی در راهپیمایی های فتنه گران و حمایت از آشوب های خیابانی، وی را عملاً در مقام یک نیروی ضد انقلاب و برانداز قرار داد. انتشار فایل صوتی وی در یکی از راهپیمایی ها که به مقامات عالی نظام توهین های صریح کرده بود، واکنش های شدیدی را در پی داشت ولی به علت برخی ملاحظه کاری ها، از گزند دستگاه قضا جَست و به فعالیت های خود ادامه داد.
تجربه زندان در جمهوری اسلامی
اما باید گفت که دوران اوج گیری حرمت شکنی های فائزه هاشمی با اتمام جریانات فتنه ۸۸ رو به افول گذاشت و با برگزاری دادگاه، به برخی از اتهامات روشن وی در سال های اخیر رسیدگی شد. بر اساس حکم صادره دادگاه که بسیاری از کارشناسان حقوقی آن را ملاطفت آمیز دانسته بودند، فائزه هاشمی به ۶ ماه زندان محکوم شد که بر خلاف انتظار وی به مرحله اجرا رسید. البته فائزه هاشمی در زندان به دلیل اطمینان از اینکه فرزند یکی از شخصیت های بلند پایه نظام جمهوری اسلامی است در طی دوره ۶ ماهه محکومیت با مسئولین مختلف زندان درگیر شد. وی حتی به علت رهبری اعتراضات زندانیان، مدتی را در سلول انفرادی گذراند. وی در خصوص رهبری اعتراضات زندانیان می گوید: "این اتهامی دروغ و توهین به دیگر زندانیان است. زندانیان برای خود یلی هستند و اجازه نمی دهند برایشان کسی لیدری کند. تمامی اعتراضات در جمع تصمیم گیری میشد و من بهعنوان وکیل بند به همراه دیگران آن را دنبال میکردیم. شاید بودن من در زندان بهطور غیرمستقیم باعث احساس قدرت بیشتر زندانیان شده بود و به همین دلیل اعتراضات نسبت به گذشته بیشتر شده بود."
اما فائزه هاشمی این دوران زندان را یک تجربه منحصر به فرد می داند و در این خصوص می گوید: "خیلی دوره خوبی بود. با افراد بسیاری از نزدیک آشنا شدم. هر کدام یک تاریخ بودند. تاریخ گویا یک تجربه جدیدی بود. دوره مفیدی برایم بود. مطالعاتم بیشتر شد. بحثها و برنامههایی که داشتم اینها همه خوب بود. دوران مفید و پربار و دوستداشتنی بود." و دوستان دوست داشتنی خود را نیز این گونه معرفی می کند: "با تعدادی از خانم های بهایی، تعدادی از سازمان مجاهدین، دو خانم مسیحی، دو نفر از گروه مادران عزادار پارک لاله، تعدادی بچههای سبز، لاییک و چپ، هم بند بودم." و ادامه می دهد "اونجا واقعاً همه خاطره هاش خوب بود خیلی لذت بردم از اون ۶ ماهه و واقعا دعا می کنم به جون کسانی که من را فرستادند زندان، به قول معروف عدو شود سبب خیر."
م.ش یکی از هم بندی های بهایی فائزه هاشمی در دوران حبس در یادداشت های روزانه خود که بعد ها توسط رسانه های بهایی منتشر شد از تعامل با وی این گونه می گوید: "امروز فائزه خانم اعلان کرد که مایل است همراه ما روزه بگیرد [۱۱ تا ۲۹ اسفند دوران روزه بهاییان است] با او افطار کردیم. محبت او فوق العاده است."
