لباسی که حتی شبها با آن میخوابید و در مدرسه و کوچه از تنش بیرون نمیآورد تا از حس خوبی که پوشیدن آن لباس به پسرک 11 ساله میداد، سیراب شود که البته سیراب هم نشد تا سرانجام در تابستان 1394 نه تنها پولی برای تهیه لباس پرسپولیس نداد بلکه با نام و شماره خودش آن را تقدیمش کردند که از روز اول فصل به عنوان یار فیکس این تیم همان جایی بایستد که روزی کریم باقری میایستاد و آنجا هنرنمایی میکرد.
کمال باز هم سیراب نشده و کمالات بیشتری از داشتن این پیراهن میخواهد و حالا به جایگاه آنهایی غبطه میخورد که این لباس را سالها بر تن داشتند و میخواهد او هم به چنان کمالی دست یابد که آنها تجربهاش کردند. انتخاب کامیابینیا در برنامه 90 هفته پیش به عنوان هافبک دفاعی مفید این روزهای پرسپولیس که پیشرفت چشمگیری نسبت به روزهای ابتدای فصل داشته، بهانهای شد تا گپ مفصلی با او بزنیم و به برخی اتفاقات کمتر پرداخته شده به آنها در پرسپولیس برسیم.
عادل فردوسیپور در برنامه 90 به مخاطبانش زیر دقیقه وقت میدهد اما تو چهکار کردی که به خاطرت با آنالیز تصویری، به تأثیرگذاریات در پست هافبک دفاعی پرسپولیس پرداخت؟
ابتدا باید از عادل فردوسیپور تشکر کنم که در برنامه خوب و پرمخاطب 90 بازیکنان لیگ را به دقت آنالیز میکند و همه را زیر ذرهبین قرار میدهد. من ابتدای فصل در جدول بازیکنان 90 رتبهای سهرقمی و بالای 100 داشتم اما هفته به هفته تمرکزم را روی کارهایم بالاتر بردم تا این عدد را به جمع 30 بازیکن پرامتیاز کاهش دادم.
چرا اوایل فصل به خوبی الان نبودی؟
پرسپولیس تیم بزرگی است و برای هر بازیکنی که تازه به این تیم میآید، خیلی سخت است که سریع در این تیم جا بیفتد. پرسپولیس هم کلی بازیکن از دست داده و چندین بازیکن جدید گرفته بود که هنوز با یکدیگر هماهنگ نبودند. پرسپولیس تیم بزرگی است و همین مسائل باعث شد تا ما در هفتههای اول خوب نتیجه نگیریم. من هم کمکم توانستم تمرکزم را بالاتر ببرم و هفته به هفته بهتر شدم تا اینکه برانکو یک کار خوب هم انجام داد که جا دارد به خاطر آن از این طریق از او تشکر کنم.
برانکو برایت چهکار کرد؟
او برای من این کار را نکرد بلکه تغییر سیستم داد و در این سیستم که تکهافبک دفاعی بود، برای من خوب شد. پرسپولیس سالها بود که با این سیستم کار نمیکرد ولی ما با همین سیستم در دربی هم توانستیم مقابل استقلال بازی خوبی نشان دهیم.
حالا میدانی که تا چه اندازه نگاهها بیشتر روی کمال کامیابینیا زوم خواهد شد؟
قطعاً برنامه خوب 90 با این انتخاب، وظیفه و مسئولیت مرا سنگینتر کرده است. به هر حال من حالا هم به عنوان بازیکن پرسپولیس و هم تیم ملی باید بیشتر تمرین کنم تا جایگاهی که به سختی به دست آوردهام را به راحتی از دست ندهم.
چه فکری در سرت وجود دارد؟
میخواهم یک بازیکن باثبات باشم. یکی مثل جواد نکونام یا کریم باقری. آنها حرفهای زندگی کردند و نکونام 8 سال در سطح اول اروپا در لالیگا توپ زد و این کار آسانی نیست. او رکورد بازی در تیم ملی را هم شکست و از آنِ خودش کرد و این به دست نیامد مگر آنکه او به خیلی از لذتهای جوانیاش پشت کرد و آنها را در خودش کشت. او و کریم باقری الگوهای مناسبی برای من هستند.
در خط هافبک در این مدت تو فیکس بودی اما نفرات کناریات بعضاً تغییر کردهاند. تو با کدامیک زوج موفقتری تشکیل دادهای؟
خوشبختانه برانکو 25 بازیکن آماده دارد که هرکدامشان لازم باشد، برای او به میدان میروند و آنقدر رفاقت بین نفرات تیم بالاست که کسی از بازی کردن دیگری یا بازی نکردن خودش، افکار حاشیهای به سرش نمیزند.
