به گزارش افکارنیوز، شهید آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، از پایه گذاران پرآوازه و مقتدر نظام جمهوری اسلامی به شمار می رود. نقش تعیین کننده آن عالم زمان آگاه در دوران مبارزات منتهی به انقلاب اسلامی و نیز در تأسیس و تکوین نظام جمهوری اسلامی، امری است که جملگی بر آن تأکید دارند. سرانجام آن اندیشمند بزرگ، در هفتم تیرماه ۱۳۶۰، در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و با ۷۲تن از همفکران و یارانش به شهادت رسید.
به همین دلیل با سید مهدی دزفولی کارگردان مستند “داستان ناتمام یک حزب” به گفتوگو نشستیم که فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی از سال ۵۷ تا ۶۶ را بازخوانی کرده است. این مستند ۶۵ دقیقه ای در طی ۱۹ ماه، از پائیز سال ۱۳۹۲ تا بهار ۱۳۹۴ تولید و ساخته شده است.
*به عنوان نخستین سوال بفرمایید انگیزه شما از ساخت مستند تاریخی در باره حزب جمهوری اسلامی چه بوده است؟ سوال دومم کمی کلیتر است که روند مستندسازی سیاسی و تاریخی با چه مشکلاتی همراه است.
- ابتدا از شما و دوستان برای داشتن نگاه ویژه به مبحثتاریخ انقلاب و مستند تشکر میکنم این بسیار جای تقدیر و تشکر دارد.
سال ۹۱ بود که به فکر ساخت مستندی با موضوع «حزب جمهوری اسلامی» افتادم. حزب جمهوری در تاریخ ۱۰ ساله حیات خود یعنی از سال ۶۶ تا ۵۷ نقش مهمی در تاریخ دهه اول انقلاب داشته و نقش فعالی در آن مقطع ایفا کرده است.
به طور مشخص اگر بخواهم به وقایع تاریخی اشاره کنم که حزب در آن نقش مستقیمی داشته است از جمله میتوان به نقش حزب در مجلس خبرگان قانون اساسی، دوره اول مجلس شورای اسلامی، دوره اول انتخابات ریاست جمهوری و عزل بنی صدر اشاره کرد.
در دیگر مقاطع و رهبران حزب و اعضای آن، در سه قوه آن زمان حضور داشتند. آقای خامنهای ریس جمهور وقت، دبیرکلی حزب را نیز بر عهده داشت. نخست وزیر وقت، میر حسین موسوی از اعضای شورای مرکزی حزب به شمار میآمد.
خیلی اعضای کابینه نظیر آقای ناطق نوری، علیاکبر ولایتی، پرورش، مرتضی نبوی، حبیبالله عسگراولادی و … همه عضو حزب بودند بنابراین این حزب بود که انقلاب را به پیش برد.
واقعا اگر این حزب نبود بنده معتقدم جریاناتی نظیر بنی صدر و مجاهدین خلق(منافقین) میتوانستند انقلاب را به سمت خود سوق دهند.
حزب جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب دست به کادرسازی برای نظام زد. یکی از دلایلی که نخستین دولت بعد از انقلاب را مهندس بازرگان تشکیل داد این بوده که، انقلابیون مسلمان آن موقع که نزدیک خط امام بودند، تشکیلات خیلی قوی نداشتند.
به خاطر همین کسانی که تشکیلات داشتند راحت میتوانستند کارهای سیاسی بکنند. به دلایل فوق که توضیح داده شد حزب جمهوری واقعا موضوع خوبی برای کار کردن بود.
اگر گروههای سیاسی درون کشور را تبارشناسی کنیم مشاهده میکنیم بعد از سال ۱۳۶۶ از دل حزب جمهوری اسلامی بیرون آمدند. اگر امروز گروههای سیاسی به اسم اصلاح طلب داریم مشخص است که ریشه فکری و نحله آن برمیگردد به طیف چپگرای حزب جمهوری اسلامی، خیلی افرادی که بعدها به شهرت میرسند مثل آقای حجج الاسلام سید محمد خاتمی و حسن روحانی، کاندیداهای مورد حمایت حزب در انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی بودند و از سوی حزب جمهوری اسلامی برای جامعه مطرح میشوند.
