به گزارش افکارنیوز، کارشناس رادیو فردا در این برنامه با ادعای اینکه جمهوری اسلامیبا قانون مذکور به دنبال خانهنشین کردن زنان ایرانی است، با اشاره به بهانههایی تلاش کرد وانمود کند این قانون به نفع جامعه ایران نیست.
حسین قاضیان “مسائل بهداشتی” و “سوء استفاده از زنان” را به عنوان بهانههای خود برای زیرسوال بردن قانون حمایت از خانواده و افزایش جمعیت در ایران انتخاب کرد و بر خلاف نظر بسیاری از کارشناسان مدعی شد نرخ رشد جمعیت در ایران در حال کاهش نیست و بلکه تا چند سال آینده جمعیت ایران به ۱۵۰ میلیون نفر میرسد. این کارشناس رادیو فردا گویا گمان کرده که دیگران را مانند او بیسواد هستند.
حقیقت این است که بر اساس بر اساس بررسیهای کارشناسی و دقیق با ادامه روند کاهش نرخ رشد جمعیت ایران و در ادامه منفی شدن آن، تا سال ۱۴۷۵ جمعیت ایران به ۲۵ میلیون نفر کاهش مییابد.
کاهش جمعیت کشور آثار و پیامدهای بسیاری دارد که در مطلب ذیل به آنها اشاره شده است:
آثار و پیامدهای کاهش جمعیت
۱. عدم رشد و توسعه اقتصادی
از جمله آثار و پیامدهای منفی کاهش جمعیت، تغییر ساختار جمعی و به اصطلاح، پیر شدن جمعیت کشور و در نتیجه، عدم رشد و توسعه اقتصادی است. بدین معنا که انتقال هرم سنی جمعیت از جوانی به سالخوردگی، در شرایطی است که محرکة اصلی و کلیدی توسعه «منابع انسانی» میباشد؛ زیرا اگر به راستی دولتی بخواهد در خدمت مردم باشد و در تلاش برای توسعه اقتصادی جامعه باشد، و همه توان و ظرفیت منابع ملی، سرمایه و زیرساختهای سخت افزاری و نرم افزاری را به درستی به کار گیرد، افزایش جمعیت عاملی برای شتاب روند توسعه اقتصادی میباشد؛ زیرا مهم ترین نیاز اولیه توسعه اقتصادی، وجود نیروهای جوان،
فعال و کارآمد است. بنابراین، کاهش جمعیت موجب پیری جمعیت است که خود مانعی برای رشد و توسعه اقتصادی خواهد بود. به عبارت دیگر، در شرایط کنونی که جامعه اسلامیما با معضل گسل کاهش جمعیت مواجه است، این امر عامل مهمیبرای عقب ماندگی و عدم توسعه کشور است.
۲. پیری و بی نشاطی جمعیت
از دیگر مشکلات ناشی از تنظیم خانواده و کنترل جمعیت، پیری جمعیت و فقدان نشاط و تحرک لازم اقتصادی، اجتماعی است. روشن است که توسعه و رونق اقتصادی وابسته به نیروی جوان و کارآمد است. با کاهش و رشد منفی جمعیت، جمعیت جامعه پیر میشود و از نشاط و سرزندگی لازم برخوردار نخواهد بود؛ زیرا جوانان مایة پویایی و سرزندگی جوامع هستند و غالب نوآوریها، خلاقیتها و نیز جهشهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی توسط نیروهای جوان به منصه ظهور میرسد. در جامعه با جمعیت پیر، دولتها و صاحبان سرمایه، احساس خطر میکنند.
