صهیونیستها بالاخره بعد از دوسال به نقشآفرینی در ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱ اعتراف کردند. یاکوف ناگول، مشاور پیشین امنیت ملی نتانیاهو در یادداشتی که اخیرا در روزنامه صهیونیستی معاریو منتشر کرده، نوشت که اسرائیل پرونده پزشکی «مهسا امینی» را «هک» و «بدون پذیرش مسئولیت» آن را منتشر کرده است.
این اظهارات در کنار شواهد متقن مبنی بر نقش آنها در ناآرامیها قرار گرفت. البته «ناگول» این اعتراف را در این راستا ذکر میکند که میبایست از روشهای تهاجم مستقیم و غیرمستقیم برای مهار ایران استفاده کرد؛ امری که نشان میدهد، آنچه در پاییز ۱۴۰۱ رخ داد، چیزی بیش از بروز ناآرامی و آشوب در خیابانهای ایران و پمپاژ خبر دروغ رسانههای فارسی زبان بود و پای یک پروژه پیچیده در میان بود.
پرونده مهسا امینی را صهیونیستها منتشر کردند
«ما باید از اشتباهی که منجر به ۷ اکتبر شد درس بگیریم و پارادایم مبارزه با ایران را تغییر دهیم.» مشاور سابق نتانیاهو در یادداشت اخیر خود مدعی است شرایط فعلی که اسرائیل در آن گرفتار شده است و درگیری همهجانبهای که با آن مواجه بوده، به خاطر اقدامات ایران است. او به این موضوع اشاره میکند که برای تضعیف ایران باید مبارزه را در تمام حوزهها مثل اقتصاد ایران، بانکداری، انرژی، خدمات شهروندان و سیستم قضایی با کمک نیروهای اپوزیسیون و برنامههای کمکی (تامین مالی، تامین سلاح و اطلاعات) به همراه عملیات نفوذ و حمله سایبری در نظر گرفت. او در ادامه به نمونه موفقی از این مبارزه همهجانبه اشاره و بیان میکند که از طریق حمله سایبری به پرونده پزشکی مهسا امینی دست پیدا کرده و بدون پذیرش مسئولیت آن را منتشر کردند. اعترافی که در کنار شواهدی که از دست داشتن صهیونیستها در پیشبرد پروژه ناآرامی در ایران وجود دارد، صحت این اظهارات را تایید میکند. به بهانه اظهارات اخیر معاون پیشین امنیت ملی نتانیاهو به بخشی از اقداماتی که صهیونیستها و افراد وابسته به آن در جریان ناآرامیهای پاییز انجام دادند، با استناد به کتاب «سراب سایهها» نوشته مهدی محمدی، خواهیم پرداخت.
شعاری برساخته برای آغاز پروژه آشوب
غروب روز چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، نخستین خبر درباره به کما رفتن مهسا امینی توسط وب سایت «ایران وایر» منتشر شد. مهدی محمدی در بخشی از کتاب سراب سایهها که به بررسی وقایع در ناآرامیهای پاییز میپردازد، به این موضوع اشاره میکند که اولین خبر درباره مهسا امینی را این وبسایت منتشر کرده است. ایران وایر در بخشی از گزارش خود، صحبتهایی از جانب برادر مهسا امینی منتشر میکند. گزارش، تناقضهایی در خود دارد؛ او در بخش دیگری اشاره میکند که خانوادهاش با محدودیتهای امنیتی مواجه هستند، در حالی که او درحال مصاحبه با یک رسانه خارجنشین است. اینترنشنال در شامگاه روز چهارشنبه ۲۳ شهریور، به نقل از سجاد خداکرمی، روزنامهنگار ساکن ترکیه خبر به کما رفتن امینی را منتشر و در بخشی از گزارش خود به این موضوع اشاره میکند که «این دختر ۲۲ ساله به دلیل آسیب شدید مغزی، در اثر ضرب و جرح ماموران در خودروی گشت ارشاد و بازداشتگاه وزرای تهران، به کما رفته است.»
پس از آن، رادیو زمانه ساعت ۱۰ روز پنجشنبه، به نقل از یک شاهد عینی به «ضرب وشتم مهسا امینی» توسط «نیروهای امنیتی» اشاره میکند. در کمتر از ۱۲ ساعت، بعد از فوت مهسا امینی، شعار «زن زندگی آزادی» در شبکههای اجتماعی فراگیر میشود. نخستین بار بعد از فوت مهسا امینی در ساعت ۳۱ دقیقه بامداد در روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، یک حساب کاربری که در حال حاضر از توییتر حذف شده، شعار «زن زندگی آزادی» را منتشر میکند. پس از آن ویدئویی که در حساب کاربری فرزاد صیفیکاران، روزنامهنگار همکار رادیوزمانه حین تدفین مهسا امینی در سقز منتشر شد، این شعار از جانب افراد حاضر در مراسم تکرار شد و نیم ساعت بعد از انتشار این ویدئو موج بازنشر این ویدئو و شعار زن زندگی آزادی در فضای مجازی فراگیر میشود. امری که نشان میداد تکرار این گزاره که مهسا امینی توسط نیروهای پلیس مورد ضرب وشتم قرار گرفته و همچنین طراحی شعار در کمتر از ۱۲ ساعت بعد از فوت مهسا امینی پروژه برنامهریزیشده برای به راه انداختن آشوب در ایران بوده است.
