پرونده سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر که از اول تا ششم اردیبهشت ماه به دبیری سیدرضا میرکریمی کارگردان سینما و مدیرعامل خانه سینما در محل پردیس چارسو برگزار شد، در حالی بسته شد که با وجود برخی نقدهایی که تعدادی از رسانه ها بدان وارد کردند ولی فضای کلی حاکم بر آن حاکی از رضایت سینماگران، اهالی رسانه و منتقدان بود.یکی از مهم ترین نکاتی که می توان درباره این جشنواره بدان اشاره کرد نظم و ترتیب در جریان برگزاری آن بود که این نقطه قوت را می توان متاثر از مدیریت افرادی دانست که هر کدام از چهره های مطرح سینمای کشور هستند. رضا میرکریمی در راس مدیریت جشنواره با چینش مدیران و مشاورانی که هر یک سابقه قابل اعتنا و طولانی مدتی در عرصه سینما داشتند ثابت کرد که می تواند تیم کارآمدی برای برگزاری یک رویداد مهم و در عین حال دشوار داشته باشد که در جشنواره های بعدی نیز وی را همراهی کنند. در کنار موسفیدانی که میرکریمی را در برپایی سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر همراهی کردند مدیران جوان تر هم خود را به خوبی با دیگران همراه کردند و می توان گفت شور و انرژی آنها در کنار تجربه و عقلانیت بزرگان یکی از رموز موفقیت برگزاری جشنواره به شکلی منظم بود.
و اما یکی دیگر از نکاتی که در روزهای برپایی این جشنواره به چشم می خورد نوع رفتار مدیران این رویداد که همگی از چهره های شناخته شده سینما بودند با مردمی بود که با خرید بلیت یا داشتن کارت «باشگاه هوادارن» و «دارالفنون» در محل چارسو حاضر می شدند. شاید پیش از این شنیده باشیم که مواجهه برخی ستارگان هنری با مردم مواجهه ای گرم و صمیمی نیست ولی آنهایی که در این چند روز در چارسو حضور داشتند و بر آنچه در جشنواره روی داد مداقه می کردند، شاهد بودند که سینماگران ما در مقام مدیران یک جشنواره تا چه اندازه پاسخگو بودند و به طور مثال این بار دیگر رضا کیانیان بازیگر سینما نبود که مقابل طرفدارانش قرار می گرفت بلکه او به عنوان رییس کاخ جشنواره در مقام پاسخگویی در مسیر ارائه بهترین خدمات به مردم گام برمی داشت. این مثال قابل تعمیم به دیگر مدیران سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر است.
اگر صحبت از مردم به عنوان مخاطبان عام شد باید به این موضوع نیز پرداخت که چقدر مشارکت دادن علاقمندان سینما در امور اجرایی و همچنین امکان حضور در کاخ جشنواره در کنار سینماگران و اهالی رسانه و منتقدان، تجربه خوشایندی بود. اهالی رسانه و منتقدان که سال های سال است در سالنی مجزا از مردم به تماشای آثار جشنواره های فیلم فجر می نشینند و اتفاقا چند سالی هم هست که از وضعیت موجود راضی نیستند، این بار در کنار مردمی که با ثبت نام در سایت جشنواره کارت «باشگاه هواداران» گرفته بودند و یا در بخش هایی چون «دارالفنون» شرکت کرده بودند به تماشای فیلم های جشنواره نشستند و از برنامه های آن بهره بردند. به زعم نگارنده این تجربه بسیار شیرین تر از اتفاقاتی است که در سال های اخیر در برج میلاد به عنوان کاخ رسانه رخ می دهد.
از آنجا که حجم مراجعه کنندگان به جشنواره ملی فیلم فجر قابل مقایسه با جشنواره جهانی فیلم فجر نیست بار دیگر این سوال پیش می آید آن هزاران نفری که با نام خبرنگار و عکاس و منتقد در این سال ها در برج میلاد حضور می یابند چه کسانی هستند که حال در جشنواره جهانی فیلم فجر خبری از آنها نیست و فعالان رسانه در تجربه اخیر اکثرا افرادی را می دیدند که نام و چهره شان برایشان آشنا بود و می دانستند که این افراد حتما خبرنگار، عکاس و منتقد هستند. به نظر می رسد یا آنهایی که در سال های اخیر به نام فعالان رسانه و منتقدان درخواست دریافت کارت جشنواره ملی فیلم فجر را داشتند برای حضور در بخش جهانی درخواست نداده اند یا اینکه آنها درخواست داده اند و دبیرخانه جشنواره جهانی فیلم فجر مقابل صدور بی رویه کارت مقاومت کرده است.