اساساً ناامیدی بر جامعه سایه میافکند و جامعه به سمت محو شدن کامل حرکت میکند. ژاک شیراک، نخست وزیر وقت فرانسه، درباره کشورهای مدرن اروپایی پیش بینی کرد: «اروپا در حال محو شدن است. به زودی کشورهای ما خالی میشوند. به همین دلیل بعضی کشورهای بزرگ، از جمله کانادا به طور جدی روی برنامه مهاجرت پذیری، سرمایه گذاری کرده اند. در حال حاضر، ایالت کبک در کانادا حمایت از زادآوری را شروع کرده است. در این ایالت، برای نوزادان جدید ۷۵۰۰ دلار نقد در نظر گرفته شده است.
۳. آسیبهای اخلاقی و تربیتی
یکی از پیامدهای منفی کاهش و نیز کنترل جمعیت، آسیبهای اخلاقی و تربیتی است. جان رایان، دین شناس کاتولیک امریکایی، از زنان میخواهد که بچههای زیادی داشته باشند. وی معتقد است تأمین خانوادههای بزرگ، به انواعی از نظم نیاز دارد که حاصل آن زندگی موفق است. نوع زندگی ای که فقط با داشتن هزینة ادامة زندگی اتفاق میافتد؛ یعنی ایثارکردن، احیای خود برای دست برداشتن از امکانات و پیش دستی برای رسیدن به آینده. وی معتقد است: کارشناسانی که به کنترل موالید معتقدند، به نوع شخصیتهایی که لازم است درست شود تا جامعه به صورت متعادل رشد کند و به حیات خود ادامه دهد، فکر نکرده اند.
نکته دیگر اینکه، خانوادههای کم جمعیت ممکن است ثروتمند شوند، اما ثروتمند شدن آنان، از فقیر ماندنشان خطرناک تر است.
این موضوع به واقعیتی غیرقابل انکار اشاره دارد؛ زیرا ما در مباحثجمعیت شناختی، غالباً به آسیبهایی توجه میکنیم که از ترکیب فقر و پرجمعیتی خانوادهها به وجود میآید. در این زمینه از یک سو، از آسیبهای اخلاقی و تربیتی ای که متوجه خانوادههای کم جمعیت، به ویژه تک فرزندی است، غافل میشویم و از سوی دیگر، به منافع و فوایدی که در خانوادههای پرجمعیت وجود دارد، توجه نکرده ایم؛ زیرا ترکیب رفاه و تک فرزندی، خود مقوله ای است که میتواند موجب بروز مشکلات فراوانی شود؛ زیرا کودکان در خانوادههای کم جمعیت، به ویژه تک فرزندی، همواره با سلسله خواستها و انتظارات بی
پایانی رشد میکنند که همه یا اکثر آنها برآورده میشود. از این رو، فرزندان در چنین خانوادههایی با مفاهیم ارزشی و اخلاقی ای نظیر قناعت، ایثار، گذشت، کمک به هم نوعان، صبر، شکیبایی، تحمل، مدارا و… بیگانه خواهند بود. از سوی دیگر، به دلیل اصالت رفاه و لذت، والدین نیز فرزند بیشتر را «مزاحم» تلقی میکنند.
والدین در چنین خانوادههایی، از نعمت فرزندان، بی بهره خواهند بود. بنابراین، اگر در نگرش دینی قناعت، ایثار، گذشت، همیاری، کمک به همنوعان، کار و تلاش برای رشد و راحتی دیگران و سایر ارزشهای اخلاقی، فی نفسه ارزش است و رفاه و لذت مادی در درجه دوم اعتبار و اهمیت قرار دارد، سیاستهای کاهش جمعیت تا حد پیدایش خانوادههای تک فرزند از این منظر، امری نامطلوب خواهد بود؛ زیرا کنترل جمعیت منجر به هسته ای شدن و تک فرزندی شدن خانواده شده، و این خود تابعی از اولویت یافتن رفاه و لذت مادی است. این امر تغییراتی را در رفتارهای جنسی مردان و زنان موجب میشود. دستیابی دختران و پسران
در سنین مختلف به ابزارهای کنترل بارداری و اطمینان از عدم بارداریهای ناخواسته، زمینة لازم را برای ایجاد روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده افزایش میدهد. علاوه بر اینکه، تنظیم خانواده و کنترل جمعیت دستاویز مناسبی برای مدافعان سقط جنین در جامعه میشود.
