این پروژه 10 میلیارد دلاری نخستین بار در سال 2000 مطرح شد و سرویس اطلاعاتی آمریکا (سیا) این طرح را پیگیری کرد تا آنکه 9 سال بعد اسد اعلام کرد که از طرح خط لوله که به موجب آن قطر می توانست از طریق پایانههای ترکیه، مستقیما به بازارهای انرژی اروپا دسترسی داشته باشد حمایت نمیکند.
کندی افزود که این خط لوله همچنین به عربستان سعودی امکان می داد نفوذ بیشتری را در منطقه علیه ایران اعمال کند.
متن زیر برگردان گزیده ای از این مقاله از انگلیسی به فارسی است:
مردم آمریکا از سابقه مداخله خشونت آمیز آمریکا در سوریه اطلاع چندانی ندارند... تا زمانی که مردم و سیاستگذاران آمریکا از این پیشینه آگاهی نداشته باشند، دخالتهای بیشتر تنها به پیچیدهتر کردن بحران کمک میکند.
جنگ ما علیه بشار اسد از اعتراضات صلح آمیز مردمی موسوم به بهار عربی در سال 2011 آغاز نشد بلکه از سال 2000 و هنگامی که قطر پیشنهاد احداث خط لوله 10 میلیارد دلاری به طول هزار و 500 کیلومتر را از طریق عربستان سعودی، اردن، سوریه و ترکیه مطرح کرد آغاز شد. میدان گازی پارس جنوبی (گنبد شمالی)، غنیترین میدان گازی طبیعی در جهان بین ایران و قطر مشترک است. تحریمهای تجارت بینالمللی تا همین اواخر ایران را از فروش گاز به کشورهای خارجی منع می کرد.
در عین حال، گاز قطر تنها در صورتی میتواند به کشورهای اروپایی برسد که تبدیل به مایع و از طریق دریا حمل شود. مسیری که ظرفیت را محدود می کند و هزینهها را افزایش میدهد.
خط لوله پیشنهادی، قطر را از طریق پایانههای توزیع ترکیه مستقیما به بازارهای اروپایی متصل میساخت. ترکیه از این طریق می توانست هزینههای ترانزیت را به جیب بزند.
خط لوله مشترک قطر – ترکیه سلطه قطعی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بر بازارهای گاز طبیعی را موجب میشد و قطر، نزدیکترین متحد آمریکا در جهان عرب را قویتر می ساخت. دو پایگاه نظامی عظیم آمریکایی و مقر فرماندهی مرکزی آمریکا در خاور میانه، در کشور قطر واقع شده است.
اتحادیه اروپا که 30 درصد گاز خود را از روسیه تأمین می کند نیز از پیشنهاد خط لوله استقبال کرد چرا که از این طریق می توانست به انرژی با قیمت ارزانتر دست یابد و از نفوذ سیاسی و اقتصادی پوتین رهایی پیدا کند. ترکیه، که دومین خریدار بزرگ گاز روسیه است، برای پایان دادن به اتکای خود به رقیب دیرینه و تثبیت خود به عنوان مرکز انتقال پرسود سوخت آسیا به بازارهای اروپایی، مشتاق بود.
خط لوله قطر میتوانست برای عربستان سعودی با ایجاد پایگاهی در سوریه سودآور باشد. هدف ژئوپلیتیکی عربستان این است که قدرت سیاسی و اقتصادی رقیب اصلی خود و متحد نزدیک بشار اسد، یعنی ایران را محدود نگه دارد.
عربستان سعودی مناطق شیعه نشین تحت سلطه آمریکا در عراق (و اخیرا پایان بخشیدن به تحریمهای اقتصادی علیه ایران) را به عنوان عوامل کاهش قدرت خود در منطقه می داند و در حال حاضر در جنگی نیابتی علیه تهران در یمن حضور دارد که تحت عنوان نسل کشی عربستان سعودی علیه گروه حوثی یمن (شیعیان این کشور) که تحت حمایت ایران قرار دارد، از آن یاد میشود.
اما در این میان روسیه که 70 درصد گاز خود را به اروپا میفروشد، خط لوله قطر – ترکیه را به عنوان تهدیدی برای موجودیت خود میدید. از نظر پوتین، خط لوله قطر توطئه ناتو برای تغییر وضع موجود، محروم کردن روسیه از تنها پایگاه خود در خاور میانه، رکود اقتصاد روسیه و پایان دادن به قدرت نفوذ این کشور در بازار انرژی اروپا بوده است.
در سال 2009 اسد اعلام کرد امضای تفاهم نامه مجوز ایجاد خط لوله از طریق سوریه را امضا نمیکند.
پس از آن اقدامات اسد بیش از پیش خشم کشورهای حاشیه خلیج فارس را برانگیخت، چرا که او از «خط لوله اسلامی» که مورد تایید روسیه بود و از میدان گازی ایران از طریق سوریه به بنادر لبنان کشیده میشد، حمایت کرد. این خط لوله اسلامی، ایران، و نه قطر را، تبدیل به تامین کننده اصلی بازارهای انرژی اروپا میکرد و نفوذ تهران در خاور میانه و جهان را به طور چشمگیری افزایش میداد.
اسرائیل نیز همان طور که انتظار میرفت مصمم بود تا از ایجاد خط لوله اسلامی که باعث قدرتمند شدن هرچه بیشتر ایران و سوریه و احتمالا حزب الله و حماس می شد، جلوگیری کند.