شاید ایلان ماسک یکی از بهترین نمونههای اخیر تبدیل قدرت خام اقتصادی به قدرت اطلاعاتی، اجتماعی و سیاسی باشد. آنچه ماسک را به شخصیتی خطرناک تبدیل کرده، ترکیب این انواع مختلف قدرت با تمایل او به دروغ گفتن آشکار در مورد روابط شخصی و شرکتیاش با مسائل آزادی بیان و دموکراسی است. سطح قدرت و نفوذی که او به دست آورده خطری برای همه شهروندان است خواه ماسک دوست داشته باشد یا نداشته باشد. هم چنین، بدون تردید قدرت و نفوذ او تهدیدی برای دموکراسی است.
پس از ناآرامیهایی که در بریتانیا به دنبال قتل سه کودک خردسال در شهر ساوت پورت به راه افتاد تعدادی از کاربران رسانههای احتماعی در ارتباط با آن شورشها بازداشت و متهم شدند. ماسک توئیتهایی را تقویت کرد که در آن این ادعا مطرح میشد که اعمال قانون به این شیوه "اورولی" است. به عبارت دیگر او استدلال میکرد که یک دولت سرکوبگر به جز بیان عقاید یا تفکر اشتباه شهروندان را سرکوب میکند. با این وجود، در استدلال او این واقعیت پنهان میشد که بسیاری از بازداشت شدگان براساس قوانین بریتانیا باعث تحریک به خشونت و نفرت نژادی شده و به این اتهام بازداشت شده اند. این اشکال گفتاری تحریک آمیز در بسیاری از کشورها به درستی غیر قانونی هستند.
با این وجود، ماسک با "اورولی" دانستن چنین برخوردی با اقتباس از فضای رمان "۱۹۸۴" نوشته "جورج اورول" خود را در کنار "وینستون اسمیت"ها یا "افراد معمولی" در نبرد علیه "برادران بزرگ" یا همان نظارت و کنترل کنندگان زندگی طبقات مختلف مردم مطرح کرد. ماسک خود را مدافع حقوق "فرد معمولی" در برابر یک ماشین خشن، نخبه و سرکوبگر معرفی میکند.
این در حالیست که دقیقا عکس این روایت صدق میکند! ایلان ماسک ثروتمندترین مرد جهان یک پلتفرم ارتباطی را خرید که به او امکان میدهد اطلاعات و پیامها را در سراسر جهان کنترل کند. او با آن پلتفرم هم چنین حجم عظیمی از دادهها را از کاربران جمع آوری میکند. او از موقعیت اش برای دفاع از نامزدها و برنامههای سیاسی مورد حمایت خود استفاده میکند و با رژیمهای اقتدارگرای مختلف همکاری میکند تا پیامها و حسابهای کاربریای که از قدرت آنان انتقاد میکنند را ببندد. شرکت او به معنای واقعی کلمه به افرادی که حسابهای کاربری شان اطلاعات نادرست اثبات شده را منتشر و تقویت میکند پول میدهد و خود نیز اطلاعات نادرست اثبات شده را منتشر و تقویت کرده است. او دسترسی به خبرگزاریهایی که با آنها مخالف بود را محدود کرد. او تهدید کرد که از افراد و سازمانهایی که چیزی جز انتقاد از پلتفرم ارتباطی اش و سایر معاملات تجاری او نگفته بودند شکایت خواهد کرد. وقتی آگهی دهندگان تصمیم گرفتند که دیگر برای پلتفرم او به دلیل افزایش سطح انتشار اطلاعات نادرست و سخنان نفرت پراکنانه پول خرج نکنند ماسک آنان را تهدید به شکایت کرد. دقیقا اینجا چیزی اورولی در جریان است، اما نه به آن شکلی که ماسک ادعا میکند.
در رمان ۱۹۸۴ اورول اصطلاح "پندار دوگانه" به معنای پذیرش همزمان دو مفهوم متضاد است که عموما در بستر اجتماعی رخ میدهد. نکته مهم در مورد دوگانه باوری آن است که فرد حسی از ناهماهنگی شناختی ندارد و از تضاد و تناقض فکری آگاه نیست. در پندار دوگانه به چگونگی اعمال قدرت اقتدارگرایانه خالص از جمله واداشتن مردم به باور همزمان دو چیز حتی اگر آن دو چیز در تضاد مستقیم باشند اشاره میشود. از نمونههای آن در ۱۹۸۴ میتوان به این موارد اشاره کرد: جنگ صلح است، آزادی بردگی است و نادانی توانایی است. لفاظی ماسک در مورد آزادی بیان و دموکراسی و تمایل بسیاری از پیروان او برای پذیرش این لفاظی با وجود تناقضات آشکار نمونه کاملی از "پندار دوگانه" است.
ماسک خود را مدافع آزادی بیان و دموکراسی میداند در حالی که مخالفان رژیمهای خودکامه را سانسور میکند. ماسک خود را مدافع بحث آزاد میداند در حالی که از افرادی که از پلتفرم او انتقاد میکنند شکایت میکند. ماسک خود راعاشق بازار آزاد معرفی میکند در حالی که آگهی دهندگانی که به او پول نمیدهند را به دادگاه میکشد. ماسک خود را مدافع کارگران میداند در حالی که فعالانه با کارگران سازمان یافته مبارزه میکند.
دانشگاهیان در مورد خطرات تمرکز بیش از حد مالکیت رسانههای اصلی خصوصی و شرکتی برای دهههای متمادی هشدار داده اند. اگر این قدرت به تمرکز ادامه دهد میتواند به دموکراسی آسیب شدیدی برساند. زمانی که دانشگاهیان در این باره هشدار دادند روزنامه نگاران جریان اصلی، سردبیران و صاحبان تا حد زیادی هشدار آنان را به عنوان ادعایی نامربوط رد کردند. آنان میگفتند: "دانشگاهیان از دنیای واقعی چه میدانند"؟ خب، ما اکنون با ماسک هستیم.
با ماسک ما شاهد قدرت عظیم اقتصادی، اطلاعاتی و سیاسی در دستان ثروتمندترین مرد جهان هستیم. هیچ استدلال منطقیای برای این که چگونه چنین وضعیتی نمیتواند به شهروندی آگاهانه و دموکراسی در درازمدت آسیب برساند وجود ندارد. ماسک با اعمال خود هیچ نشانهای از علاقه واقعی به آزادی بیان یا کارگران عادی نشان نداده است. این باید برای همه شهروندان بدون توجه به تمایلات سیاسی آنان نگران کننده باشد.
اورول سوسیال دموکراتی بود که در پیش بینی استفاده از فناوری برای نظارت بر شهروندان و انتشار اطلاعات نادرست در خدمت قدرت از زمان خود جلوتر عمل کرد. ماسک حق دارد که بگوید اورول به جامعه امروزی مربوط است. با این وجود، او در مورد این که در کدام سمت مبارزه قرار گرفته اشتباه میکند.