اخوان المسلمین؛ بایدها و نبایدها

به گزارش افکارنیوز، بیش از دو ماه از کودتای نظامیان علیه دولت اخوانی مصر می گذرد. اخوان المسلمین با رأی دادگاه رسماً منحل شد، محمد مرسی رئیس جمهور مخلوع اخوانی همچنان در بازداشت خانگی به سر می برد، محمد بدیع رهبر پیشین اخوان المسلمین و سایر رهبران اصلی این جریان در زندان به سر برده و منتظر برگزاری دادگاه می باشند.

اخوان این روزها هر از گاهی با فراخوان راهپیمایی همچنان موضع خود مبنی برمخالفت با دولت نظامی را ابراز می کند اما آنچه که هنوز در اذهان بسیاری پاسخ داده نشده این است که سرانجام اخوان چه خواهد کرد؟

مسلما فراخوان های گاه و بیگاه اخوان نمی تواند موضع رسمی و قطعی این گروه سیاسی کهنه کار در قضایای مصر باشد، خصوصاً آنکه رأی بر انحلال رسمی آن داده شده است. سوال اساسی همچنان این است که اخوان در نهایت در مقابل آنچه اتفاق افتاد چه موضعی اتخاذ خواهد کرد؟ دست بردن به اسلحه، آغاز مبارزات زیرزمینی یا پذیرفتن وضع موجود و سعی در برنامه ریزی برای آینده؟ این یادداشت در پی واکاوی شرایط امروز مصر و اخوان و در نهایت پاسخ به این پرسش است.

شاید بتوان گفت اخوانی ها در دو مقاطع زمانی، یکی روی کار آمدن نظامیان ناصریست و دیگری کودتای چند ماه پیش یعنی در فاصله سالهای ۱۹۵۲ - ۲۰۱۳ دچار بحرانی جدی شده است. بحران ۱۹۵۲ که زندان، اعدام و شکنجه های بسیاری را برای اخوان در پی داشت تا ژوئن۲۰۱۳. اخوان در این بازه زمانی از لحاظ درون سازمانی نیز به فراخور شرایط بیرونی تغییرات بسیاری کرد.

گذشت از اندیشه های فعالیت های خیریه - اجتماعی و تاسیس شاخه نظامی برای جنگ با اسرائیل در سال۱۹۴۱، کمک به ناصریست های چپ در فاصله سالهای ۵۲-۱۹۴۹، عبور از اندیشه های رادیکالی سیدقطب درسالهای ۶۹-۱۹۵۴ و در نهایت بازسازی درونی که اوج آن با صدور اعلامیه ای مبنی بر احترام به دموکراسی و حقوق زنان در سال ۱۹۹۵ همراه بود. اما تطبیق و مقایسه رفتار اخوان در این مدت(۱۹۵۲-۲۰۱۳) برای پیش بینی رفتار آینده آنها، توجه به یک نکته را لازم می کند: شرایط مصر در عرصه داخلی و بین المللی.

شاید در مقایسه با گذشته وجه اشتراک شرایط را بتوان " حکومت نظامیان " عنوان کرد اما مصر و البته منطقه در طی این دوسال تجربیاتی را از سر گذراند که پیش بینی ها را با فاکتورهای بیشتری گره می زند. تحولات منطقه، خارج شدن نظام بین الملل از حالت دو قطبی و کم شدن تاثیر ایالات متحده در وقایع تحولات منطقه، وارد شدن عربستان و ترکیه به عنوان بازیگران جدید در عرصه منطقه و بین الملل که می خواهند حرفی برای گفتن داشته باشند، بحران سوریه، مشکل جدید و مضاعف سلفیون تندرو، انقلاب رسانه ای در عرصه انتقال اخبار و اطلاعات و در نهایت در حوزۀ مصر انحلال و ضبط اموال اخوان؛ همگی اینها در مقام مقایسه با شرایط بحرانی دوران گذشته برای اخوان نشان دهنده این است که حتی اخوان نیز برای انتخاب ادامه هریک از رفتارهای گذشته خود، حال چه برگزیدن مشی مسلحانه و یا زیرزمینی باشد و چه مسالمت آمیز؛ ناگزیر از در نظرگرفتن پارامترهای بیشماری در زمینه های مختلف است.

برخی تحلیل گران بر این عقیده اند که طیف جوان این جمعیت به مرور زمان جذب اندیشه ها و گروههای تندرویی چون سلفیون شده و با دست بردن به اسلحه اوضاع را به سمت جنگ داخلی و یا ترور سوق خواهند داد همچنان که در طی سالهای ۱۹۷۰با وجود موضع ضد خشونت تلمسانی، رهبری اخوان پس از اعدام سید قطب، طیف جوان این جریان تحت تاثیر اخوانیان به زندان رفته و شکنجه شده خواهان مبارزات رادیکالی شدند و پایان این حرکات رادیکالی به ترور سادات در ۱۹۸۱ ختم شد.

