بخش اصلی نیروهای برنامهریز و کنشگران پرتجربه آنان در جریان اتفاقات سال 1388 به نحوی زخمی شدند، بسیاری دادگاهی شده و به زندان رفتند و بیشترشان نیز از ترکشهای آن رویداد آسیب دیدهاند، در نتیجه خواسته یا ناخواسته به کنار و حاشیه رفتهاند و اگر هم قصد فعالیتی داشته باشند، معلوم نیست که با چه واکنشی مواجه خواهند شد. نمونه آن اتفاقات ورامین و یاسوج و اتفاقات محتمل بعدی است.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: بخشی از نیروهای نزدیک به اصلاحطلبان عضو گروههای منتسب به آنها بودند، ولی بسیاری نیز هستند که یا عضو نبودند و یا محافظهکار و به تعبیری فرصتطلب یا عافیتطلب هم بودند، و عدم همراهی آنان با رویدادهای سال 1388، بیش از آنکه ناشی از مخالفت آنان از منظر سیاسی باشد، به دلیل عافیت طلبی آنان بود، این افراد که سابقههای اجرایی و حتی سیاسی هم دارند، بیش از سایرین فرصت و آمادگی و زمینه و علاقه دارند که در انتخابات پیش رو نامزد اصلاحطلبان شوند. نامزدهایی که چندان مورد پسند اصلاحطلبان نخواهند بود.
وی درباره نامزد اصلاحطلبان در حوزههایی که یک نماینده دارند، نوشت: اصلاحطلبان اصراری نداشته باشند که لزوما به یک نفر واحد برسند این کار در عمل شدنی نیست و عوارض قطعی کوشش برای تحقق آن بیشتر از منافع احتمالی آن است. باید این امکان را فراهم کرد که در مرحله اول انتخابات، هر نیرویی که میتواند، وارد میدان شود. چنین روندی به طور قطع عوارضی دارد، ولی منافع آن بیشتر از عوارض آن تلقی میشود. البته در مرحله دوم انتخابات میتوان از نامزد ارجح باقیمانده حمایت کرد.
وی با تأکید بر معرفی افراد مقبول به جای سیاسی نوشت: در حوزههایی که تعداد نمایندگان بیشتر است، مثل تهران، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، اهواز، کرمان و ارومیه باید کوشید تا از افرادی حمایت کرد که به لحاظ عمومی تا حدی شناخته شده هستند، یا سابقه خوبی دارند، حتی اگر سابقه سیاسی به معنای مورد نظر را نداشته باشند. حضور این افراد در لیستهای انتخاباتی از یک سو میتواند از مشکلات احتمالی در رد صلاحیتها و حساسیت انتخاباتی نیز بکاهد، و از سوی دیگر مانع از حضور نیروهای عافیتطلب و فرصتطلب خواهد شد.
البته اجرای این ایده تا حدی با موانع کنشگرانی مواجه خواهد شد که پیشاپیش یکی از ردیفهای لیست اصلاحطلبان را رزرو کردهاند!