نخستین بار ۱۵ اردیبهشت ۹۳ و همزمان با هفته معلم بود که حسن کیهانی، مسن ترین معلم ایران و جهان با گفتگوی خبرنگار ما به مردم ایران معرفی شد. گفتگویی که زمینه ساز ماجراهای جالب دیگری شد. به دنبال انتشار این خبر نادیا حسینی جوانترین معلم کشور در کرج که در واقع دانش اموزی ۱۷ ساله بود و ۱۶ نفر را تا آن زمان باسواد کرده بود و این گفتگو نیز به همت خبرنگار ما انجام شد در مرداد ماه سال ۹۳ به دیدار مسن ترین معلم ایران و جهان رفت که شبکه سه سیما نیز این مهم را به تصویر کشید و در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ برنامه ویتامین ۳ با اجرای “علی مرادی” در شبکه ۳ سیما میزبان جوانترین و مسن ترین معلم ایران و جهان شد.
گفتگو و گزارشات خبری مسن ترین معلم جهان در ایران بازتاب بسیار خوبی در رسانه های داخل کشور به همراه داشت تا آنجا که بسیاری از نشریات و خبرگزاری ها را ترغیب به مصاحبه با این معلم کرد و البته رسانه ما طی دو سه سال اخیر حسن کیهانی را تنها نگذاشت و با این پیشکسوت عرصه تعلیم و تربیت دیدار می کرد. اما گفتگویی که دختر وی با خبرنگار ما در استانه روز معلم (۱۲ اردیبهشت ۹۵) داشت حاوی این پیام تلخ بود: حسن کیهانی درگذشت. روح انگیز کیهانی با اعلام این خبر به خبرنگار ما گفت: پدرم در دیماه سال ۹۴ در حالی همه ما را ترک کرد که مسئولین آموزش و پرورش هم او را فرموش کرده بودند (البته دختر ایشان از ما درخواست کرد تا اردیبهشت ۹۵ و هفته معلم این خبر منتشر نشود)
روح انگیز کیهانی با تقدیر از خبرنگار ما افزود: به جز رسانه ای که در این ایام با پدرم همراه بود، مسئولین اموزش و پرورش گویی پدرم را به دست فراموشی سپرده بودند و حتی مراسم خاکسپاری پدرم شرکت نکردند، پدرم به جز دیدار و همراهی با وی درخواست دیگری نداشت اما متاسفانه این مهم محقق نشد و غریبانه از میان ما رفت و در بهشت سکینه کرج در کنار همسرش آرام گرفت. البته ان زمان حسن کیهانی در پاسخ به خبرنگار ما مبنی بر اینکه بزرگترین آرزوی شما چیست؟ گفته بود: همیشه می گویم خدایا شب که می خوابم اگر قرار است بمیرم صبح از خواب بیدار نشوم و به قول معروف حوصله سکته و بیماری و … را ندارم. حتی بچه هایم در کنار همسرم در بهشت سکینه قبر خریده اند خانه اصلی ام آنجاست و همین گونه هم به دیار حق شتافت.
و اما در ادامه گفتگوی ماندگار خبرنگار ما با مسن ترین معلم جهان در کرج را می خوانید و امیدواریم چهره های دیگر این مرز و بوم به دست فراموشی سپرده نشوند. روحش شاد و یادش گرامی و سخن آخر: روز معلم بر دلسوزان عرصه تعلیم و تربیت مبارک.
حسن کیهانی سال ۱۲۷۹ در کرمانشاه متولد شد. او دارای ۲ دختر و سه پسر است که ۲ پسرش در آلمان رستوران دارند و پسر دیگرش مصطفی در کانادا زندگی می کند و نقاش درجه یک است که در آمریکا گالری دارد و هر سه پسرش دارای مدرک کارشناسی ارشد هستند. فرزند ارشدش ۶۳ ساله و فرزند اخرش ۵۰ ساله است
حسن کیهانی با همان لهجه شیرین کرمانشاهی اش در گفتگو با خبرنگار ما می گوید منزلی که در آن زندگی می کنم متعلق به یکی از پسران است. تا به امروز حقوق فرهنگ داشته ام و از لحاظ مالی مشکی ندارم. اما حقوق فرهنگ کفایت نمی کند و فرزندانم مرا حمایت می کنند و هزینه هایم را تامین می کنند و با من تماس می گیرند و البته دخترم در همسایگی من زندگی می کند.
