سرویس مذهبی افکار نیوز- ابومنصور سامانی وزیر سلطان طغرل بود عادت داشت پس از نماز صبح بر سر سجاده می نشست دعا می خواند تا آفتاب طلوع کند آنگاه به خدمت سلطان می رفت.
صبح گاهی برای امر مهمی سلطان کسانی را به طلب وزیر فرستاد، آنان آمدند وی را از عدم توجه وزیر آگاه کردند وزیر چون دعایش تمام شد به خدمت سلطان آمد.
شاه با نهایت خشم و غضب گفت: تو را چه شده که به گفته ما اعتنا نمی کنی چون فرمان به تو رسد تأخیر می اندازی.
وزیر گفت: شاها من بنده خدایم و چاکر شما، تا از بندگی فارق نشوم بچاکری نتوانم پرداخت.
این کلمه در سلطان چنان اثر کرد که گریان شد وزیر را تحسین نموده و گفت: بندگی خدا را بر این چاکری ما، مقدم دار تا به برکات آن، سلطنت ما پابرجا باشد. ۱
منبع:
۱. کتاب همای سعادت، ج۲، ص ۴۴.
۲. نکته های نابی از نماز، ص ۸۳.
شناسه خبر:
۱۶۵۳۲۰
بندگی را بر چاکری مقدم دار!
بندگی خدا را بر این چاکری ما، مقدم دار تا به برکات آن، سلطنت ما پابرجا باشد.
۰