چرا اینگونه است؟
خدا هادی را بیامرزد. فکر میکنم از وقتی هادی نوروزی از این تیم رفت، اتحاد تیمیمان افزایش یافت. جای خالی هادی این روزها خیلی احساس میشود و هرگز یادش از بین نخواهد رفت. فکر میکنم مسئولان باشگاه باید مجسمهاش را بسازند. کسی که 8، 9 سال در پرسپولیس زحمت کشید و هیچ چشمداشتی از پرسپولیس نداشت. روز تشییع پیکرش این همه بزرگی به همه ثابت شد.
فکر میکنی این اتفاق بتواند پایانی دلپذیر با تکرار قهرمانی فصل هفتم پرسپولیس در لیگ پانزدهم (امسال) داشته باشد؟
تیم ما پتانسیل خیلی بالایی دارد و از وقتی این اتفاق تلخ رخ داد، این انرژی و انگیزه صدبرابر شده است. البته متأسفانه در جام حذفی یکسری اشتباهات سهوی داوری رخ داد تا ما که مدعی جام حذفی بودیم، خیلی راحت از این تورنمنت کنار گذاشته شویم وگرنه ما صددرصد مدعی قهرمانی بودیم. با این همه وقتی آن اتفاق افتاد، انگیزههای ما برای رسیدن به جام قهرمانی لیگ برتر صدبرابر شد.
قبول داری کار دشواری است؟
بله، خیلی سخت است اما ما باید یک جام بیاوریم و اگر حمایت مدیریت باشگاه باشد و حمایت هواداران را مثل بازی آخرمان داشته باشیم، چرا که نه؟ آن را به دست میآوریم.
این توانایی را در تیمت میبینی؟
ما در اوایل فصل هنوز جا نیفتاده بودیم. برانکو به خیلی از بازیکنان بازی داد تا همه را بشناسد و شکر خدا حالا شناخت کاملی از همه ما دارد و در واقع همه در تیم OK شدهاند و زحمتشان را هم میکشند تا آخر فصل با یک جام خستگی خودمان و هوادارانمان را از تن بیرون کنیم.
قبل از شروع فصل برای خودت هدفگذاریهایی داشتی. آیا الان به هدفت رسیدی، نرسیدی یا از آن رد شدی؟
اینکه توانستم جایگاه تیم ملی را به دست بیاورم، یک موفقیت خیلی بزرگ برایم بود اما هدف بزرگتر من، ماندگاری در تیم ملی است. میخواهم ثبات داشته باشم. اهداف زیادی در سر دارم مثل لژیونر شدن و در نهایت حضور در جام جهانی.
الان به هدفت رسیدهای؟
اول فصل خیلی از هواداران یا اهالی فوتبال فکر نمیکردند که من تا این اندازه برای پرسپولیس مؤثر باشم. برای رسیدن به اینجا خیلی سختی کشیدم و با زحمات فراوان تازه به آن جایگاه مطلوب مدنظرم رسیدهام و از این بابت شکرگزار خداوند هستم. لباس پرسپولیس خیلی ارزشمند است و هر روز که میگذرد، به ارزش واقعی آن بیشتر پی میبرم. میتوانم به جرأت بگویم که لباس پرسپولیس مثل طلاست.
ظاهراً از کودکی هم طرفدار همین تیم بودی.
محلهمان نزدیک خیابان شیر پاستوریزه بود و در واقع نزدیک زمین کارگران، محل تمرین پرسپولیس زندگی میکردیم. هفتهای 3 بار با بچهمحلها میرفتیم کارگران و پرسپولیس را حین تمرین تشویق میکردیم. علی پروین سرمربی تیم بود و بازیکنان بزرگی مثل علی کریمی، بهروز رهبریفرد، علی انصاریان و سایرین در تیم بازی میکردند.
خاطره پیراهن پرسپولیس خریدنت را تعریف میکنی؟
ما در یافتآباد زندگی میکردیم. آنجا زمین خاکی زیاد داشت و خودمان هم شرایط مالیمان خوب نبود. پدر و مادرم خیلی زحمت میکشیدند و شنبهبازارهایی که در محلهمان برپا میشد، همیشه مورد توجهمان بود. بین آن همه فروشنده، یک نفر هم بود که لباس پرسپولیس و استقلال میفروخت. یک ماه تمام هر روز از مادرم خواهش میکردم که پول بدهد تا لباس پرسپولیس با تبلیغ «آیوا» را بخرم و پس از یک ماه مادرم پول داد تا آن لباس را بخرم و آن زمان نمیدانستم که روزی لباس واقعی و اصلی همین تیم را بر تن خواهم کرد. شبانهروز با آن لباس زندگی میکردم و حتی شبها با آن میخوابیدم.