به همین دلیل، جنبش اصلاح نژادی(good birth movement)، شعار کاهش جمعیت، عقیم سازی، کنترل زاد و ولد و سقط جنین را به عنوان آرمان جهانی خود، در جهت رفع فقر و ایجاد جامعه ای متکامل معرفی کرده است. طبیعی است که دستاوردهای این شعار، نوید جامعه ای با اندیشه دستیابی به پیشرفت اجتماعی، بدون نیاز به دین و اخلاق است. این اقدامات غیراخلاقی، که در سایه شعارهای به ظاهر جذاب کنترل جمعیت و سقط جنینهای اختیاری صورت میگیرد، توسط سازمان بهداشت جهانی، بانک جهانی و یونیسف در حال پیاده شدن در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته اند. به نظر میرسد، اینها جملگی آسیبهای اخلاقی است که
دامنگیر سیاست کنترل جمعیت میباشد.
۴. انقطاع نسل بشر
از جمله آثار رشد منفی و کاهش جمعیت، پیری و در نتیجه، حرکت به سمت و سوی انقاع نسل بشر است؛ زیرا بر اساس آموزههای برگرفته از معارف ناب قرآن و اهل بیت علیهم السلام، یکی از مهم ترین فلسفههای ازدواج و تشکیل خانواده، زاد و ولد و تشکیل اجتماعات بشری است. اصولاً فلسفة ازدواج و تشکیل خانواده، بقای نسل بشری است که مطابق فلسفه آفرینش میباشد. افراد از طریق ازدواج و فرزندآوری، موجب پیوند بین نسلها و تدوام نسل بشر میشوند. اما اگر قرار باشد، علی رغم تشکیل خانواده، تأکید بر اصل ازدواج باشد و زاد و ولد، نه تنها به عنوان یک اصل مطرح نباشد، بلکه سیاست راهبردی جامعه تاکید بر
کنترل موالید باشد، در بلندمدت جامعه با امحا و انقطاع نسل بشر مواجه خواهد شد؛ معضلی که امروزه بسیاری از کشورهای غربی با آن موجه میباشند. کشور ما نیز در صورت تداوم سیاست کنترل جمعیت، با این بحران جدی مواجه خواهد شد.
مخالفان سیاست کنترل جمعیت معتقدند که کنترل جمعیت با فلسفة ازدواج در تنافی و تعارض است و اینکه تولیدمثل و داشتن فرزند زیاد در اسلام ذاتاً مطلوب است. همچنین کمبودها و مشکلات اقتصادی را ناشی از ناتوانی دولتها در برنامه ریزی صحیح میدانند و نه ناشی از فزونی جمعیت. علاوه بر اینکه، امکانات به اندازه نیاز وجود دارد و خداوند در قرآن، کسانی را که از ترس کمبود روزی و یا فقر، اقدام به فرزندکشی میکنند، سرزنش میکند. همچنین این گروه بر استعماری بودن سیاست کنترل جمعیت و نیز بر ضرورت تکثیر نسل به عنوان اصل ضروری در اسلام تأکید دارند.
بنابراین، به نظر میرسد، اصل اولی و به عنوان یک قاعده در متون دینی، فزونی جمعیت امری پسندیده است. به عبارت دیگر، اسلام و حتی همة ادیان آسمانی، پیروان خود را به افزایش جمعیت با ایمان و شایسته در حد توان توصیه میکنند. اما طبیعی است که توجه به مقتضیات زمان، مکان، شرایط اقلیمی، میزان جمعیت اقتضا دارد که با برنامه ربزی، تدبیر و مهیاساختن زیرساختهای لازم، جمعیت را در حدی که امکانات پاسخگوست، تکثیر و متعادل نمود. در همین زمینه، رهبر معظم انقلاب با تعدیل جمعیت در زمان حاضر مخالف بوده و در این زمینه میفرمایند: «من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم میتواند صد
و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری که میخواهند برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد.» بنابراین، نمیتوان به یک باره و به طور مطلق حکم به نفی افزایش و یا کاهش جمعیت داد. توجه به مجموع شرایط و زیرساختها، شرایط اکولوژیکی، اقلیمیو تنوع آب و هوایی، تولیدات و محصولات کشاورزی و صنعتی، نیروی کار و فرهنگ کار و… امری ضروری است. از این رو، ممکن است در مقطعی افزایش جمعیت امری مطلوب و در مقطعی دیگر کاهش آن امری پسندیده باشد.