یا مثلا حزب مؤتلفه اسلامی را که امروز نگاه میکنیم از داخل حزب جمهوری اسلامی بیرون آمده است. طبیعی هم هست چرا که حزب جمهوری اسلامی ۴ میلیون عضو داشت و قاعدتا پرجمعیت ترین حزب تاریخ معاصر ایران محسوب میشد.
قاعدتا میتوانست برای سالهای بعد هم تأمین نیرو کند. چالشهایی که ما بعد از تعطیلی حزب دهه هفتاد و هشتاد میبینیم عقبه فکری آن به حزب جمهوری اسلامی باز میگردد.
اگر سال ۸۸ شاهد اتفاقاتی در سطح جامعه هستیم که گروههای سیاسی آن را رقم میزنند این مسائل ریشه در همان اختلافاتی دارد که در حزب وجود داشته است.
اگر آقای موسوی سال ۸۸ بعد از انتخابات، اعتراضاتی را مطرح میکند این مباحثبر میگردد اختلافات حزبی که با دیگر اعضای حزب داشته است.
امروز پس از بیست و هشت سال از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی میبینیم به استثنای چند کتاب کار جدی در مورد حزب صورت نگرفته است.
صرفا هر سال با فرارسیدن هفتم تیر که سالگرد انفجار دفتر مرکزی حزب است؛ تنها از حزب جمهوری اسلامی و اعضای شهید آن نامی برده میشود.
اساسا شهدای حزب هم بیش از صد نفر هستند هر چند تعدادی که در آن تاریخ شهید شدند اعضای حزب نیستند و تنها در آن جلسه که بررسی اوضاع کشور بود حضور داشتند حتی بعضیهای دیگر مثل شهیدان حسن آیت، حجت الاسلام محمد تقی بشارت و درویش قبل و بعد از انفجار به شهادت میرسند.
از سوی دیگر میتوان حزب جمهوری اسلامی را عقبه فکری نظام دانست. رهبران حزب از جمله مقام معظم رهبری، رهبر نظام میشود و خط فکری نظام را تعیین کرده و پیش بردند.
*ساخت مستند «داستان ناتمام یک حزب» چه مدت طول کشید؟
- بنده پاییز سال ۹۲ ساخت مستند را شروع کردم و اوایل خرداد ۹۴ به اتمام رساندم. کنارش کارهای دیگری چون «روزهای خرداد» و «پرواز ۵۵: شهادت فکوری، نامجو…» کار میکردم که انشالله دو سه ماه دیگر کارش تمام میشود.
ولی بخش اصلی کار به حزب جمهوری باز میگردد و بخش اعظم کار صرف جمع آوری آرشیو مکتوب و صوتی شد.
جمع آوری آرشیو در این شرایط خاص کشور خیلی سخت است دلایلش را بنده خیلی هم خوب نمیدانم که چرا یک نفر که میخواهد درباره مسائل نظام و ریشههای آن کار کند این اندازه سخت میتواند به منابع دسترسی پیدا کند.
*از چه مکانها و منابعی باید استفاده میکردید؟
- برای ساخت مستند به آرشیو صدا و سیما نیاز داشتیم که متاسفانه دسترسی به آرشیوهای سازمان ساده نیست. به نسبت سازمان، دسترسی به منابع غنی کتابخانه مجلس شورای اسلامی آسانتر و بهتر است. مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز آرشیوهای خوبی برخوردار است اما با ضعفهایی نیز همراه است چرا که همه منابع در آن موجود نیست.
از سوی دیگر به «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» هم اشاره کنم که آنجا هم خیلی منابع در اختیار محققان و مستندسازان مستقل نمیگذارند صرفا پروژههای داخلی خودشان را حمایت میکنند آن هم حمایتهای محدود!