خاطره دیگری از آن دوران نداری؟
زمانی که مهدی هاشمینسب از پرسپولیس به استقلال رفت، همه ناراحت بودند و جلوی کارگران شلوغ بود و همه شعار میدادند که او نباید برود و یا پس از آن که رفت، میگفتند چرا رفت و من هم آن زمان از این بابت کلی حرص خوردم و فریاد کشیدم.
ما که از بیرون به پرسپولیس نگاه میکنیم، یک تیم رفاقتی و متحد را میبینیم. بیشک این بیش از هر چیز به هنر سرمربی تیم برمیگردد. تا چه اندازه برانکو را در این مهم دخیل میدانی؟
امسال در تیم پرسپولیس بزرگترهایش خیلی برای جوانان ریشسفیدی میکنند. رابطه خیلی خوبی بین آنها با جوانترها برقرار است. آنهایی که چند فصلی است در پرسپولیس توپ میزنند، معتقدند در سالهای گذشته این حس رفاقت در تیم یا نبوده یا خیلی کمتر حس میشده است اما حالا تیممان 3، 4 تا بزرگتر خیلی خوب دارد مثل محسن بنگر یا رضا نورمحمدی. شخصیتی که آنها دارند، خیلی به تیم کمک میکند و از طرفی نیز همه نفرات تیم کارشان را به درستی انجام میدهند و تیممان حاشیهای ندارد چون همه به فکر پیشرفت هستند.
پس یعنی برانکو نقشی ندارد؟
در رأس همه این مسائل، برانکو است. کار با او لذتبخش است. او شخصیت بهخصوصی دارد. روانشناسیاش عالی است و با هر بازیکنی با روش خودش برخورد میکند. فکر میکنم بیدلیل او را پروفسور صدا نمیزنند. او به بچهها آزادی عمل محدود میدهد و میخواهد ببیند که آیا ما جنبه فلان کار را داریم یا نه. خوشبختانه الان تماشاگران هم از برانکو راضی هستند و هیچ دغدغهای نداریم. چه بازیکردهها و چه نیمکتنشینها همه از شرایطشان راضی هستند. شیوه مدیریتش عالی است. او کمکهای خیلی خوبی هم دارد. کمکهای ایرانیاش هم که باقری و قنبرپور هر دو باشخصیت و مؤدب هستند و کارنامه فوتبالیشان هم مشخص است.
کجا از تو انتقاد کرد؟
از هفته اول که اولین بازیام برای پرسپولیس را انجام دادم، مرا زیر نظر داشت. وقتی آن اشتباه را مقابل سپاهان انجام دادم، (گل به خودی با ضربه رو به عقب سر) در رختکن به من گفت در بازی خوب بودی ولی تمرکزت را بیشتر کن چون در بازیهای آینده حساب ویژهای روی تو باز کردهام.
انتظار این رفتار را داشتی؟
شاید هر مربی دیگری بود، رفتاری غیر از آن را با من انجام میداد ولی برانکو با روانشناسیای که دارد، کاری کرد که من یا خیلی از بچهها که اشتباهاتی داشتند، هفته به هفته بهتر شویم.
چه تفاوتی بین او و مربیان دیگری که داشتی، دیدهای؟
او سادهترین تمرین را هم آنقدر جدی میگیرد که بچهها به هم میگویند مراقب باشید مصدوم نشوید.
مثال میزنی؟
مثلاً ریکاوری فردای بازیهای همه تیمها خیلی راحت است. 5 بار دور زمین میدوند و تمام ولی برانکو پس از دویدن ما را به سالن وزنه میفرستد و باید دو ست (Set) وزنه بالاتنه بزنیم. درواقع ما مثل تیمهای اروپایی تمرین میکنیم و وضعیت کار برای بدنهایمان مشخص است و همین است که در طول 90 دقیقه کم نمیآوریم.
هنگامی که در درفشیفر هستید هم گاهی ساعتها در آنجا میمانید و حتی حدفاصل بین تمرین صبح و عصر هم به خانه برنمیگردید!
