حمیدرضا جلاییپور، فعال سیاسی اصلاحطلب در بخشی از یک گفتوگو که روز چهارشنبه، 21 بهمن و یک روز قبل از راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با روزنامه اعتماد انجام داده، اظهار کرده است:
«-شاه- به جای اینکه بازرگان را زندانی کند، باید اجازه میداد نهضت آزادی تبدیل به یک حزب شود، چه بسا رژیم شاه با این کار گرفتار توفان غضب مردم نمیشد. ایران تا پیش از اوجگیری انقلاب ظرفیت یک حکومت سلطنتی مشروطه با یک نظام پارلمانی موثر و کارا را داشت. تز امثال دکتر سیدحسین نصر همچنان چنین دیدگاهی بود، یعنی به سلطنتی میاندیشیدند که گرفتار انقلاب نشود»!
این فرد همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود در همین رابطه تأکید میکند: اگر شاه گذاشته بود نیروهای مذهبی مثل آقای طالقانی و آقای بازرگان در عرصه سیاسی فعالیت کنند، آن وقایع شکل دیگری میگرفت. شاید تجربه دو دهه اخیر کشور ترکیه اتفاق میافتاد.
*قبل از جلاییپور، محمد قوچانی از فعالان رسانهای اصلاحطلب و عضو حزب کارگزاران سازندگی نیز زمانی در یک یادداشت در نشریه صدا همین سخنان را اظهار کرده و اینطور گفته بود که اگر شاه با معتدلینی همچون مهندس بازرگان در دهه 50 تعامل کرده بود، هرگز انقلابی بوقوع نمیپیوست و اساساً نیازی هم به انقلاب اسلامی نبود!
او همچنین پای رئیسجمهور روحانی را هم به میان کشیده و با کنایه به آمریکا گفته بود:
«محمدرضاشاه سخن مهندس مهدی بازرگان را جدی نگرفت و با حذف میانهروها از عرصه مبارزه، به هژمونی تندروها در برخورد با حکومت پهلوی کمک کرد...اگر صدای روحانی شنیده نشود آنکه از پس میآید با داس میآید، نه کلید! و با سلاح سخن میگوید نه با سلاح سخن»
در کنار این اظهارات و به منظور تنویر افکار عمومی لازم به یادآوری است که پیش از این، کسانی مثل سعید حجاریان و علیرضا بهشتی نیز طی مقالات و مصاحبههایی بحث «تجدید نظرخواهی»! را نیز در کنایه به انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی ایران مطرح کردهاند که در بستههای قبلی گزارش تحلیلی به صورت مبسوط به آنها پرداختهایم.
همچنین لازم به ذکر است که اگر نظیر اظهارات جلاییپور و قوچانی در یک کشور دیگر بیان میشد؛ معلوم نبود که نظام حاکم با عوامل این حرفها چه برخوردی را انجام میداد؟!
اما نظام جمهوری اسلامی از آنجا که رویکردی عقلایی و مشوّق فکر صحیح دارد، حتی این سطح از آزادی را هم برای افکار عمومی و کنشگران جریان سیاسی خاص برمیتابد تا از دل جدال اصولی میان سره و ناسره؛ مروارید تحلیل صحیح و فکر درست، هویدا شود.
همچنین از باب کنایه بد نیست اشاره شود که جریان سیاسی خاص بصورتی علیالدوام چنین سخنان عجیبی را بر زبان میراند و در عین حال مدعی وجود «استبداد داخلی»، «دیکتاتوری مؤمنین» (لیدر جریان خاص معتقد است که ولایت فقیه دیکتاتوری مؤمنین است!) و نبود آزادی در جمهوری اسلامی ایران است...
و اما در اشاره به اظهارات جلاییپور به نظر میرسد این حرفها از آن رو بیان شدهاند که یک جریان سیاسی خاص در ایران معتقد است انقلاب اسلامی یک «تندروی قشری» بوده و ایضاً کار طبقه متوسط بوده نه کار پابرهنهها و تمام قشرهای جامعه و اساساً نیز چیزی به نام استقلالخواهی، دینمداری، مبارزه با امپریالیسم و آمریکا و آزادیخواهی در جریان انقلاب اسلامی دخیل نبوده است!
چه اینکه محرز است که در پیشفرض اظهارات جلاییپور و قوچانی چیزی به نام دغدغه دین یا استقلال و آزادی وجود ندارد و مثلاً گویا همه چیز با یک زد و بند سیاسی قابل حل بوده و این زد و بند میتوانست منجر به حفظ سلطنت شود و جلوی تندروی بزرگی به نام انقلاب اسلامی را هم بگیرد.
استدلال دیگر در ردّ این ادعای چهرههای جریان خاص این است که شاه خائن اتفاقاً کار خود را بلد بود و در سالهای آخر و پس از آنکه صدای انقلاب مردم را به وضوح شنید؛ مگر در به در به دنبال چهرههای موجّه و رو دست زدن به انقلابیون بهوسیله چهرههای به اصطلاح معتدل نبود؟! و مگر در همین رابطه با آقای «شریعتمداری» بعنوان چهره روحانی مخالف انقلاب تماس نگرفت؟! و به «علی امینیِ» به اصطلاح منتقد خود پیشنهاد نخست وزیری نداد و دست آخر هم «بختیار» را کفیل تاج و تخت خود در کسوت نخستوزیری نکرد تا بهعنوان چاره آخر برای جلوگیری از انقلاب مردم، با معتدلین و ضد انقلابها هم همکاری کرده باشد؟!
به سخن دیگر اینکه شاه با بزرگتر از بازرگان و اذنابش نیز همکاری کرد اما نه او و نه حامیان داخلی و خارجیاش نتوانستند انقلاب اسلامی مردم و رهبرشان را به محاق بکشانند...
یقیناً برای نسلهای کنونی و آینده این مسئله میتواند حاوی تأملات فراوانی باشد که یک جریان سیاسی خاص در ایران چگونه کارنامهای مشحون از تندروی دانستن انقلاب اسلامی، فتنهگری، عدم برائتجویی از اشتباهات، مخالفت با سیاستهای اصولی نظام، کرنش در برابر هژمون غرب و... را برای خود دست و پا کرده است؟!
گفتنیست، جلاییپور در گفتوگوی مذکور همچنین مهم ترین دستاورد انقلاب اسلامی را حضور گسترده زنان مذهبی در عرصه عمومی بیان کرده است!