فصل نوین زندگی فائزه هاشمی با حمایت از فرقه عرفان حلقه
همان گونه که مطرح شد اگرچه فائزه هاشمی همیشه در بیان اعتقادات قلبی خود صراحت لهجه ای بیش از سایر اعضای خاندان هاشمی داشته است ولی در سال های اخیر به نظر می رسد که این صراحت لهجه و پرده دری به مرحله بحرانی رسیده باشد. وی در سال ۹۳ پس از آنکه سه تن از مراجع عظام حکم به ارتداد رئیس فرقه عرفان حلقه دادند، به حمایت از او پرداخت. فائزه هاشمی در مصاحبه ای در خصوص این حکم گفت "از هر بعدی که نگاه کنیم چنین چیزی قابل قبول نیست. بعید است چنین چیزی مورد تأیید اسلام هم باشد و با توجه به عقلانیت و آموختههای ما، نمیتواند قابل قبول باشد. تفکرات طاهری (رئیس فرقه عرفان حلقه) ربطی به ارتداد ندارد و منکر چیزی هم نیست. البته من آنقدر اطلاعات درباره طاهری ندارم اما به نظرم حتی زندان هم برای وی نمی تواند قابل قبول باشد چه برسد به اعدام. بخشی از حاکمیت که نمیدانم چه کسانی هستند از افرادی که مرید پیدا میکنند میترسند و اکثر کسانی هم که چنین مشکلی برایشان پیش میآید، مرید دارند در حالی که میتوان این مریدان را هدایت کرد و آنها را در مجموعه نظام دید."
رد صلاحیت پدرم یعنی رد جمهوریت و اسلامیت نظام!
اما مواضع تند فائزه هاشمی در انتخابات ۹۲ با اعلام رسمی تحریم انتخابات وارد فاز جدید تری شد. وی پس از رد صلاحیت پدر، در مصاحبه ای گفت" از نظر من رد صلاحیت آقای هاشمی یعنی رد جمهوریت و اسلامیت نظام. حداقل بخش عمده ای از این نظام از اهداف انقلاب و چهارچوب قانون به قدری منحرف شده که آقای هاشمی با این ویژگی ها در آن جایی ندارد."
حمایت از فرقه ضاله بهاییت
اگرچه شاید کسی با پیگیری نظرات و اقدامات فائزه هاشمی پیش از حمایت از فرقه بهاییت، نمی تواند تصور کند این مواضع از سوی یکی از مسئولین ارشد نظام انجام شده است ولی با مرور مواضع اخیر وی در خصوص بهایی ها، این تناقض رفتاری به حداکثر میزان ممکن و قابل تصور می رسد. وی با وقاحت تمام به دیدار یکی از رهبران بهاییت می رود و حتی در برابر پدر که به او اعتراض خفیفی در خصوص اشتباه بودن اقدامش می کند، قاطعانه پاسخ می دهد که "هیچ کار خلافی نکرده، پشیمان نیستم و کسانی که به این دلیل حمله میکنند دغدغه دین ندارند." البته چند سال پیش از این هم اکبر هاشمی رفسنجانی به دخترش در خصوص ارتباط با بهاییان تذکر داده بود و فائزه آن را اینگونه نقل کرده است: زمانی که بابا برای ملاقات با من به زندان آمد، گله های آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمیگویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین و بهاییها دارم." البته همان طور که مشخص است، این مسأله به عنوان "گله های آن طرف" مطرح شده است و نه انتقادات اکبر هاشمی رفسنجانی. به نظر می رسد که خود هاشمی نیز می داند که ورود فائزه به این مسیر، می تواند هزینه های سنگینی برایش به همراه داشته باشد.
با توجه به سابقه ای که روحانیت شیعه از ۱۵۰ سال اخیر با فرقه استعمار ساخته بهاییت داشته است، شاید دیگر شک و شبهه ای در خصوص غیر دینی بودن، معروف ترین فرزند آقای هاشمی باقی نمانده باشد. بر این اساس باید گفت در صورتی که آقای هاشمی هم چنان خود را در دایره انقلاب می داند، باید برخوردی متناسب با اقدام قبیح دختر خود انجام دهد. امروز دیگر بحث بر سر عملکرد فردی در مقام ریاست جمهوری نیست بلکه امروز بحث بر سر حمایت از یک جریانی است که با حمایت انگلیس و اسرائیل انحراف در اصل دین و راه پیامبر اسلام را هدف قرار داده است. لذا به نظر می رسد موضع گیری آقای هاشمی در این مورد می تواند معیاری روشنی برای سنجش حق بودن سایر مواضع و نظرات وی باشد.