آن چه امروز بر سپاهان اصفهان میگذرد نتیچه تصمیمهای دیروز این باشگاه است. آن روزها که بازیکن سالاری در این تیم کم حاشیه 10 سال اخیر رواج پیدا کرد و تصمیمهای اشتباه، پشت سر هم تیم را به این جا که هست رساند.
حسین فرکی یک مربی علم گرا و با اخلاق است. او کارنامه خوبی هم دارد و میتوانست سپاهان را در کورس رقابت نگه دارد، اما سپاهان شروع کرد به اشتباه کردن. آنها حسین فرکی را از کار برکنار کردند درحالی که اشکال سپاهان اصلا مربی نبود. آنها بازیکنانی داشتند که به جای همگرایی و هم دل سازی، سلیقه خود را در نظر میگرفتند و در اموری بالاتر از اندازه خود دخالت میکردند.
در نهایت استیماچ آمد، او البته کارنامه بدی نداشت و در برخی دیدارها مثل دیدار پرسپولیس که پخش مستقیم و مخاطب زیاد انگیزههای تیمی را بر نظرات شخصی ارجح کرده بود سپاهان عالی بازی کرد و پرسپولیسی که این روزها خوب بازی میکند را تحت تاثیر قرار داد اما او خارجی بود و باید زمان می داشت تا بازیکنان و خصوصیات و توانایی هایشان را بشناسد ضمن این که در دیگر دیدارها سپاهان مجددا دچار بازیکن سالاری شد. بازیکنانی چون عقیلی، خلعتبری و ... هم به بازیهای فردی اضافه شدند تا سپاهان همگرایی سال های قبل را از دست بدهد و این باشد که امروز شده است.
از قاعده فنی که نگاه کنیم باید به این نقطه برسیم که سپاهان یک مدیر پرجرات میخواهد برای خانه تکانی بازیکنانی که خود را بالاتر از مربی و اسم تیم احساس میکنند. این تیم باید تغییراتی داشته باشد و بازیکنان خود را از منظر اخلاقی و انگیزشی و همگرایی انتخاب کند وگرنه این دیوار کج هرگز به نتیجه نخواهد رسید.
فراموش نکنید برخورد با برخی بازیکنان محبوب و کنار گذاشتن آنها حتما با برخورد بعضی هوادارنماها مواجه میشود اما مدیر باید بتواند این ماجرا را مدیریت کند و کشتی باشگاه را به ساحل برساند آن هم با بیرون ریختن بارهای اضافی که تنها موجب سنگینی کشتی میشوند.