زخم زبان پدر به پسر، منجر به قتل شد

به گزارش افکارنیوز، دهم اسفند ماه سال ۹۲ مرد جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی استان اصفهان با بیان اینکه حدود یک ماه قبل برادرش فوت کرده و در تاریخ هفتم بهمن ماه به خاک سپرده شده است، عنوان کرد که به مرگ برادرش مشکوک است و خواستار پیگری و کشف حقیقت ماجرا توسط پلیس آگاهی شد.

با اظهارات این شخص و تنظیم شکایت از سوی وی، بلافاصله پرونده‌ای در اداره جنایی پلیس آگاهی استان اصفهان تشکیل شد و کارآگاهان تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند.

در بررسی‌های صورت گرفته از پزشکی قانونی مشخص شد که جسدی با مشخصات اعلام شده در تاریخ مذکور معاینه شده و فرزندان وی علت مرگ او را سقوط از پله و فرو رفتن قطعات شکسته شده بشقابی که در دستش بوده به شکمش عنوان کرده بودند و پزشکی قانونی نیز برهمین اساس جواز دفن جسد را صادر کرده است.

با تایید اظهارات شاکی، تحقیقات ویژه کارآگاهان و جمع آوری ادله لازم در خصوص احتمال به وقوع پیوستن قتل جمع آوری شد تا اینکه کارآگاهان دریافتند که فرد مذکور با پسر ۳۲ ساله‌اش به نام حبیب دارای اختلافات مالی بوده و بیشتر اوقات در منزل با یکدیگر درگیری لفظی و فیزیکی نیز پیدا می‌کردند.

با به دست آمدن این اطلاعات، احتمال ارتکاب قتل پدر به دست پسرش بر سر اختلافات مالی قوت گرفت و حبیب برای تحقیقات بیشتر به پلیس آگاهی استان احضار شد.

حبیب در بازجویی‌های اولیه علت مرگ پدرش را سقوط از پله عنوان می‌کرد و با گریه و زاری و اظهار ناراحتی از مرگ پدرش، قصد گمراه کردن کارآگاهان را داشت تا اینکه ضد و نقیض گویی‌های وی باعثشد تا مراحل بازجویی و تحقیقات از متهم همچنان ادامه یابد و سرانجام پس از مواجهه با مدارک و مستندات علمی، به قتل پدرش اعتراف و راز جنایت را برای کارآگاهان پلیس فاش کرد.

حبیب که از کرده‌اش ناراحت و پشیمان بود و ادعا داشت که نمی‌خواسته ماجرا به این شکل خاتمه یابد، در ادامه اظهاراتش گفت: من قبلاً حسابدار پدرم بودم و به دلیل بد حسابی که داشتم پدرم مرا از این کار کنار گذاشته بود، اما همیشه با من برسر بدحسابی‌هایم دعوا راه می‌انداخت و من هم با او دعوا می‌کردم و چند بار هم درگیر شدیم. تا اینکه در روز حادثه برای کاری به منزل پدرم رفته بودم که او دوباره زخم کهنه را باز کرد و در مورد حساب و کتاب‌ها، من را بازجویی کرد و سرو صدای ما بالا رفت و پدرم هرچه توانست به من توهین کرد. من هم نتوانستم طاقت بیاورم و یقه پیراهنش را گرفتم و به سمت آشپزخانه بردم و با هم درگیر شدیم؛ در حین درگیری، کاردی را برداشتم و چند ضربه به شکمش زدم، ضرباتم خیلی کاری بود و پدرم مرا ول کرد و به زمین افتاد و چند دقیقه بعد آخرین نفس‌هایش را کشید و تمام کرد.

من بلافاصله این فکر به ذهنم خطور کرد تا با صحنه سازی طوری نشان دهم که پدرم از پله‌ها سقوط کرده و بشقابی که در دستش بوده پس از شکسته شدن به شکمش فرو رفته و باعثمرگش شده است. لذا جسد پدرم را بلند کردم و از پله‌ها به پایین پرتاب کردم و یک بشقاب چینی را خرد کردم و طوری در کنار شکمش قرار دادم که همه چیز عادی جلوه کند، بعد هم آشپزخانه را تمیز کردم و چاقو را مخفی کردم و به اورژانس و بعد هم با فامیل‌ تماس گرفتم و موضوع را به آنها گفتم. کم کم همه موضوع را باور کرده بودند تا اینکه یکی از عموهایم که در یکی از استان‌های دیگر زندگی می‌کند به موضوع مشکوک شد و برای پیگیری موضوع به پلیس آگاهی آمد.

سرهنگ "ستار خسروی" رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان با بیان اینکه کارآگاهان این پلیس در تمام مراحل کشف حقیقت و ماجرای قتل از تحقیقات علمی و بازجوییهای کاملاً تخصصی استفاده کردند و توانستند در مدت کمی راز مرگ مشکوک مرد ۵۰ ساله را برملا کنند گفت: در این خصوص پرونده تشکیل و با اعترافات صریح فرزند مقتول، متهم جهت سیر مراحل قانونی و رسیدگی به شکایت شاکیان پرونده به مراجع قضایی تحویل داده شد.