مرد دستفروش وقتی دید برای چندمین روز پیاپی ماموران کلانتری ۱۲۹ جامی قصد دارند بساطش را جمع کنند با ریختن بنزین روی خودش مقابل چشمان بهتزده شاهدان خودسوزی کرد. این مرد ۲۳ ساله که دچار ۲۸ درصد سوختگی در صورت شده حالا در بیمارستان سوانح سوختگی مطهری بستری است. انتشار تصاویر درگیری ماموران پلیس و مرد دستفروش و خودسوزی وی در فضای مجازی سروصدای زیادی به پا کرده و واکنش شهردار تهران را نیز برانگیخته است.
وقتی ساعت ۱۲ ظهر پنجشنبه هفته پیش برای چندمین بار با دو مأمور پلیس روبهرو شد که قصد داشتند بساطش را جمع کنند، با ریختن بنزین روی خودش آنها را تهدید به خودسوزی کرد. درگیری مرد #دستفروش و دو مأمور پلیس که یکی از آنها لباس شخصی بر تن داشت موجب دخالت تعدادی از دستفروشان شد، اما ماموران پلیس آنها را متفرق کردند. این پایان درگیری نبود و امیر درحالیکه ماموران را تهدید میکرد خودش را با فندک آتش میزند، مقابل چشمان بهتزده شاهدان با فندکی که در دست داشت خودش را به آتش کشید. او درحالی دست به این کار زد که یکی از ماموران پلیس میگفت خودش را آتش نمیزند. امیر سپس تا چندین متر و در حالی که سراپا آتش بود دوید تا اینکه با تلاش سایر دستفروشان شعلههای آتش خاموش و او با آمبولانس اورژانس به بیمارستان سوانح سوختگی منتقل شد.
درگیری دنبالهدار ماموران و مرد دستفروش
یکی از دستفروشان که در جریان خاموش کردن آتش خودش نیز از ناحیه دست دچار سوختگی شده است، به «فرهیختگان» گفت: «امیر زندگی سختی داشت. او همسر و پدر و مادرش را در شهرستان صحنه کرمانشاه رها کرده و همراه شش نفر از دوستانش در تهران اتاقی اجاره کرده بود. او با دستفروشی زندگی میگذراند و میگفت به همسرش قول داده تا برای عید امسال همسرش را به تهران بیاورد،..... ماموران پلیس میخواستند شال و روسریهای امیر را که سرمایه زندگیاش بود با خودشان ببرند. امیر مقاومت کرد و آنها هم امیر را با خودشان به کلانتری جامی بردند. امیر بعد از سه ساعت بازداشت آزاد شد و به سر کارش برگشت.»
حرفهای تحقیرآمیز مأمور پلیس باعث تحریک امیر شد
زن میانسالی که او نیز شاهد ماجرا بود، به «فرهیختگان» گفت: «هر سال برای تأمین مخارج زندگیام شبهای عید در خیابان جمهوری بساط میکنم. چند روز بود که به درخواست مدیر پاساژ شانزلیزه و بدون اطلاع شهرداری، ماموران کلانتری جامی به اینجا آمده و مانع بساط ما شده بودند. چون اولین بار امیر با آنها درگیر شده بود، هر بار که به خیابان جمهوری میآمدند با امیر درگیر میشدند. اعصاب امیر سر همین موضوع به هم ریخته بود. آخرین بار امیر مقابل همه گالن بنزین را روی سرش ریخت. من همان موقع خودم را به او رساندم و گالن را از دستش گرفتم. سعی کردم او را آرام کنم، اما مأمور پلیس ما را متفرق کرد. وقتی امیر سراپا آتش شد در جای خودم میخکوب شدم. باورم نمیشد امیر فندک را زده باشد.» این زن که محل خودسوزی امیر را به خبرنگار ما نشان میداد، گفت: «امیر زن و زندگی داشت. او برای تأمین مخارج زندگیاش ناچار به دستفروشی بود و حرفهای تحریکآمیز و همراه با تحقیر یکی از ماموران باعث شد که او فندک را بزند. مأمور دیگر هم داشت با گوشی موبایلش از این ماجرا فیلم میگرفت. بعد از این ماجرا دیگر خبری از ماموران پلیس و ماموران شهرداری نیست.»