برای ساخت مستند به آرشیوهای دفاتر سیاسی ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی نیاز داشتیم آنان نیز با ما همکاری نکردند به ویژه یک تاریخهای خاصی را اصلا در اختیار قرار نمیدهند بنابراین با این ضعفها و مشکلات مستند را ساختیم که به اعتقاد خودم شبیه معجزه بود که با این محدویت منابع توانستیم آرشیو تهیه کنیم.
در مجموع باید بگویم کسانی که میخواهند روی تاریخ معاصر به ویژه تاریخ انقلاب و به خصوص درسال ۵۷ تا ۶۶ کار کنند با محدودیت آرشیو مواجه هستند فرقی هم ندارد تصویری، مکتوب یا صوتی باشد اینطور نیست که تنها یک بخش ضعیف باشد ما در همه حوزهها ضعف داریم یکی از دلایلی که در این برهه تاریخی کمتر کار ساخته شده هم همین کمبود منابع است.
برخلاف این تصور که شاید خیلیها فکر کنند دراین مقاطع کار زیاد صورت گرفته اما اینطور نیست و همین باعثمیشود که اگر ما هم کار نکنیم شبکه هایی چون «منوتو» و «بی بی سی فارسی» مستند بسازند قرائت خود را بیان کنند.
*پس از ساخت مستندهای تاریخی در شبکههای ماهوارهای، گمان شده است که نیاز به ساخت مستند سیاسی در کشور حس شد که سازمانها اسناد را در اختیار مستند سازان انقلابی قرار دهند. لااقل این گارد برای ارائه آرشیوها شکسته شده است، اینطور نیست؟
- اینطور که هست طبیعتا وقتی افرادی صف شکنی میکنند گارد از بین میرود اما بنده نمیتوانم بگویم که به طور مطلوب شرایط فراهم شده است هنوز هم دسترسی به آرشیو با مشکلات زیادی همراه است.
*نقشی که این اسناد، فیلمها، گفتوگوها بر روی مخاطب میتواند بگذارد تا قرائت انقلاب اسلامی در این فضای پر شائبه هنوز پرچمدار باشد چه اندازه است؟
اولا شما حقایقی که ارائه میدهید و برایش شاهد تصویری هم میآورید باعثفهم بهتر میشود.
دوم زمانی که مثلا کتاب برای دوره اول مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی نوشته میشود. مخاطب عام جذب کتاب نمیشوند. اساسا «شنیدن کی بود مانند دیدن» تصویرها حقایق و مفاهیم را بهتر القا میکنند.
من نمیدانم چرا در کشور ما اجازه دسترسی به آرشیوهایی که خیلی هم امنیتی نیست نداریم حتی دسترسی به سادهترین آرشیوها مربوط به سال ۵۷ و آرشیوهای انتخابات سال ۵۸ یا حتی صحبتهای رهبری و امام خمینی(ره) سخت است.
*بنابراین برای ساخت یک مستند باید پروسههای سخت را طی کنی؟
موزههای تاریخ معاصر مانند موزه عبرت و بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیتالله دکتر بهشتی که وابسته به جای خاصی نیستند نیز به آسانی آرشیوها را در اختیار مستندسازان قرار نمیدهند.
اگر دسترسی به آرشیوها آسانتر شود برای فهم و دریافت تاریخ معاصر کمک موثری است. بنده واقعا تصور میکنم این جفایی است که مسئولان صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام میدهند و باعثمیشود که این منابع در دسترس نباشد تا دیگران فرصت پیدا کنند در تاریخ دست ببرند و آن را به نفع خود تمام کنند.
ما می بینیم سوای بحثمستندسازی، سایتهای اینترنتی چون ویکی پدیا و سایر شبکهها قرائتی از تاریخ انقلاب ارائه میدهند که با واقعیت انقلاب همخوانی ندارد. بنابراین امیدوارم شرایط برای ساخت مستندات تاریخی و سیاسی فراهم شود. تا تاریخ انقلاب از مهجوریت حارچ شود.