در همین جا لازم است به تلاش مدیران پردیس چارسو اشاره کرد که سعی داشتند میزبانان خوبی باشند و ثابت کنند که بخش خصوصی می تواند در این مسیر سربلند باشد، اما با توجه به اینکه مساله میزبانی پردیس چارسو در بخش ملی فجر مطرح شده است باید به این نکته توجه داشت که این مکان قطعا امکان پذیرایی از رقمی بالاتر از آنچه در سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر به خود دید ندارد و اگر قرار است به همان شیوه برج میلاد برای این مکان هم کارت صادر شود باید منتظر وقوع اتفاقات ناخوشایند بود. ظرفیت صندلی سالن های سینمای این پردیس هم برای برگزاری جشنواره ملی فجر کافی نیست؛ مگر اینکه برخلاف سال های گذشته جمعیتی کاملا انتخاب شده از اهالی رسانه و منتقدان و همچنین فعالان سینما کارت حضور در چارسو را داشته باشند.
یکی دیگر از نکاتی که باید درباره سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر بدان اشاره کرد انتخاب فیلم هایی بود که در بخش های مختلف این رویداد سینمایی روی پرده رفت. گرچه در بخش انتخاب های خارجی دست هیات انتخاب و میرکریمی چندان باز نبود و معیارهای آنها برای انتخاب سخت گیرانه بوده است ولی در نهایت آنچه نصیب مخاطبان شد در بخش فیلم های خارجی تجربه منحصر به فردی نبود و شاید تنها مزیت آن دیدن برخی آثار روی پرده سینما بود؛ به طور مثال لذت دیدن انیمیشن «شازده کوچولو» ساخته مارک آزبورن. البته انتخاب فیلم هایی که ممیزی آنها کمترین لطمه را به کلیت اثر می زد و همچنین ممیزی هوشمندانه آنها باعث شده بود که دیدن فیلم های خارجی جشنواره کلافه کننده نباشد و این نشان می داد که مسئولان این بخش آشنایی کامل با سینما داشته اند.
ولی در بخش انتخاب فیلم های ایرانی، آوردن فیلم های تکراری از بخش ملی به بخش جهانی قطعا نکته ای است که باید در سال های بعد مورد تجدیدنظر قرار گرفته و جشنواره جهانی اعتباری کسب کند که فیلمسازان فیلم هایی با رویکرد مناسب آن تولید کنند و همچنین اینگونه نباشد که سرریز فیلم های بخش ملی در جشنواره جهانی حضور یابند. ایجاد رقابتی با این حس و حال که آن فیلم هایی که حق شان در فجر ملی تضییع شده و امکان حضور در آن رقابت را نیافته اند برای احقاق حق به جشنواره جهانی پناه ببرند به نوعی مقابل هم قرار دادن دو پاره از جشنواره ای است که باید در نگاه کلی بخشی از یک پیکره واحد باشند. به هر حال در تجربه اول برخی نقاط ضعف طبیعی است ولی لازم است که با شناخت ضعف ها و آسیب شناسی آنها در جهت رفع آنها گام برداشت.
البته اهدا نکردن اکثر جوایز جشنواره جهانی فیلم فجر به فیلم های ایرانی اتفاق مثبتی بود که نگرانی های قبلی را برطرف کرد زیرا در سال های گذشته اهم جوایز بخش بین الملل به فیلم های ایرانیای داده می شد که قرار بود در بخش ملی جایزه نگیرند و به این ترتیب گرچه نام جشنواره بین المللی بود و تعدادی فیلم خارجی هم در رقابت حضور داشتند ولی درنهایت غالبا خارجی ها دست خالی از ایران بیرون می رفتند.