تجمع در سرزمینهای اشغالی برای حمایت از ناآرامیها
در جریان این ناآرامیها، رسانههای صهیونیستی مستقیما وارد پروژه ناآرام کردن ایران شدند. اکانت رسمی توییتری ارتش دفاعی اسرائیل، مستقیما خود را درگیر آشوب کرد. برای مثال، ترند شدن هشتگهای مهسا امینی مستقیما از سرزمینهای اشغالی صورت میگرفت و عجله صهیونیستها برای تاثیرگذاری بر این ناآرامیها منجر به «نادیده گرفتن ملاحظات امنیتی» شد و آیپیهای اکانتهایی که هشتگها را ترند میکردند، مستقیما به سرزمینهای اشغالی میرسید؛ امری که نشان میداد محاسبات آنها بر این محور استوار بوده که ناآرامیها در ایران، آنها را به نتیجه مطلوب خواهد رساند. به همین خاطر با تمام توان به میدان آمدند و حتی در این مسیر، تجمعهایی برای حمایت از آشوبها در ایران در شهر «خولون» برگزار شود.
اینترنشنال پرونده پزشکی امینی را منتشر کرد
اینترنشنال اولین رسانه فارسی زبان بود که در خبر اختصاصی بعد از فوت مهسا امینی، تصویری از اسکن مغزی او را منتشر کرد و مدعی شد تصاویر نشانگر شکستگی جمجمه و ضربه شدید به آن است و پس از آن نیز در مصاحبه با پزشکان به تحلیل تصاویر سیتیاسکن مهسا امینی پرداخت. اینترنشنال البته در بخشی از گزارش خود اشاره میکند که این اطلاعات را یک گروه هکری در اختیار او قرار داده است. حالا، اما مشخص شده که صهیونیستها این اطلاعات را هک و در اختیار اینترنشنال گذاشتند. نکته مهمی که منجر به شعلهور شدن آتش ناآرامیها شد، اظهاراتی بود که کارشناسان اینترنشنال در پوشش متخصص مغز و اعصاب در مصاحبه با اینترنشنال مطرح کردند و مدعی شدند سیتیاسکنها نشان میدهد ضربهای به جمجمه مهسا امینی وارد شده است. با این حال بعد از گذشت یک سال از این ادعا، رضا بهروز، متخصص مغز و اعصاب و یکی از افرادی که با اینترنشنال مصاحبه کرده بود در توییتی به این موضوع اشاره کرد که «هیچکدام از افرادی که درمورد سیتیاسکن مهسا امینی مصاحبه کردند، متخصص مغز و اعصاب نبودند.» او در ادامه به این موضوع اشاره کرد که آنچه در سیتیاسکن مشاهده کرده «ورم مغزی بوده» و نه ضربه مغزی.
رسانههای وابسته به رژیمصهیونیستی خط مقدم بزرگنمایی ناآرامیها
در جریان ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱ برمبنای آنچه مهدی محمدی در کتاب سراب سایهها منتشر کرده، حدود ۴۰۰ هزار نفر در جریان ناآرامیها حضور داشتند؛ که نزدیک به ۸.۲۵ درصد از این جمعیت یعنی ۳۳ هزار نفر بازداشت شدند که ۱۳ درصد آنان خانم و ۸۷ درصد آنان مرد بودند. در همان مراحل ابتدایی بیش از ۷۰ درصد آنها یعنی ۲۲ هزار نفر با حکم عفو رهبر انقلاب بدون هیچگونه ثبت سوابق کیفری آزاد شدند. در جریان این ناآرامیها حدود ۲۵۰۰ میلیارد تومان خسارت به کشور وارد شده است. نکته قابل توجه در مورد درصد افرادی که بازداشت شدند، پایین بودن درصد خانمهایی بود که در جریان این ناآرامیها بازداشت شده بودند در حالی که رسانههای فارسی زبان، اخبار را بهگونهای بازنمایی میکردند که اعتراضات با محوریت حضور زنان در جریان است. نکته مهم، اما این بود که رسانههای خارجی همراستا با رسانههای فارسیزبان به بزرگنمایی ناآرامیهای رخداده در ایران پرداختند و در این میان صهیونیستها در بزرگنمایی آنچه در خیابانهای ایران رخ میداد، نقش موثری داشتند.