*شخصیت های محوری حزب جمهوری اسلامی آیتالله شهید بهشتی است درباره این شخصیت و اعضای حزب توضیح دهید؟
- اولا با نگاه تبارشناسانه به حزب جمهوری اسلامی ایران متوجه خواهیم شد چگونه آیتالله بهشتی به فکر تاسیس یک حزب افتادند؟. آقای بهشتی در خاطراتش بیان میکند؛ سال ۱۳۴۰ که نهضت آزادی به وجود آمد خیلی خوشحال شدند که یک تشکیلات مسلمان و مبارز و تحصیلکرده میخواهد فعالیت سیاسی را آغاز کند، اما در طول زمان الزامی به ضابطه و احکام اسلامی در نهضت آزادی ندید. به این دلیل هم عضو نهضت آزادی نشد.
همچنین در سال ۴۴ که سازمان مجاهدین خلق تشکیل شد خوشحال میشود که سازمانی با هدف و انگیزه اسلامی تاسیس شد و در خاطرات شهید نیز است. اما بعد از مدتی پی به خط انحرافی سازمان میشود و ابراز نگرانی هم میکند.
دهه ۵۰ که فعالیتهای سیاسی در ایران اوج میگیرد پی به خلا نیروهای مذهبی در کار تشکیلاتی میبرد به همین دلیل شهید تمایل به کار تشکیلاتی داشت البته آقای شهید بهشتی یک کارهایی نیز قبلتر انجام داده بود.
مدرسه مدرسه حقانی را با مشارکت شهید قدوسی تاسیس کردند در آلمان هم تشکل دانشجویی انجمن های اسلامی اروپا و آمریکا را با همکاری دانشجویان تشکیل میدهند.
حتی خیلی جالب است بدانید کسانی که آقای بهشتی در انجمنهای اسلامی خارج کشور با آنها شنا شدند به همکاری با حزب جمهوری اسلامی پرداختند.
آقای اسدالله بادامچیان نقل میکنند همان ابتدا که آقای بهشتی را دیدند، گفتند: بعد از انقلاب به تشکل نیاز داریم. چون پیش بینی میکردند انقلاب به زودی به پیروزی میرسد. از همان سال ۵۶ زمینه تاسیس حزب را آغاز کردند. آیتالله بهشتی پاییز ۵۷ شروع به دعوت افراد میکند و یک هفته بعد از پیروزی انقلاب حزب جمهوری اسلامی اعلام تشکیل میشود.
که در اسفند همان سال یک میلیون نفر عضو حزب میشوند و علت این استقبال هم به خاطر شرایط آن دوره و تصور افراد از جمهوری اسلامی و خوشنامی روحانیون مانند آقای بهشتی بود. آقای بهشتی در داخل و خارج از کشور بسیار شناخته شده بودند، آقای خامنهای، باهنر و موسوی اردبیلی نیز از روحانیون خوشنام بود. به همین دلیل این حزب با حمایت مراجع و مبارزین و امام خمینی روبهرو شد.
علت دیگر استقبال مردم هم کارکرد مشخص و هدفمندی حزب بوده است. حزب صرفا با این نگاه که تشکیلاتی تاسیس شود ایجاد نشد.
ایشان جمله معروفی هم دارند که میگویند حزب معبد من است، همین نشان دهنده نگاه عمیق ایشان به تأسیس حزب بوده است آیتالله بهشتی از ابوالحسن بنی صدر، آقای لاهوتی، موسوی خوئینیها، حبیب الله پیمان تا بچه های هیئتهای مؤتلفه و گروه های چپ اسلامی را برای عضویت حزب دعوت میکند که برخی میپذیرند و برخی نمیپذیرند و همین باعثایجاد سریع شورای مرکزی ۴۰ نفری میشود و خیلی سریع هم ایجاد میشود.
بهرحال این نشانه پس زمینه قبلی تفکر آقای بهشتی بوده و این خلق الساعه نبوده است تجربه احزاب مختلف بعد از انقلاب مشروطه را ایشان بررسی کرده و هوشمندان به فکر تأسیس حزب میافتند.
*افراد متضاد و گوناگونی از حبیب الله پیمان گرفته تا آقای آیت و میر حسین موسوی به حزب دعوت شدند که نشان دهنده نگاه وحدتگرایانه حزب است. چه اتفاقی افتاد که حزب دچار ریزش شده است.