در مرور اجمالی سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر نمی توان عملکرد بخش روابط عمومی و ستاد خبری آن را نادیده گرفت زیرا متولیان اصلی امور رسانه ها و آنچه برای آنها رخ داد همین بخش است. نظم و ترتیبی که بر کلیت جشنواره حاکم بود در این بخش هم دیده می شد و فعالان بخش روابط عمومی و ستاد خبری به دور از حاشیه ها سعی در انجام وظایف تعریف شده را داشتند. البته هنگام برگزاری جشنواره خدمات سخت افزاری مورد نیاز خبرنگاران از جمله تعداد کافی لپ تاپ و اینترنت پرسرعت به خوبی فراهم نبود و جای سوال دارد جشنواره ای که به جزئی ترین امور فکر کرده بود چطور برای این بخش تمهید لازم را نداشت.
یکی دیگر از نکاتی که در چند سال اخیر در برج میلاد به عنوان کاخ جشنواره ملی فیلم فجر مورد بحث و حتی دعوا بوده است نحوه پذیرایی از حاضران در برج است. از آنجا که تعداد افراد حاضر در برج میلاد بعضا بیشتر از ظرفیت سالن های سینمای آن است یکی از مشکلات جشنواره پذیرایی است و اهالی واقعی رسانه و منتقدان از شکل پذیرایی و کیفیت آن به شدت گله مند هستند. امسال و در بخش جهانی فیلم فجر با در اختیار گذاشتن کارت هایی که در آن مبالغی روزانه شارژ می شد هر فرد می توانست از «فود کورت» چارسو خرید لازم را داشته باشد و مازاد بر رقم شارژ شده را فرد خریدار پرداخت می کرد. این تجربه هم مورد پسند حاضران قرار گرفت و دیگر گلایه های قبلی شنیده نمی شد. یکی از مزیت های چارسو برای میزبانی رویدادهایی از این دست داشتن یک طبقه «فود کورت» است که با تنوع محصولاتی که عرضه می کند دیگر نه از صف های طولانی خبری بود و نه تمام شدن غذا و نه محصولات بی کیفیتی که به اسم غذا به مهمانان جشنواره ملی فجر ارائه می شد. البته باز هم لازم است به این نکته تاکید شود که تا وقتی تعداد کارت های صادرشده به نام اهالی رسانه و منتقدان و سینماگران برای حضور در کاخ جشنواره کنترل و محدود نشود هر نوع تمهید و برنامه ریزی ای با شکست مواجه خواهد شد و اولین دلیل موفقیت سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر را باید در تعداد کمتر مراجعه کنندگان آن دانست.
«تعداد کمتر مراجعه کنندگان» کلیدواژه ای که نگارنده آن را از نقاط قوت جشنواره جهانی فیلم فجر می داند و منتقدان این رویداد، نقطه ضعف آن. در حالی که برخی رسانه ها در مطالب شان از سوت و کور! بودن جشنواره جهانی فیلم فجر یاد می کردند به زعم نگارنده جشنواره به اندازه کافی مخاطب داشت ولی مخاطبانی انتخاب شده. سوال اینجاست که آیا شلوغی به معنای رونق است؟ سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر قطعا جشنواره خلوتی نبود ولی جشنواره شلوغی هم نبود. در هیچ صفی دعواهای مرسوم کاخ جشنواره ملی فیلم فجر اتفاق نیفتاد و کار به کتک کاری و فحاشی نکشید چون جشنواره شلوغ نبود، چون مخاطبان آن انتخاب شده بودند و افرادی بودند که برای شرکت در جشنواره ثبت نام کرده و بعد از گذشتن از فیلترهایی کارت گرفته بودند. تجربه حضور در جشنواره فیلم فجر در کنار مردمی که اکثرا جوانانی علاقمند به سینما بودند که میانگین سنی بالایی هم نداشتند برای نگارنده تجربه بسیار دلنشینی بود که جا دارد الگویی برای همه ما اهالی رسانه و منتقدانی باشد که در برج میلاد برای نشستن بر یک صندلی گاه یادمان می رود یک سال بعد هم چشم مان در چشم یکدیگر است. آنهایی که در این چند روز در پردیس چارسو حضور داشتند و سری به کارگاه های سینمایی زدند، دیدند که جوانان با چه شوقی از این برنامه ها استفاده می کردند و پرسش هایی که می پرسیدند اگر از پرسش هایی که در نشست های بعد از نمایش فیلم ها در جشنواره ملی فجر از سوی اهالی رسانه و منتقدان مطرح می شد، باکیفیت تر نبود قطعا بی کیفیت تر نبود. همچنین ادبیاتی که همین جوانان در پرسش های خود به کار می بردند بعضا از لحن و ادبیات مشابه آنچه در نشست های بخش ملی شنیده می شد بهتر بود. همین فضای پرشور باعث شد که مجید مجیدی و اصغر فرهادی و دیگر سینماگران ضمن ابراز رضایت از برگزاری کارگاه ها، آرزومند باشند که این برنامه ها ادامه دار باشد.
