
وقتی نقشه اصلی مسیر زندگیمان را گم میکنیم یا آن را روی طاقچه فراموشی میگذاریم، وقتی یادمان میرود تمام نسخههای دردهای زندگیمان لابهلای برگههای همان کتاب است که کمتر سراغش میرویم، وقتی فقط زمانی به یادش میافتیم که قرار است آن را به عنوان یک رسم در سفرهای بگذاریم، آن وقت است که نه تنها دردهایمان بیدرمان میماند، بلکه سراغ نسخههایی میرویم که دردمان را بیشتر میکند.
نگاهی به کوله سفرمان بیندازیم
بپذیریم که سبک زندگیهایمان دچار دگرگونیهای ناخوشایندی شده است. حواسمان نیست که نقشه راه را اشتباهی در اختیارمان قرار دادهاند. شاید از من بپرسید که چرا و بر چه مبنایی این حرف را میزنی؟ خب واضح است زیرا به ما آموختهاند که دیگر نیازی به نقشه ندارید یا اینکه نقشه قبلی دیگر به دردتان نمیخورد. شدهایم همانند یک فرد در راهمانده که افرادی سودجو برای اینکه به نفع و سود کلان برسند، نقشههای تقلبیشان را به او میفروشند، البته با چهرهای مظلومانه و دلسوزانه. اما آیا این نقشهها قادرند ما را به مقصد نهایی راهنمایی کنند یا خیر؟
یک فرد سودجو هیچ وقت به فکر منفعت دیگری نیست. او میخواهد بیشترین سود را ببرد حتی اگر به قیمت از بین بردن طرف مقابل باشد. این نقشهها نه تنها راه صحیح را نشانمان نمیدهند بلکه باعث گمراهتر شدنمان میشوند. فردی که در بیابان بیآب و علف گم گشته است، برای رهایی از آن حاضر است هرچه پول دارد خرج کند حتی حاضر است جانش را نیز به خطر بیندازد تا از این مخمصه نجات پیدا کند. در این بین میشود لاشخورهایی را دید که بیصبرانه منتظرند جان به جان تسلیم کنی تا دلی از عزا دربیاورند. فرد گمراه بدبخت چگونه میتواند بفهمد در زیر این پوست میش، گرگی خطرناک نهفته است؟ او مدام به فکر مقصد خویش است و بس. اما کافی است یک نگاهی به کولهاش بیندازد. پروردگارش نقشهای را درون کولهاش قرار داده است. قدیمی است اما کاملترین نقشهای است که در کل عالم وجود دارد. این نقشه نامش قرآن است.
بدون تعارف باید بپذیریم که آن بیابان خشک و لم یزرع همین دنیای ماست، آن فرد مفقود در بیابان نیز خود ما هستیم و آن سودجویان از خدا بیخبر شیطان بزرگ. راستی، آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا دیگر ما کمتر به سراغ قرآن میرویم؟ قرآنی که خالق بیهمتا برایمان فرستاده است؟ قطعاً دلیل اصلی این است که نقشههای پوچ و بیمحتوا ما را سرکار گذاشتهاند.
به نقشه اصلیمان سری بزنیم
بد نیست به نقشه اصلیمان سری بزنیم. تنها کافی است در او تدبرورزی و به او انس پیدا کنی. حواست باشد، هیچ وقت یک خالق، بد مخلوق خود را نمیخواهد. قرآن دفترچه راهنمای ماست. چرا وقتی تلویزیونمان به هم میریزد برای پیدا کردن دفترچه راهنمایش خانه و زندگیمان را به هم میریزیم اما وقتی اخلاق و رفتارمان به هم میریزد، حاضر نیستیم دستمان را دراز کنیم، قرآن را از روی طاقچه برداریم و به آن نگاهی بیندازیم.
یک روز وقتی با مترو سفر میکردم متوجه نگاههای عجیب و غریب مردم به سمتی شدم. وقتی سر برگرداندم دیدم جوانی دارد قرآن میخواند، کاری که اگر کسی انجامش ندهد باید تعجب کرد. اما اینکه نقشههای تقلبی دارند ما را به کجا میبرند، خدا میداند.