اما برخی دیگر از تحلیل گران بر این اعتفادند طیفی قدیمی وجود دارند که با توجه به سابقه ۸۰ساله این حزب، مشی زیر زمینی را برگزیده و تا ایجاد شرایط بهتر و شرکت در انتخابات های بعدی روش مبارزه مخفی را در پیش خواهند گرفت. اما صرفنظر از پاسخ به اینکه در نهایت کدامیک از این دو مشی آینده اخوان خواهد بود، به نظر می رسد باید گفت بیش و پیش از همه تاثیر عوامل منطقه ای در روند تصمیم گیریها است و به نظر می رسد اخوان این مسئله را خوب درک کرده است.

اوضاع داخلی مصر، قدرت گیری مجدد نظامیان و اتکاء آنها به کمک های مادی کشورهایی چون عربستان از یک سو و تشتت آراء نیروهای مخالف دولت نظامی، افرادی همچون البرادعی، ابوالفتوح لیبرال عضو سابق اخوان و سایر گروهها نشان می دهد که اخوان برای برگزیدن راه خود باید به هر دو زمینه نگاه داشته باشد. اگر در فاصله سالهای ۵۶-۱۹۵۲ دولت نظامیون علیه اخوان فعالیت هایی را انجام می داد، اما در عوض آنها از پایگاه اجتماعی ای در جامعه برخوردار بودند که می توانستند با اتکاء به سرمایه اجتماعی خود هر مشی ای را برگزینند، کما اینکه در نهایت تکیه به صندوق های رای و مشی دموکراتیک انتخاب آنها شد؛ اما آنچه که بحران این دوران را با گذشته متمایز می کند نداشتن پایگاه اجتماعی قابل اتکا در درون علاوه بر مسائل درگیر در منطقه است.

از سویی این روزها نظامیان خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می کنند که نه تنها هماوردی برای خود نمی بینند که حتی دلگرم به کمک های مادی و معنوی کشورهایی چون عربستان هستند و از سوی دیگر دولتهایی که شاید اخوان روزی می توانست روی حمایت مادی یا معنوی آنها حساب کند، چندان شرایط خوبی ندارند.

دولت اسلام گرای ترکیه به عنوان شاخه ای از اخوان و به عنوان یکی از حامیان اصلی این جریان که کارنامه مقبولی از خود در اذهان عمومی ایجاد کرده بود این روزها گرفتار مشکلات ناشی از سیاست های نه چندان درست خود در منطقه است. جریان هم اندیش دیگر آنها در منطقه، حزب النهضه در تونس نیز با ترورهای انجام شده در این کشور خود را به مظنون درجه اولی تبدیل کرده است که تصور برکنار شدن دولت اخوانی تونس چندان دور از ذهن نیست.

لذا اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که اخوان چه تصمیمی برای آینده خواهد گرفت، می بایست این گونه گفت که اخوان تحت هر شرایطی برای تصمیم گیری در خصوص سیاستهای آینده تشکیلاتی خود در وهله اول می بایست اوضاع منطقه ای را درنظر بگیرد و سپس به ترمیم وتقویت وجهه خود در داخل بپردازد؛ که البته می توان این ادعا را داشت که شاید وجود چنین دیدگاهی نیز تا به امروز مانع از وارد شدن اخوان به فاز نظامی شده است.

نگاهی به روند رفتاری اخوان طی این ۸۰ سال از سویی و توجه به فراگیر شدن ارزش های جهانشمولی چون دموکراسی، تساهل، مبارزات مدنی و مسالمت آمیز همراه با نسل جدید شبکه های اطلاع رسانی اجتماعی جهانی و البته اعتقاد اخوان به این موارد؛ نشان از آن دارد شاید بیم آن وجود داشته باشد بخشی از این طیف(جوانان این جریان) جذب گروههای های تندروی سلفی شوند و مشی مسلحانه و یا ترور را برگزینند اما اخوان باتجربه می داند که تنها راه برگشتن به عرصه قدرت، مدارا، مبارزه مسالمت آمیز و تقویت پایگاه اجتماعی خود در داخل با نگاه و درنظر گرفتن شرایط منطقه ای و بین المللی است.

اخوان طی سالهای ۸۷و۸۴و۱۹۴۱ نیز از فعالیت سیاسی در مقام یک حزب ممنوع شده بود اما چون روش دموکراتیک برای مشارکت سیاسی در قدرت را پذیرفته بود در انتخابات های پارلمانی ولو اینکه در سال ۴۱ (به عنوان مثال) موفق به کسب هیچ موفقیتی نشد، اما شرکت کرد. اخوان مشی ای دارد به نام "الصبر و التدریج" که شاید یکی از دلایل به زمین خوردن آن در ۳۰ ژوئن همین بود(سیاستی که مانع از اقدامات انقلابی و سریع در نهادهای امنیتی و نظامی شد) اما تنها رمز بازگرداندن آنها به عرصه سیاسی مصر نیز همین خواهد بود و به نظر می رسد اخوان این نکته را خوب دریافته است.