با توجه به نکاتی که بدانها اشاره شد و در نقد و بررسی اجمالی سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حال می توان نگاهی هم به تجربه سال گذشته جشنواره ملی فجر و توصیه هایی برای فجر ملی پیش رو داشت. تجربه موفق جشنواره ای که پشت سر گذاشتیم بر این مساله صحه می گذارد که سینمای ایران افراد کارآمد کم ندارد که بتوانند از پس برگزاری جشنواره ملیشان هم برآیند و به نظر می رسد می توان مدیریت فجر ملی را هم به تیم سینماگران سپرد.
رعایت نظم و ترتیب و حفظ احترام مهمانان به ویژه اهالی رسانه و منتقدان امری ضروری است که باید در برنامه ریزی سی و پنجمین جشنواره ملی فیلم فجر به طور جدی در دستور کار قرار گیرد و با پرهیز از حاشیه ها و با تمرکز بر برپایی جشنواره ای کاملا حرفه ای رضایت مخاطبان را جلب کرد؛ مخاطبانی که سال گذشته را یکی از ضعیف ترین جشنواره های فیلم فجر در سال های اخیر می دانند. این هشدار در حالی جدی تر می شود که مدیران سینمایی نقدهای رسانه ها درباره جشنواره ملی فجر 34 را جدی نگرفته و اتفاقا تاکید می کنند مدیریت آن بی نظیر بوده و یکی از بهترین جشنواره ها برگزار شده است. متفق القول بودن رسانه ها با نگاه ها و رویکردهای مختلف سیاسی و هنری در نقد جشنواره ملی فجر 34 امری است که مسئولان نباید چشم خود را بر آن ببندند و هر نقدی را به حساب بغض شخصی بگذارند. آنچه مسلم است درصدی از نگرانی برای سینمای ایران و مهم ترین رویداد سینمایی آن در مطالبی که از ماه های قبل تا ماه های بعد از برگزاری جشنواره ملی فجر 34 نوشته می شد وجود داشته است و نباید از کنار همه آنها ساده گذشت. از سوی دیگر سینماگران هم نقدهایی به نحوه برگزاری و مدیریت و چینش افراد و همچنین انتخاب ها و داوری جشنواره داشتند که آنها نیز نباید نادیده گرفته شوند و نباید در قبال نقدهای آنها گفته شود که به دلیل اینکه منافع شخصی آنها تامین نشده لب به انتقاد گشوده اند. به هر حال این نگرانی ها این روزها دوباره مطرح می شود زیرا شنیده هایی درباره انتخاب دست اندرکاران سی و پنجمین جشنواره ملی فجر به گوش می رسد.
جشنواره فیلم فجر چه در بخش ملی و چه جهانی سرمایه ملی انقلاب اسلامی محسوب می شود و بخش مهمی از اعتبار جهانی سینمای ایران نیز به هرچه باشکوه تر برگزار شدن آن وابسته است لذا همه کسانی که به نوعی با سینما مرتبط هستند خواهان قدرتمندتر شدن آن هستند و البته درنهایت همه چشم ها برای بهترین تصمیم ها به مدیران سینمایی کشور است. و در پایان بار دیگر خاطرنشان می شود که سینمای ایران دارای چهره ها و صنوف کارآمد و قابلی است که می توان مدیریت امور جشنواره فیلم فجر را بدانها سپرد.