از سال 86 تا 88 دربی های 62 تا 67 همگی با نتایج مشابه(1-1) خاتمه یافت. مساله ای که شائبه بازی مشکوک و تبانی را در بین علاقه مندان و رسانه ها مطرح کرد. مروری داریم بر اتفاقات رخ داده در این بازی ها.

 

1-بازی برگشت ششمین دوره لیگ حرفه ای:

استقلال یک (علی علیزاده)

پرسپولیس یک (علیرضا نیکبخت واحدی)

پرسپولیس بازی رفت را 2بریک برده بود و استقلال که در کورس قهرمانی حضور داشت امیدوار بود با کسب 3 امتیاز هم شکست چند ماه قبل را جبران کند. و هم یک گام به قهرمانی نزدیک شود. پرسپولیس اما روان تر و بی محاباتر بازی می کرد  موقعیت های پرشماری به دست آورد. آنها در نیمه دوم کاملا برحریف تسلط داشتند اما درخشش وحید طالب لو که یک ضربه پنالتی و چند موقعیت تک به تک را  مهار کرد یک تساوی دیگر را به تاریخچه دربی افزود. بعد از آن مسابقه هرگز شائبه تبانی مطرح نشد. تلاش برای کسب پیروزی در حرکات هر دو تیم به چشم می آمد و تماشاگر دربی پرهیجانی را تماشا کرد.

 

2- بازی رفت هفتمین دوره لیگ حرفه ای:

استقلال یک (امید روانخواه)

پرسپولیس یک (محسن خلیلی)

حال و روز بهتر پرسپولیس در جدول رده بندی سهم پیروزی این تیم را در پیش بینی ها بیشتر می کرد، اما استقلال در شرایطی تن به تساوی داد که تنها 7 دقیقه تا پیروزی فاصله داشت. فشار پرسپولیس در دقایق پایانی آن قدر شدید نبود که تردیدی در به تساوی کشیده شدن بازی وجود نداشته باشد، اما به هرحال سانتر شیث و ضربه سر خلیلی آخرین اتفاق قابل اشاره بازی را رقم زد و بازیکنان 2 تیم در دقایق باقی مانده فقط به زیر توپ لگد زدند و پس از سوت پایان دست در گردن یکدیگر زمین را ترک کردند، آن چه از این بازی به جا ماند جز مهر و عطوفت و جوانمردی نبود. درست شبیه آن چه از مراسمی مثل جشن عاطفه ها برجا می ماند.

 

3- بازی برگشت لیگ هفتم حرفه ای:

استقلال یک (امید روانخواه)

پرسپولیس یک (محسن خلیلی)

سکوهای خالی طبقه دوم ورزشگاه بدجوری توی ذوق می زد، اما فردای بازی روزنامه ها تیتر زدند برنده واقعی آن 30-20 هزارنفری بودند که به ورزشگاه نرفتند. اخراج کریم باقری از پرسپولیس و بیژن کوشکی از استقلال مهم ترین حوادث نیمه دوم این بازی کم افت و خیز بود. داور خارجی آمده بود تا بازی را کنترل کند، اما پس از سپری شدن دقایقی متوجه شد، این بازی نیازی به کنترل او ندارد و هیچ بازیکنی دست از پا خطا نمی کند. یک هفته پس از دربی ملال آور استقلال در تهران 4بریک به پگاه باخت و پرسپولیس در اهواز با همین نتیجه مغلوب استقلال اهواز شد. آنها چهره واقعی شان را به تصویر کشیدند.

 

4-بازی رفت هشتمین دوره لیگ حرفه ای:

استقلال یک (آرش برهانی)

پرسپولیس یک (علی کریمی)

آیا جذابیت بار دیگر به داربی بازگشته بود؟ هواداران دلایل زیادی برای پر کردن سکوها داشتند. اولین رویارویی امیر قلعه نویی و افشین قطبی در دربی، حضور همزمان 2 تیم در کورس قهرمانی و بازگشت ستاره ای به نام علی کریمی جمعه پرتب و تابی را برای ورزشگاه ازادی رقم زد، اما باز هم نتیجه ای غیر از تساوی یک-یک به دست نیامد. امیر قلعه نویی که به عنوان یک مربی جسور در دربی های شناخته می شود، پس از گل آرش برهانی در اوایل نیمه دوم مجتبی جباری و فابیو جانواریو را از زمین بیرون کشید و 2 عنصر دفاعی تر (یدالله اکبری و بیژن کوشکی) را به بازی فرستاد، آن چه برای یک تساوی یک –یک دیگر کفایت می کرد. او پس از سوت پایان وارد زمین شد و قصد داشت کوشکی را مورد ضرب و شتم قرار دهد. آیا این فقط یک ژست از قبل برنامه ریز شده برای فرار از اتهام تبانی نبود؟

 

 5-بازی برگشت هشتمین دوره لیگ حرفه  ای:

استقلال یک(مجتبی جباری)

پرسپولیس یک (مازیار زارع)

این بار در واپسین ثانیه های وقت تلف شده، عجیب ترین اتفاق ممکن رخ داد. امیر قلعه نویی در دقایق پایانی علی علیزاده را از روی نیمکت بلند کرد او دوان دوان خودش را به محوطه جریمه رساند و مثل یک بستکتبالیست حرفه ای توپ کم خطری را که در حال فرود آمدن روی سر علی کریمی بود، لمس کرد. داور نقطه پنالتی را نشان داد و پس از گل تساوی پرسپولیس، محسن ترکی سوت پایان را به صدا درآورد. هواداران دو تیم – حتی پرسپولیس که از شکست گریخته بود- حاضر به ترک ورزشگاه نبودند و شعار «فوتبال با سیاست نمی خواهیم» سر می دادند. از این دربی مشکوک هیچ چهره محبوبی در ذهن فوتبالدوستان باقی نماند. نه مجتبی جباری که از فاصله دور دروازه پرسپولیس را باز کرد و نه  حتی مازیار زارع که در آخرین ثانیه ها پرسپولیس را شکست رهانید.

 

6-بازی رفت لیگ نهم حرفه  ای:

استقلال یک (فرهاد مجیدی)

پرسپولیس یک (عادل کلاه کج)

باز همان فیلم تکراری روی پرده رفت و سکوهای خالی ورزشگاه آزادی بیننده را به یاد صندلی های رنگ و رو رفته و سوت وکور سینما فرخ – واقع در میدان قزوین- انداخت. سینمایی که هرازگاهی فیلم های تاریخ گذشته ای مثل کانی مانگا و یاس های وحشی را اکران می کند و مشتریانش به کارگرانی که هرچه کنار میدان انتظار می کشند خبری از کار نیست. محدود می شود یک تساوی یک – یک کاملا اتفاقی (!) دیگر که حس شکاکی شدیدی را به انسان تحمیل می کرد.