کیهانی در گفتگویی جالب و خواندنی از دوران معلمی و خاطراتش برای دانش روز گفت که در ادامه می خوانید
راز سلامتی شما به عنوان مسن ترین فرهنگی ایران:
دکتر خودم بوده ام و به هیچ وجه شیرینی و شکلات و گوشت قرمز نمی خورم. بیشتر غذاهایم لبنیات است. هیچ بیماری و ناراحتی تا کنون به لطف خدا نداشته ام و خداوند تا این سن محبت کرده، زندگی ام را به خوبی سپری کردم و ۳۰ سال را با افتخار برای آموزش و پرورش خدمت کرده ام. با خنده و لهجه شیرین کردی می گوید با الله کریم قرارداد ۱۲۰ ساله بسته ام الان ۱۱۴ سال رفته و ۶ سال مانده که قراردادم پر شود.
زمان پادشاهی رضا خان را به یاد دارد:
وقتی رضا خان پادشاه ایران شد ۸ – ۱۰ ساله بودم. یادم می آید در کوچه ها بازی می کردیم و شنیدم گفتند رضا خان پادشاه ایران شده است. آن زمان سرباز می گرفتند که در اصلاح “سربازگیری” به آن گفته می شد.
شما هم سربازی رفتید؟
خیر سربازی نرفتم و معاف شدم
کجا تدریس داشتید؟
من زمانی که در کرمانشاه استخدام اداره فرهنگ شدم در اولین سال خدمتم در شهر سنقر کلیایی تدریس کردم. ۳ سال در آنجا فعالیت داشتم و بعد به کنگاور انتقال یافتم و ۳ سال هم در آنجا و در مقطع ابتدایی تدریس کردم.
چون پدر و مادر همسرم معلم بودند و در همدان زندگی می کردند بخاطر همسرم و نزدیکی او با خانواده اش به همدان انتقال دادم و سنوات خدمت خود را در اداره فرهنگ همدان ادامه دادم و در نهایت در سال ۱۳۴۴ با ۳۰ سال خدمت در آنجا بازنشسته شدم.
همسر حسن کیهانی
کی تصمیم گرفتید به کرج بیایید؟
بعد از بازنشستگی چون دختران ساکن تهران بودند به شهر کرج آمده در منزلی که خریداری کردم زندگی کردیم در نهایت بخاطر اینکه فرزندانم به خارج از کشور برای زندگی مهاجرت کردند خانه و مغازه ای داشتیم فروختم.
یکی از پسرهایم که در آلمان زندگی می کند خانه ای در عظیمیه کنونی کرج برایم خرید که در آن با ارامش زندگی کنم.
همسر شما هم معلم بود؟
خیر خانه دار بودند که البته ۵ سال پیش در سن ۷۷ سالگی به رحمت خدا رفت.
دانش آموزان قدیمی درسخوان بودند یا امروز ؟
دانش آموزان در قدیم خوب درس می خواندند اما روش های قدیم با امروز تفاوت دارد و آشنایی چندانی با روش های جدید ندارم.
تحصیل در این دوره بهتر شده چون زمان قدیم مردم حتی نمی توانستند مسافت مناطق و روستا ها را طی کنند. اما امروز هرکسی که تمکن مالی داشته باشد می تواند درس بخواند.
چند دانش آموز پرورش داده اید؟
در هر کلاس ۲۰ تا ۲۵ دانش آموز داشتیم و اما تعداد دانش آموزانم در خاطرم نیست.
نوه های حسن کیهانی ىر المان
شاگردهای شما هم به جایی رسیده اند؟
بله اما اینکه چه کاره شدند یادم نمی آید. از شاگردانم احمدی و رازمنش که شاگرد کلاس پنجمم بودند بخاطر دارم که زرنگ بودند.
اولین حقوقی که گرفتید؟
۱۰۲ تومان
قبل از استخدامی ازدواج کرده بودید؟
بله
این حقوق برای زندگی شما کفایت می کرد؟
ان زمان کسانی که سواد داشتند برای معلمی نمی رفتند چون می گفتند حقوق ان کم است. رئیس کارگزینی به من گفت که با ۱۰۲ تومان میتوانی خرج زندگیت را بدهی؟ ۶ نفر بودیم من و یک نفر دیگر قبول کردیم و آننجا به ما گفتند با همین مدرک ششم ابتدایی استخدام می شوید اما هرسال ۱۰ تومان به حقوق تان اضافه می شود. ۴ نفر دیگر انصراف دادند.
بیشترین حقوقی که گرفتید؟
حقوق هر سال اضافه می شد اما یک روز خبر داده شد از سوی اداره فرهنگ که حقوق ۳۰۰ تومان شده است و یادم می اید آن زمان خیلی خوشحال شدیم که حقوقمان زیاد شده و با همان لهجه می گوید: ۳۰۰ توماااان! و تا ۵۰۰ و ۶۰۰ تومان هم رسید که زندگی خود را تامین می کردیم.