این تصمیم برانکو است. او تأکید دارد که ما بعد از تمرین حتماً ماکارونی که کربوهیدرات دارد، بخوریم. حتی اجازه نمیدهد که بچهها ماکارونیشان را با خود ببرند و میگوید باید همانجا بخورند چون میخواهد بدنهایمان خوب ریکاوری شود. اتاق استراحت داریم و همین دور هم بودنها باعث شده تا بیشتر با هم صمیمی باشیم. البته باز هم میگویم که این اتفاقات بعد از فوت هادی عزیز بیشتر شد و امیدوارم در نهایت منجر به قهرمانیمان شود.
این رفتارهای برانکو برایت جالب است؟
همه جای دنیا توجه به این نکات ریز است که فرق بین مربیان را مشخص میکند. شانس بزرگی که امسال داشتم، این بود که در تیم باشگاهیام با برانکو و در تیم ملی با کروش کار میکنم که هر دوی آنها جزو مربیان بزرگ دنیا هستند. البته این را با همه احترامی که برای مربیان ایرانی قائل هستم، میگویم که فوتبال در همه جای دنیا یکشکل است اما این مسائل ریز هستند که فقط برخی مربیان به آنها توجه میکنند.
بین صحبتهایت گفتی تمرینات اضافه بر سازمان انجام میدهی. این با تمرینات تیم تداخل پیدا نمیکند؟
این برنامه را از مربی بدنسازی که برانکو برای تیم آورده، گرفتهام و هفتهای دو جلسه است.
گفتی که یکی از الگوهای ورزشیات کریم باقری است. اینکه هر روز کنارش هستی، چه کمکی به تو میکند تا به هدفت نزدیکتر شوی؟
او شخصیت و کاراکتری دارد که مرا جذب خودش میکند. فوتبالش هم که نیازی به تعریف کردن ندارد. یادم هست آن زمان که بچه بودم، وقتی او شوت میزد، کیف میکردم و خوشحال میشدم. حالا خوشحالم که هر روز کنارش هستم و مربیام است. آقاکریم از نظر فنی هم خیلی نکات را به من میگوید. او اول فصل به من گفت باید با پای چپم هم کار و تقویتش کنم تا مثل پای راستم بشود. اوایل که با پای چپ شوت میزدم، همه به من میخندیدند ولی توجهی نمیکردم و کمکم ضربه زدن با پای چپم بهتر شد. در واقع آقاکریم مجبورم کرد تا پای چپم را به کار بیندازم. خیلی اوقات هم بین نیمه در رختکن نکات مورد نظرش را به من منتقل میکند و از این بابت خیلی خوشحالم.
در مسابقه به نظر میرسد بیشتر از توانت انرژی مصرف میکنی. یا توپگیری میکنی یا کسی که از تو رد شده را تعقیب میکنی و دوباره توپت را میگیری یا بالاخره حرکتش را با اختلال مواجه میکنی. این خصوصیت اخلاقیات را از کسی به ارث بردهای یا برانکو این دستور را به تو داده است؟
در این زمینه مثل مادرم هستم. دوست دارم چیزی که میخواهم را به دست بیاورم و او هم در زندگیاش برای رسیدن به هر چیزی زحمت کشیده است. او در این سالها هم خیلی دنبال کارهایم بوده است. البته پدرم هم نقش بزرگی در زندگیام دارد اما این خصوصیت اخلاقیام به مادرم رفته است. از همین طریق میگویم که دست هردوی آنها را میبوسم و برای اینکه ثابت کنم فرزند آنها هستم، برای پرسپولیس جانم را هم میدهم.
استقلال هم در این فصل مثل پرسپولیس جوانگرایی کرده است.
استقلال هم تیم خوبی دارد اما اگر خیلی اتفاقات از ابتدای فصل برای ما رخ نمیداد، اشتباهات داوری شامل حال تیممان نمیشد و آن مسائل در جام حذفی برای ما به وجود نمیآمد، حالا شاید ما فینالیست جام حذفی بودیم ولی با همه این مسائل حالا 13 بازی دیگر در پیش داریم که به هر یک از آنها مثل یک فینال جام حذفی نگاه میکنیم.
کدام تیمها را مدعی کسب عنوان قهرمانی میدانی؟
ذوبآهن تیم خیلی خوب و جوانی دارد. فکر میکنم هر 5، 6 تیم بالای جدول مدعی کسب این عنوان هستند. گرچه ما کاری به دیگر تیمها نداریم و هدفمان این است که با بردهای هفته به هفته در پایان فصل قهرمان شویم.
با فضای مجازی و اینستاگرام و این مسائل چقدر سر و کار داری؟
به اندازه لازم.