فرمول برکت را فراموش کردهایم
امروزه دیگر از آن خانههای خشتی و کاهگلی خبری نیست و قد کشیدن منازل را میتوان به وضوح دید. امروز درآمدهای سالانه مردم نسبت به گذشتگان رشد قابل توجهی کرده و میتوان نعمتهای الهی را به وفور در میان مردم مشاهده نمود. اما همچنان نالههای مردم سر از آسمانهای هفت گانه درمیآورد. باید اندکی تأمل نمود و این سؤال را مدام از خودمان بپرسیم که بهراستی چه اتفاق عظیمی در حال رخ دادن است؟ چرا مردم با وجود این همه نعمت که همگان از آن به صورت نسبی برخوردار هستند، باز هم از خداوند متعال گله دارند؟ چرا در قدیمالایام با نبود این همه نعمات و آسایشی که وجود دارد مثل آب، برق، گاز، تلفن و... پدربزرگان ما که مجبور بودند به جای خانههای مجلل و شیک زندگی خود را در خانههای خشتی و کاهگلی سپری کنند و با کمترین امکانات ممکن خدا را شاکر بودند و از زندگی خود رضایت کامل داشتند، اینقدر ناله از ته دل سر نمیدادند؟ در جواب باید گفت که ما در زندگی خود فرمولی را فراموش کردهایم و از آن در زندگی خود بهره نمیبریم. آن فرمول چیست؟ آن فرمولیست به نام «برکت». شاید امروزه بالا بردن اعداد و ارقام حسابهای بانکی جای خود را با فرمولی با نام «برکت» تعویض کرده است.
این در حالی است که گذشتگان ما عکس این را عمل میکردند. آنها در وهله نخست از فرمول «برکت» بهرهمند میشدند و همیشه در زندگی خود بر این باور به سر میبردند که پول و بالا بردن اعداد و ارقام حسابهای خود باعث خوشبختی در زندگی دنیا و آخرت نمیشود. آنها «برکت» را عامل رونق یافتن زندگیشان میدانستند و به خاطر همین از خداوند متعال همواره درخواست افزایش روزافزون برکت در کسب و کارشان داشتند. اما باز هم سؤالی پیش میآید که برکت چگونه جای خود را در زندگی ما باز خواهد کرد؟ در واقع خانوادههای قرآنی و آنان که با قرآن انس گرفتهاند میتوانند از فرمول «برکت» در زندگیشان بهره کافی و وافی را ببرند. این کلام رئیس مذهب تشیع امام صادق (علیه السلام) میباشد که میفرماید: «البَیتتُ الَّذِی یقرَاُ فِیهِ القُرآنُ وَ یذکرُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَکثُرُ بَرَکتُهُ وَ تَحضُرُهُ المَلائِکه. خانهای که قرآن در آن خوانده شود و خدا در آن یاد گردد برکتش افزون میشود و فرشتگان در آن حضور مییابند.»
سخنی از اولین حافظ قرآن کریم
در رابطه با فضیلت قرآن کریم همین بس که اولین قاری و حافظ قرآن کریم، رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: این قرآن نور روشن، ریسمان محکم فضیلت بزرگ و مرتبه بلندی است و مایه شفا و سعادت است. هرکس از قرآن روشنایی طلب نماید خداوند او را منوّر فرماید و اگر آموزش را به آن وا گذارد خداوند او را حفظ کند و هر کس به قرآن توسل جوید خداوند نجاتش بخشد و هرکس ملازم قرآن شود بلندمرتبه گردد و هرکس که از آن طلب شفا کند خداوند او را شفا دهد وکسی که آن را مقدم بر هر چیزی بدارد خداوند او را هدایت کند و هرکه از غیر قرآن هدایت طلبد خداوند او را به حالت گمراهی وا گذارد و کسی که با آن انس و الفت داشته باشد خداوند او را به سعادت میرساند وکسی که آن را پیشوا و مقتدا و محل اعتماد خود در رجوع کردن به آن قرار دهد خداوند او را در بهشت جای داده و زندگی سالم و با آرامشی را برایش مهیا میسازد.