با توجه به ادله و شواهد موجود، سیاست کنترل جمعیت، سیاستی استعماری است. پیروی از سیاستهای جهانی و توصیه و ترغیب مداوم و هنجارسازی نسبت به داشتن فرزند کم، و نفی مطلق افزایش جمعیت، خطر رشد منفی جمعیت و پیر شدن جمعیت را به دنبال دارد؛ پدیده ای که اکنون بسیاری از کشورهای غربی از آن رنج میبرند. البته کم فرزند بودن خانوادهها در کشورهای غربی، عمدتاً حاصل و پیامد طبیعی صنعتی شدن و مدرنیته است، نه توصیه و برنامه ریزی دولتمردان.
در حال حاضر، هرم سنی جمعیت کشور ما حاکی از جوان بودن جمعیت دارد. برخوردار بودن از این نیروی جوان میتواند به عنوان یک فرصت طلایی و قابلیت در چرخة توسعه و عامل پیش برندة رشد اقتصادی قلمداد گردد. اما اگر تدبیر کارآمدی برای بهره گیری از این مؤلفه تأثیرگذار در تولید نباشد، این فرصت به تهدیدی برای نظام اجتماعی محسوب خواهد شد.
بنابراین، با توجه به رشد منفی جمعیت در کشور، باید به رویکرد فزونی جمعیت روی آورد و افزایش جمعیت را در جامعه اسلامیایران به عنوان یک سیاست راهبردی تلقی کرد. در این زمینه، فرهنگ سازی امری ضروری است. باید توجه داشت که مشکلات موجود کشور تا حدودی ناشی از توزیع نامناسب جمعیت و تراکم جمعیت در شهرها و توسعه شهرها و عدم بهره برداری صحیح از منابع است. با برنامه ریزی صحیح و به کارگیری نیروهای جوان مولد در عرصههای گوناگون، میتوان شاهد جامعه ای توسعه یافته بود.
هم چنین با فرض پذیرش ادله مخالفان مبنی بر رابطه معکوس فزونی جمعیت و توسعه، به نظر میرسد این امر بیشتر ناشی از توزیع نامناسب جمعیت و امکانات در شهرهاست. اما با استفاده از فرصت فزونی و جوانی جمعیت در کشور، که موجب افزایش نسبت جمعیت فعال به جمعیت غیرفعال شده است، امکان رشد اقتصادی و تأثیر مثبت جمعیت بر توسعه فراهم خواهد شد.
حال با وجود این دلایل، جای این سوال باقی است که چرا رسانههای غربی و به ویژه آمریکایی به دنبال نفی خطر کاهش جمعیت ایران هستند؟
اشک تمساح رادیو فردا برای زنان ایرانی!
رادیو فردا در جدیدترین برنامه “ساعت ششم” با اجرای نیوشا بقراطی و با کارشناسی حسین قاضیان به موضوع تاثیر قانون جدید افزایش جمعیت بر زنان پرداخت. این رادیو که بودجه خود را سالیانه از دولت آمریکا تامین میکند، در این برنامه تلاش کرد سیاستهای جدید تصویب شده در مجلس شورای اسلامیبرای ممانعت از جلوگیری از بارداری زنان را اشتباه و بیهوده جلوه دهد.