1- در معنای لغتِ « تحریف » میگویند «به معنای کژ کردن و تبدیل و تغییر کلام از وضع و حالت اصلی است» که «به صورت کاملا ارادی و آگاهانه صورت میگیرد.» و در انواع آن نیز میگویند «تحریف به دو گونه است: تحریف لفظی و تحریف معنوی». هر یک از اینها نیز به چند دسته تقسیم میشود که جای توضیح آن اینجا نیست. فقط همینقدر بگوییم که در تحریف معنوی، شکل و ساختار دست نخورده باقی میماند منتها معنایی که تحریفکننده مدنظر دارد، از آن استخراج میشود. در تحریف لفظی اما، غالبا شکل جمله و کلمات تغییر و بعضا جابهجا میشود. گاهی حتی کلماتی از آن کم یا زیاد میشود. در هر دو شکل تحریف، تحریفکننده به دنبال القای پیامی، غیر از پیام اصلی است و این پیام گاهی، 180 درجه با پیام مدنظر صاحب جمله، در تضاد است.
2- بسیاری از روانشناسانی که در حوزه «ذهن» و «درک» انسان فعالیت علمی و پژوهشی دارند معتقدند، ساختار ذهن انسان طوری است که، میتوان بهراحتی او را به اشتباه انداخت. فرقی هم نمیکند این انسان، یک دانشمند درجه یک است یا یک فرد عادی. در این زمینه کتاب کمنظیری به نام «تفکر سریع و کُند» به قلم «دانیل کانمن» نیز نوشته شده است که به اعتقاد حقیر، روزنامهنگاران و علاقهمندان به حوزه رسانه و سیاست باید آن را بخوانند. جایی در این کتاب، «کانمن» یک نتیجهگیری حیرتانگیز از کارکرد ذهن انسان - آن هم نه انسان معمولی که انسانهای باهوش - میکند که عینا آن را اینجا میآوریم. کانمن میگوید انسانهای باهوش در برخی حوزهها احمق هستند و بهراحتی دچار خطا و اشتباه میشوند. مثلا در حوزه پول. او سپس با استناد به نتایج آزمایشهای علمی که کرده به تبیین این نتیجهگیری خود میپردازد. این روانشناس میخواهد بگوید، ساختار ذهنی انسان طوری است که گاهی دچار اشتباهات جدی و احمقانه میشود. کافی است، جملهای، در شرایط، شکل، و ترتیبِ خاصی به فردی - حتی باهوش - گفته شود. غالبا به اشتباه میافتد و نتیجهگیریهایی میکند که از واقعیت فرسنگها فاصله دارد. اگر به برخی تکنیکهای مربوط به حوزه «تجارت و فروش» مراجعه کنیم میبینیم، برخی با «سوءاستفاده» از همین ساختار ذهنی بشر، به اهداف تجاری خود میرسند.
3- سوءاستفاده از «علم» - که مبحثی مهم در جامعهشناسی علم است - همیشه وجود داشته است. عدهای علم را میآموزند تا از آن سوءاستفاده کنند. «ضد علمها» از اینجاست که بهوجود میآیند. از دل این شرایط نیز، عدهای مبحث «اخلاق» را به میان میکشند تا «ساحت» علم را از این کژیها مصون نگه دارند. حالا میخواهیم پاراگرافهای بالا را در کنار هم ببینیم. ما - به گفته دانیل کانمن - انسانهایی هستیم که به دلیل ساختار ذهنی که داریم، بهراحتی فریب میخوریم. از آن سو، همیشه انسانهایی هستند که به علم مسلح شدهاند اما بویی از اخلاق نبردهاند. این علم میتواند علم فیزیک باشد، علم روانشناسی باشد، علم اقتصاد و فروش باشد، علم سیاست باشد یا علم و تکنولوژی رسانه باشد. (اینجا ممکن است گفته شود علم با تکنولوژی دو چیز متفاوت است که باید گفت، امروزه بسیاری این دو را، جدای از هم نمیدانند.) موضوع بحث ما در اینجا بیشتر، علم روانشناسی و تکنولوژی رسانه است، دو حوزه مهمی که رسانهها و روزنامهنگاران به شکلی با آن درگیرند. برخی رسانهها و روزنامهنگاران که به اندازه خود به این علوم و تکنولوژی مسلح هستند، چون اخلاق را از علم جدا میدانند! با سوءاستفاده از آن ضعف ذهنی انسان - که کانمن برای تبیین آن کتابی 632 صفحهای نوشته است - به تحریف و فریب مخاطب پرداخته و کار خود را پیش میبرند.