نگران اتفاقاتی مشابه مشکلی که برای مکانی رخ داد، نیستی؟
معتقدم اگر بتوانیم به طور صحیح از این چیزها استفاده کنیم، خیلی هم خوب هستند. اگر بخواهیم هر روز عکس در صفحهمان منتشر کنیم و شورش را دربیاوریم، دست آخر مشکلات بزرگی برایمان رقم خواهد خورد. اتفاقاً معتقدم این صفحات میتوانند مسیر نزدیکی باشند تا ما حرف هوادارانمان را بیواسطه بشنویم و با آنها ارتباط برقرار کنیم اما استفاده بیرویه تا ساعت 2، 3 بامداد خواهناخواه منجر به بروز مشکل خواهد شد. در این دوره و زمانه همه به اینترنت دسترسی دارند و نمیتوان از آن دور بود فقط باید با احتیاط و مراقبت از آن استفاده کرد.
چه شد که در دورهای همه تیمتان اینستاگرامشان را غیرفعال کردند؟
بعد از بازی با نفت تهران بود. پس از بازی به چند تن از بازیکنان تیم بیاحترامی شد و تصمیم جمعی گرفتیم که مدتی از آن فضا دوری کنیم و اتفاقاً روند رو به رشدی هم برای تیم رقم خورد.
مشکلات مالی هم ظاهراً گریبانگیر تیمتان است!
مبالغی که دریافت کردهایم، چندان قابل توجه نبوده است. من ابتدای فصل پیشنهادات خوبی داشتم و یکی از آنها مبلغی بود که هرکس میشنید، تعجب میکرد اما به عشق پرسپولیس به این تیم آمدم چون حرف دلم را گوش کردم و آن هم پرسپولیس بود. الان هم از اوضاعم راضی هستم اما از نظر مالی توقع دارم که مدیران باشگاه بیشتر به فکر ما باشند. معمولاً یک بازیکن که برای اولین بار به تیمی میرود، همان اول کار 30 درصد از قراردادش را میگیرد اما من الان پس از چند ماه فقط 27 درصد گرفتهام و آن هم خُرد خُرد. یک 7 درصد، یک 5 درصد و به این شکل.
از کروش و حال و اوضاعش خبر داری؟
وقتی مارکار آقاجانیان به تلویزیون آمده بود، درباره وضعیت کروش صحبت کرد و آنجا شنیدم که حالش خوب است و خوشحال شدم.
تیم ملی هم در این چند ماه اخیر حسابی جوان شده است. شباهتی بین تیم پرسپولیس و تیم ملی میبینی؟
قدیم وقتی بازیکنان جدید به تیم ملی دعوت میشدند، خیلی سخت به آنها بازی میرسید اما خود من در اولین اردویی که به تیم ملی دعوت شدم، برابر ترکمنستان بازی کردم و در دومین بازی هم برابر گوام گل زدم. این فضا یعنی رقابت سالم. جا دارد بار دیگر از کروش و تیم خوبی که دائم لیگ را زیر ذرهبین دارند، تشکر کنم. در پرسپولیس هم هرکس بهتر باشد، به زمین میرود و بیروننشستهها باید تلاش کنند تا به میدان بروند. نمونه بارزش هم محسن مسلمان. وقتی ناآماده بود، بازی نمیکرد اما الان آنقدر خوب است که حتی میتواند در تیم ملی هم بازی کند.
در تیم ملی با آندو همپست هستی. تیموریان چه رابطهای با تو در این دو بازی داشت؟
اولاً باید بگویم بازی کنار بازیکنان بزرگ تیم ملی مثل مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و تیموریان مثل یک کلاس درس میماند. جالبتر آن که این بزرگترها خیلی به ما جوانان تازهوارد کمک میکنند. مقابل همین گوامی که گل هم زدم، تیموریان نکات خیلی خوبی به من گفت که کمکم کرد.
رابطهات با تماشاگران پرسپولیس هم که خوب است!
خدا را شکر آنها خیلی خوب مرا در جمع بازیکنان پرسپولیس پذیرفتند و باید تشکر ویژهای از آنها داشته باشم که از هفته اول که نتیجه نمیگرفتیم، حمایتشان از پرسپولیس را کم نکردند و باید به همین خاطر به آنها خستهنباشید گفت و امیدوارم تا پایان فصل هم به این حمایتشان ادامه دهند.
حرف باقیماندهای داری؟
باید از حمیدرضا رجبی و هومن افاضلی که در این مدت مشاورههای خیلی خوبی به من دادند، تشکر کنم که همیشه مثل یک برادر بزرگتر راهنماییام کردند.