هواپیماهای جنگی اسرائیل در روز ۲۱ ژوئیه در کمتر از سه ساعت، هزار و ۸۰۰ کیلومتر پرواز کردند و اهدافی در شهر بندری حدیده یمن را بمباران کردند. اسرائیل اعلام کرده که هدف از انجام عملیات، هم تلافی حمله پهپادی حوثیها به تلآویو و هم مختل کردن روند ارسال تسلیحات از سوی ایران به حوثیها بوده است. هرچند ایران این اتهام را رد کرده است.
این حال، حمله اسرائیل به حدیده، دوربردترین حملهای بوده که اسرائیل در فراتر از مرزهای خود انجام داده است. شاید اسرائیل قصد داشته با این حمله دوربرد پیامی را نیز به ایران ارسال کرده و قدرت نیروی هوایی خود را به رخ بکشد. هرچند بعید است که این اقدام، تاثیری در راهبرد ایران داشته باشد.
از یک سو، تشدید درگیری در پیرامون اسرائیل میتواند مزایای استراتژیکی برای ایران در پی داشته باشد. اما مشکل زمانی رخ مینماید که این تشدید درگیری در پیرامون اسرائیل، به شکلی جدی، تلاشهای آمریکا را برای ایجاد ثبات در منطقه در راستای منافعش تهدید کند و در نتیجهی ممکن، موجب ایجاد رویارویی میان ایران و آمریکا شود.
بیش از ۹ ماه پس از آغاز جنگ اسرائیل و حماس در غزه، گذشته است و حوثیها تقریباً ۲۰۰ پهپاد و موشک به سمت اسرائیل شلیک کردهاند. البته اکثر آنها رهگیری شدهاند و بقیه آنقدر مهم نبودند که توجه ارتش اسرائیل را از غزه یا درگیریهای کمشدت با حزبالله در امتداد مرز لبنان منحرف کنند. با این حال، در ۱۹ ژوئیه، یک پهپاد شلیکشده از سوی حوثیهای یمن از پدافند هوایی اسرائیل عبور کرد و به یک آپارتمان در فاصله کمی از سفارت ایالات متحده برخورد کرد و یک شهروند اسرائیلی را کشت و دهها نفر دیگر را زخمی کرد.
سخنگوی رسمی حوثیها اعلام کرد که پهپاد مورد استفاده در این حمله از نوع جدیدی بود که قادر به فرار از سد دفاع اسرائیل بود. ارتش اسرائیل مدعی است که این پهپاد ساخت ایران بوده که برای افزایش برد، ارتقا یافته است. حمله حوثیها در زمان نامطلوبی برای اسرائیل رخ داد. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، تحت فشار فزاینده داخلی و بینالمللی برای موافقت با آتشبس و آزادی گروگانهای اسرائیلی است.
در همین حال، درگیریهای دائمی بین اسرائیل و حزبالله شبح باز شدن جبهه دوم در شمال اسرائیل را تقویت کرده است؛ جبههای که احتمالاً به سوریه و حتی عراق گسترش خواهد یافت. در چنین شرایطی، اسرائیل احساسکرد که نمیتواند اجازه دهد یک گروه دیگر نزدیک به ایران، از جبهه سومی حمله کند بدون اینکه عواقبی را بپذیرد.
دو روز بعد، جنگندههای اف-۱۵ و اف-۳۵ اسرائیل علیه تأسیسات پالایش نفت، داراییهای نیروی هوایی و سایر اهداف در بندر حدیده در دریای سرخ یمن و اطراف آن اقدام کردند. پیچیدگی عملیات اسرائیل که شامل تعداد نامعلومی هواپیما برای سوختگیری و جمعآوری اطلاعات میشد، مسلماً در تهران از نظر دور نخواهد ماند.
پیامی که اسرائیل قصد داشت ارسال کند این بود که اسرائیل همچنان میتواند در چندین جبهه بجنگد و حتی میتواند به خاک ایران حمله کند. نکته مهم این است که به گفته مقامات اسرائیلی، حملات هوایی به حدیده بدون مشارکت ایالات متحده انجام شد. هر چند واشنگتن از قبل در مورد آن مطلع شده بود.
ایالات متحده از زمان تشکیل یک ائتلاف چندملیتی در دسامبر ۲۰۲۳ برای محافظت از کشتیهای تجاری در دریای سرخ در برابر حملات حوثیها، آنها را در تیررس خود قرار داده است. اما بهرغم اتحاد حوثیها با ایران، هدف اصلی حوثیها گسترش قلمرو خود در یمن در شرق و جنوب، بهویژه تا بندر عدن و در نهایت ظهور بهعنوان حاکمان بلامنازع این کشور است.
حوثیها برای غلبه بر مقاومت رقبای داخلی خود، که بسیاری از آنها با عربستان سعودی یا امارات متحده عربی همسو هستند، از روش حزبالله استفاده میکنند. حوثیها نیز مانند حزبالله لبنان، امیدوارند که با ایجاد اعتبار برای خود در مقاومت بر ضد اسرائیل و همبستگی با فلسطینیها، بتوانند یمنیهای بیشتری را به سمت خود جلب کنند و قدرت خود را افزایش دهند.
در میان گروههای مورد حمایت ایران در جهان عرب، حوثیها به دلیل حضورشان در نقطهای که دریای سرخ و دریای عرب به هم نزدیک میشوند، ارزش منحصربهفردی دارند. این مکان، این گروه یمنی را قادر میسازد تا حملونقل تجارت بینالمللی را از طریق مناطقی که ۱۵ درصد تجارت جهانی را از خود عبور میدهند، کنترل کند.
در درازمدت، یمن تحت کنترل حوثیها میتواند به عنوان یک پایگاه حیاتی برای ایران، که به دنبال توسعه یک نیروی دریایی است، نقش ایفا کند. در کوتاهمدت، ادامه درگیریها بین اسرائیل و حوثیها به بیثباتی رقیب اصلی ایران یعنی عربستان سعودی کمک میکند.
عربستان تلاش میکند با اسرائیل به توافق برسد تا بلکه این دو بتوانند در مقابل تهران، بلوکی امنیتی را شکل دهند. ایران طی دهههای اخیر تلاش شبکهای از نیروهای مقاومت ایجاد کرده است که میتوانند از جهات مختلف به اسرائیل حمله کنند؛ ایران از این جهت خیالش راحت است که اسرائیل نه میتواند بهطور کامل این شبکه را شکست دهد و نه میتواند مستقیماً با جمهوری اسلامی وارد جنگ پایدار شود.
بنابراین استراتژی ایران این است که قدرت اسرائیل را در جناحهای شمالی و جنوبی خود تضعیف کند. ایران امیدوار است که این امر به طور بالقوه منطقه را نیز در مقابل نفوذ ایران منعطفتر کند. حتی اگر این هدف چشمانداز در دوردست باشد، باز هم یک سناریوی کابوسوار برای واشنگتن خواهد بود. ابزارهای آمریکا برای مقابله با ایران بسیار بیشتر از ابزارهای اسرائیل است.
اما جالب است که بسیاری از اقدامات آمریکا در منطقه از سال ۲۰۰۱ تاکنون در نهایت به نفع ایران تمام شده است. بنابراین چالش دولت بعدی آمریکا یا رسیدن مصالحه و مفاهمهای با ایران است یا یافتن راهی برای مقابله و عقب زدن ایران در منطقه. در حال حاضر به نظر میرسد که آمریکا مسیر نخست را در اولویت خود دارد.