4- تمام این مقدمه را نوشتیم تا به این نقطه برسیم که، « تحریف » در طیفی از این رسانهها، تبدیل به یک «قاعده» و «اصل» شده است و آنها بعضا برای «جا» انداختن مفهوم مدنظر خود به انواع روشها و تکنیکهای رسانهای و روانشناسی متوسل میشوند. یک دروغ را آنقدر تکرار میکنند که تبدیل به واقعیت شود. مثلا پیام مردمی که در ستون «کیهان و خوانندگان» آمده را به اسم «گزارش» و «خبر کیهان» منتشر میکنند. - کاری که تقریبا به صورت روزانه انجام میشود - مرحله بعد، انتشار وسیع و هماهنگ این «دروغ» است. بارها شده، وقتی دوستی از این جنس تحریفها و دروغها را برایم فرستاده و توضیح خواسته است، «سندی» که برای اثبات واقعی بودن این دروغ فرستاده، بازنشر گَلّهای آن بوده است! این یعنی وقتی یک دروغ در مقیاسی وسیع منتشر شود، «باورپذیر» میشود و به قول چرچیل «تا راست بخواهد شلوارش را بالا بکشد، دروغ دنیا را فرا گرفته است.»(!)
اینکه، برخی از اعضای شورای راهبری از «همجنسبازی» حمایت کردهاند، موضوعی نیست که بتوان به این راحتی تکذیبش کرد. هم پیام او در کانال تلگرامیاش موجود است و هم، اعتراضهای گستردهای که در همان ایام (سال 99 روز جهانی خانواده) صورت گرفت، فراموش نشده است. اعتراض به حضور چنین افرادی در شورای راهبری که قرار است در جمهوری اسلامی ایران پُست بگیرند، نه تحریف و دروغ است و نه تُهمت. یک هشدار و کمک است به آقای پزشکیان که بداند در اطرافش چه میگذرد. تهمت و دروغ و تحریف اتفاقا این است که بنویسیم «کیهان بیشتر اعضای شورای راهبری را همجنسباز خطاب کرد» و آن را به شکل مویرگی و بسیار گسترده در افکار ملت تزریق کنیم تا رفتهرفته به عنوان یک واقعیت در اذهان بنشیند! یا مثلا آن یکی عضو همین شورای راهبری که سوابق امنیتی و زندان دارد. بررسی سوابق این طیف که کار سختی نیست. هم تاریخ زندانی شدنشان موجود است، هم محل زندانی شدنشان مشخص است و هم اتهاماتی که به آنها وارد و به اثبات رسیده واضح است. نیازی به «استعلام گرفتن» از دادگستری و دادگاه هم نیست. کافی است اسامی آنها را با کلیدواژههای متناسب، در همین گوگل جستوجو و نتایج را مشاهده کنید. اما یک مثال نزدیک دیگر: یک نفر - که اتفاقا سابقه محکومیت و زندان و فساد اقتصادی هم دارد - بگوید جایی شنیدم خاموشیهای برق در این چند روز 50 میلیارد دلار به کشور خسارت زده است.(نقل به مضمون) عقل میگوید، هرچه اتهام بزرگتر، نیازِ به سند و مدرک بیشتر. «جایی شنیدم» که نشد سند! در ضمن، اصلا بیایید فرض بگیریم او درست میگوید و مثلا قطعی محدود برق در این ده پانزده روز گذشته، 50 میلیارد دلار به اقتصاد کشور خسارت وارد کرده است. او بگوید، در دورانی که همطیفیهای او در قدرت بودند و علاوه بر تابستانها، زمستانها هم از قطعی وسیع برق رنج میبُردیم، چقدر به تولیدکنندگان و اقتصاد کشور خسارت وارد شد؟!
اما راهحل چیست و مواجهه با چنین رسانههایی چه باید کرد؟ راهحل بسیار ساده است: مطالب هیچ رسانهای را از تریبون مخالفان آن رسانه دنبال نکنید. والسلام...!
جعفر بلوری