- این سوال که وجود داشته منتها بنده یک بارهم این سؤال را از آقای مؤمنی در مستند پرسیدم، ایشان هم یک خاطرهای از آقای بهشتی نقل کردند و گفتند که من از آقای بهشتی این سؤال را پرسیدم.
ایشان هم گفتند بعضی از دوستان مانند سعید حجاریان به ما طعنه میزدند که این چه حزبی است که همه در آن هستند حتی اصطلاحی هم شهید آیت داشتند که میگفتند آش شله قلم کار شده که همه نوع فکری در این حزب هست.
آقای بهشتی به منتقدان پاسخ داد این حرف شما درباره اصول درست است اما درباره فروع که قصدمان این است که یک تشکلی ایجاد شود همه در آن فعالیت کنند نادرست است.
تا کنگره اول حزب رویه مذکور ادامه پیدا میکند و بعد از آن با تشکیل کنگره و انتشار اساسنامه، طبقه بندی و تصفیه افراد را شروع میکنیم تا حزب همگون شود. متأسفانه با شهادت ایشان این همگونی ایجاد نشد.
نکته دوم هم به جامع الاطراف بودن شهید بهشتی باز میگردد یک جملهای را آقای موسوی اردبیلی نقل میکرد اگر قصد داشتیم با افرادی کار کنیم باید بیش از هشتاد درصد اشتراک بین ما وجود داشت تا این همکاری صورت میگرفت.
اما آقای بهشتی با کسانی که کمترین اشتراک را با آنها داشتند حتی کمتر از ده درصد هم می توانسند کار کنند. به همین دلیل آقای موسوی اردبیلی پاییز ۵۸ از حزب جدا میشود.
از سال ۶۰ به بعد کم کم خطوط جریانها مشخصتر میشود. قبل از آن تاریخ خیلی از خطوط مشخص نبود و یکی از دلایلی که بنی صدر توانست یازده میلیون رای جمع کند مشخص نبودن تفکرات کامل افراد است.
آقای غفوری فرد میگفتند که یک شب با آقای باهنر به سمت منزل میرفتیم که ایشان از من سوال کرد نظر شما درباره شورای مرکزی و اعضای حزب چیست؟
من به ایشان گفتم این افراد همه تک ستارههای خوبی هستند اما نمیتوانند با هم کامل شوند. مثالی هم زدم در حزب از یک سو شهید عراقی را میبینید روحیه مشخصی دارد و از سوی دیگر فردی مانند شهید درخشان را داریم که با روحیه متعادل قادر به کار جمعی هستند.
از سوی دیگر فردی مانند حسن آیت را داریم که بسیار آدم جنجالی است که حرفهایش را صریح میزند و از سوی دیگر هم فرد دیگری مثل مرتضی نبوی و غفوری فرد را داریم که خصلتا انسانهای آرامی هستند.
شهید باهنر این نظر مرا قبول داشت حتی خود آقای غفوری فرد ادامه داد ناهمگونی حزب را با هیئت مؤسس حزب مطرح کردیم ولی این را محول کرده بودند به تشکیل کنگره اول که دیگر با توجه به اتفاقاتی که افتاد کنگره اول عملا سال ۶۲ تشکیل شد.
*مطابق اسناد امام علاقمند بود روند وحدت گونه در میان اشخاص بعد از انقلاب حفظ شود اما نشد و شما سند تاریخی آنرا در مستند داستان ناتمام یک حزب آوردید.
امام همیشه یک مورد برایشان خیلی مهم است آن هم حفظ وحدت سیاسی در جامعه و اینکه التهابات در جامعه به حداقل برسد.
شناسه خبر:
۴۲۶۸۷۳
طعنه سعید حجاریان به حزب جمهوری
بعد از تشکیل حزب جمهوری اسلامی بعضی از دوستان مانند سعید حجاریان به ما طعنه میزدند که این چه حزبی است که همه در آن هستند حتی اصطلاحی هم شهید آیت داشتند که میگفتند آش شله قلم کار شده که همه نوع فکری در این حزب هست.
۰