الان چقدر حقوق دریافتی دارید؟
۹۰۰ هزار تومان
مدرک شما چیست؟
ششم ابتدایی
دانش آموزی خودتان را به یاد دارید؟
آن زمان مکتب بود که درس می خواندیم و بعد دولتی شد که بدون هزینه درس می خواندیم.
حسن کیهانی در کنار فرزندانش در المان
استخدامی در قدیم چطور بود؟
در قدیم با سواد خیلی کم بود و کم برای استخدامی می رفتند. آن زمان اسم اداره آموزش و پرورش “اداره فرهنگ” بود.
زمان استخدامی خودم گفتند فرهنگ اعلانیه کرده که ۶ نفر برای معلمی می خواهد و آنهایی که سواد داشتند و کلاس ششم بودند رفتند یادم می آید یک مدیر داشیم که با مدرک الان لیسانس بود و خیلی با سواد به حساب می آمد. همه می گفتند حقوق فرهنگ کم است و برای استخدام مراجعه نمی کردند.
دوره من و کیلو نبود!
ارزانی بود اما پول کم بود. صبح قبل از اداره ظرف برای مغازه می بردم و برنجی که کیلویی ۵ قران بود و روغن حیوانی می خریدم و با مقیاس وزن و چارک وزن می شد و دوره من و کیلو نبود. و یادم هست که ۳ کیلو روغن حیوانی را به ۳۵ قران می خریدم. گوشت از قصابی می خریدیم و آبگوشت درست می کردیم که عطر آن کوچه ها را پر می کرد.
اما الان گوشت کیلویی ۳۰ – ۳۵ تومان که انگار پلاستیک است عطر و بویی ندارد. بخاطر همین عمر کم شده است. بیشتر مواد غذایی مصنوعی شده قدیم نان لواش بسیار خوب پخت می شد.
چند خواهر و برادر دارید؟
۳ خواهر و ۲ برادر که همه فوت شدند. یکی از بردارنم نامش عباد است که او هم معلم بود و برادر دیگرم کارمند شهرداری بود.
آخرین عکس مسن ترین معلم جهان در کرج
با معلمان این دوره هم صحبت هستید؟
همه می گویند حقوقشان کم است و ناراضی اند وقتی برای پیاده روی به پارک می روم به من می گویند که حقوق به مخارج زندگی نمی رسد. البته راست هم می گویند: پول گاز و شارژ ساختمان و مخارجی که خودم پرداخت می کنم گویای همین مسئله است اما خدارا شکر بچه هایم حمایتم می کنند.
البته به قول خودش با “رئیس فرهنگ” وزیر آموزش و پرورش هم سخنانی دارد:
از ریاست فرهنگ کمال تشکر را دارم و افتخار می کنم ۳۰ سال این شغل با شرافت را داشتم و بسیار با ارزش است. آموزش و پرورش است که ملت را با سواد می کند و بهترین اداراه در ایران است چرا که سرچشمه زندگی در آن است. من با علاقه بسیار زیاد استخدام شدم .
بزرگترین آرزوی شما چیست؟
همیشه می گویم خدایا شب که می خوابم اگر قرار است بمیرم صبح از خواب بیدار نشوم و به قول معروف حوصله سکته و بیماری و … را ندارم. حتی بچه هایم در کنار همسرم در بهشت سکینه قبر خریده اند خانه اصلی ام آنجاست.
بهترین خاطره شما؟
ترقی های بچه هایم در زندگی که با زحمت معلمی ام داشتند.
بدترین خاطره شما؟
مرگ همسرم که مرا تنها گذاشت و بیشتر از ۶۰ سال با هم زندگی کردیم.
معلم بودن با پدر بودن چه تفاوتی دارد؟
معلم بودن یک قدم از پدر بودن جلو تر است چون عقل و فهم و شعور را به دانش آموز می دهد.
معلمی یعنی؟
شریف ترین انسان روی زمین
در مدرسه های قدیمی تنبیه بدنی بود؟
بله . فلک می کردن اما من هیچ وقت تنبیه بدنی نکردم.
بعد از ۵ سال نامه از فرهنگ آمد که تنبیه بدنی را قدغن کرده و اعلام کردند هر کسی که دانش آموزان را تنبیه کند از کار بیکار می شود البته دانش آموزان امروز همه فهمیده و با سوادند و بسیار با استعدادند.
صحبت پایانی شما؟
خدا را شکر که تا به امروز با سلامتی عمر کرده ام و قلبم مثل ساعت کار می کند و اهل سیگار و … نیستم و در طول عمرم حتی به یک مورچه آزار نرسانده ام.