
قرار را از روز قبل هماهنگ میکنم. میگوید یک ساعت زودتر بیایی بهتر است. دو ساعت زودتر خودم را میرسانم به محل قرار.
ابتدای فلسطین جنوبی پسر جوانی با دیدنم میگوید: آقا شما کارت اضافه نداری؟ به خدا دعات میکنم. میگویم باور کن ندارم که اگر داشتم دریغ نداشتم.
به سمت پایین میروم تا اینکه رسیدم به محل قرار. کارتم را میگیرم و داخل صف قرار میگیریم. با خود فکر میکنم که چقدر همفکر دارم، اینکه همه مثل من فکر کردهاند و دو ساعت زودتر خودشان را رساندهاند. گوشیها را تحویل میدهیم و راه میافتیم به سمت حسینیه.
داخل صف دیگر پارتیبازی نیست. مسئول و غیر مسئول ندارد و همگی باید داخل صف قرار بگیرند. چند قدمی جلو نرفتهایم که جوانی مو بلند را در صف میبینیم با ظاهری هنری! قدری جلوتر یکی با خنده به او میگوید: امروز دیدار مسئولان با رهبری است، اشتباه نکردی؟ دیدار هنرمندان یک روز دیگر است! همه میخندند، خودش هم.
داخل صف یکی از دوستان که همشهری خودش را هم آورده حرف از لکسوس میزند! و با حالت خنده به همشهری خود میگوید: جماعت لکسوس سوار اینجا چه کار میکنند؟ ماجرا را نپرسیده جلوتر توضیح میدهد با این همشهری تاجرش که " لکسوس " هم دارد نقدی از فیلم " پذیرایی ساده " خواندهاند که در آن نوشته بوده: آخ که چه کینهای دارند این لکسوسسوارها به این پاپتیها!
یک لحظه فکر میکنم صدر اسلام است، آن زمان که همه تنها مسلمان بودند و پیرو پیامبر. بوی خوبی میآید، همان بویی که در حرم امام رضا علیه السلام به مشام میخورد و این را یکی از اطرافیانم میگوید.
چند تا از بچههای رسانه را هم میبینیم. الیاس حضرتی را هم، مدیر مسئول اعتماد. درباره بازداشتیهای اخیر حرف میزند و میگوید که انشالله مشکلی نیست. درباره انتخابات هم تحلیلش این است که از میان ائتلاف سه نفره ولایتی بیرون میآید برای ریاست جمهوری، قالیباف هم قول معاون اولی را میگیرد. ولایتی میشود مسئول سیاست خارجی، قالیباف هم مشغول داخل خواهد شد.
کماکان گرم حرف زدن هستیم که چند نفر از اهل سنت برای جمال امام علی علیه السلام صلوات میطلبند. یکی هم برای امام حسین علیه السلام از مردم صلواتی میگیرد.
فتحالله زاده هم از راه رسیده نرسیده درباره استقلال سوال پیچ میشود، جالبتر اینکه خیلی از مسئولین پیگیر آخرین اخبار فوتبال از او هستند. اما فتح الله زاده تا چشمش به شیرینی گل محمدی و شیرکاکائویی که برای پذیرایی گذاشتهاند میافتد سریع میرود جلو و میگوید بیایید بخورید که برای آقاست، تبرک داره.
قرآن را کریم منصوری میخواند و به حق که زیبا میخواند، گریه صدا میکند در حسینیه. صلواتها را همگی با " و آل محمد " به پایان میبرند. رئیس جمهور با اذن آقا شروع به خوشآمدگویی میکند. روسای مجمع تشخیص و مجلس شورای اسلامی که سمت راست آقا نشستهاند در میانه حرفهای احمدینژاد درگوشی حرفهایی را رد و بدل میکنند که خوراک هر عکاسی میتوانست باشد.
چند عکاس با سه، چهار دوربین و لنزهای چند متری! آویزان به خود در میان جمع حرکت و فضا را خراب میکنند، در نهایت هم چند عکس کلیشهای که با دوربین موبایل هم میشد گرفت، میگیرند و خداحافظ. حقیقتش غبطه میخورم به عکاسها که ایکاش دوربینها دست من بود و این همه فضای عکاسی و خوش و بشهای مسئولینی که کلی با هم بیرون جر و بحثدارند را ثبت میکردم.
آقا کوتاه سخن میگویند و به محض پایان جمعیت بلند میشوند و شعار میدهند. نکته جالب اشتیاق اهل سنت برای دیدن رهبر است. حالا کسی از حسینیه خارج نمیشود. همه مشغول خوش و بش هستند.
روحالله حسینیان را میبینم و درباره پرونده جنجالی که به او دادهاند میپرسم. میگوید: مشکلی نبوده و رسانههای بیخود بزرگش کردهاند و ادامه میدهد حرفهایش را که البته قابل انتشار نیست!
جعفری دولتآبادی دادستان تهران هم بیشترین مراجعات را دارد. از حسینیه امام خمینی(ره) خارج میشویم. در محوطه هم گعدههایی با محوریت مسئولان برقرار است.
بیرون از حسینیه هوا ابری است. باران شروع به باریدن میکند که ما در"جمهوری اسلامی" در حال قدم زدن هستیم.