برای مثال الی کوهانیم، فرستاده ویژه معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا در امور یهودستیزی، ۳ مهر در گفتگو با فاکسنیوز مدعی شد: «۸۰ شهر ایران، درگیر آشوب است.» پس از این موسسه واشنگتن، که «یک موسسه دست راستی نزدیک به صهیونیستهاست» در گزارشی که روز ۶ مهر ۱۴۰۱ منتشر کرد، نوشت: «.. نظام سیاسی ایران، در روزهای آینده، نهتنها شاهد اعتراضات بلکه نظارهگر یک انقلاب فراگیر خواهد بود.» رسانههای خارجی همراستا با رسانههای فارسیزبان به دنبال القای این گزاره بودند که آنچه در خیابانهای ایران در حال وقوع است یک آشوب گسترده و عمیق است که تمام مردم ایران را درگیر کرده است. درحالیکه اگرچه آنچه در خیابانهای ایران رخ داده بود، یک آشوب و ناآرامی بود، اما مشخصا همه مردم ایران را درگیر نکرده بود و در واقعیت یک بزرگنمایی در راستای پروژه تضعیف ایران در حال وقوع بود.
ارتباط صهیونیستها و اوباش برای ناآرام کردن خیابانهای ایران
خشونتی که در جریان ناآرامیهای پاییز در خیابانهای ایران رخ داد، در هیچ کدام از ناآرامیهای چندسال اخیر ایران سابقه نداشته است. پمپاژ خشم و هرجومرج در ناآرامیهای پاییز به بالاترین حد خود رسید. اکانتها و حسابهای کاربری، مشخصا به آموزش و ساخت سلاح و انجام عملیاتهای مسلحانه میپرداختند، اقداماتی که اولین آسیب آن به امنیت مردم وارد میشد و البته این گزاره را اثبات میکرد که این آموزشها، اتفاقی و یکدفعهای در این اکانتها منتشر نشدهاند. برای مثال کانال «مسلح شویم» و کانال «یادداشتهای اریک» صراحتا هدف خود درباره به آشوب کشیدن ایران و به راه انداختن شورش را مطرح میکرد. فریبرز کرمیزند نیز در پوشش یک افسر پلیس، از آلمان «تعلیم خشونت» میداد. کانال «فرشگرد» هم که مستقیما وابسته به رژیمصهیونیستی است، به صراحت به تولید خشونت پرداخت و مخاطبان خود را به حمله به پلیس و ماموران ترغیب میکرد. علاوهبراین، کمک گرفتن اراذل و اوباش برای دامن زدن به ناآرامیها و ایجاد ناامنی هم اقدام دیگری بود که در جریان این ناآرامیها صورت گرفت. رژیمصهیونیستی از طریق ارتباط با منافقین و بهائیان، تلاش کرد «یک گروه تغذیه اوباش در ایران ایجاد کند.» در ادامه بروز این ناآرامیها، اکانتها و کانالهای تلگرامی، تلاش میکردند اینطور القا کنند که شهرهای ایران درحال سقوط است تا بقیه مردم هم به خیابان بیایند. انتشار خبر جعلی سقوط شهر اشنویه از جمله این موارد بود.
راستنمایی دروغ با جعل ویدئو
در جریان ناآرامیها، انتشار اخبار دروغ و آموزش مسلحانه تنها اقدامات برای ناآرام کردن ایران نبود. در مواردی حتی شخصیتهای وابسته به صهیونیستها به مرزهای ایران سفر کردند و در راستای اجرای پروژه آشوب وعدههایی به نقشآفرینان آشوب دادند. در بخشی از کتاب «سراب سایهها» آمده در جریان ناآرامیها، یک شهروند فرانسوی-اسرائیلی، که هماهنگکننده دیدار مکرون با مسیح علینژاد هم بوده، به کردستان عراق سفر میکند و در جریان جلسه شورای هماهنگی گروههای کردی خطاب به آنها میگوید ما آمادهایم هر شهری که شما آزاد میکنید، بهعنوان منطقه امن از سوی آمریکا و ناتو اعلام کنیم. در کنار این، اما انتشار اخبار دروغ و جعلی در مورد سقوط شهرها در جریان بود وکانالهایی با نام جوانان محلات که مستقیما به رژیمصهیونیستی وابسته بودند، به اجرای پروژه تجزیه کمک کرده و اخبار جعلی در مورد سقوط شهرها منتشر میکردند. ارزیابیها نشان میدهد بیشتر از ۳۰ درصد ویدئوهایی که در کانالهایی مثل توانا، منافقین و به سوی آزادی، اطلاعرسانی و منتشر میشد، فیک یا ساختگی بوده است؛ و هدف اصلی هم «اکثریتنمایی اقلیت»، «راستنمایی دروغ» و «انقلابنمایی آشوب» بوده است.