آخرین پروژه هم احیا شد

 می‌گفت: «سال ۹۷ کمر کارخانه ما شکست؛ اینجا کارخانه ارواح بود... از سال ۹۷ گفتند تحریم هستیم و نمی‌شود کاری کرد... سال ۹۷ این کارخانه ۱۰ نفر نیرو داشت... سال ۱۴۰۰ به ۷۰ نفر رسید... الان (۱۴۰۲) رسیدیم به ۴۰۰ نفر نیرو به صورت مستمر و شبانه‌روز.» او کارگر شرکت کشتی‌سازی خصوصی «سپهردریا جنوب» بود که به عنوان نماینده جامعه کارگری هرمزگان، بهمن 1402 مقابل سید ابراهیم رئیسی صحبت و از خدمات او برای احیای این کارخانه تشکر می‌کرد. مدیرعامل همان کارخانه پس از احیای مجدد آن می‌گفت: «دیگر چشمداشتی نسبت به [خارج] نداریم و با آنچه که هست سازگاریم. در داخل کشور توانمندی‌هایی برای تأمین تجهیزات و ماشین‌آلات و مواد اولیه ساخت کشتی ایجاد شده؛ سال اولی که شروع به کار کردیم ما حتی فولاد مورد نیاز برای ساخت کشتی را هم در داخل تولید نمی‌کردیم چه رسد به بقیه تجهیزات. در حال حاضر کشتی‌ای که الان روی آن ایستاده‌ایم بیش از 85 درصد [تولید] داخلی است.» آن روز سید ابراهیم رئیسی در هرمزگان برای 610 واحد تولیدی و صنعتی راکد جشن «احیا» گرفت و دولت سیزدهم در هرمزگان به عنوان یکی از مناطق کم‌برخوردار کشور، حد نصاب احیای واحدهای راکد تولیدی و صنعتی در یک استان را شکست. 12 بهمن 1402 مردم هرمزگان اگر نگوییم شادترین، دست‌کم یکی از خوشحال‌ترین مردمان کشور بودند.

شهر را پر کرده بودند از طرح‌نوشته‌های «رئیسی مرسی!»؛ کارگران شرکت هپکو را می‌گویم. 31 تیر 1401 بود و قرار بود سید ابراهیم رئیسی این‌بار در سفر استانی خود به استان مرکزی و شهر اراک سفر کند. آن‌طور که کارگران هپکو می‌گویند قرار نبود «حاج‌آقا» به کارخانه بیاید و ثمره تلاش‌هایش برای احیای این کارخانه را ببیند؛ برای همین آنها تصمیم گرفتند تا تشکر خود از آیت‌الله رئیسی را با طرح‌نوشته‌های مختلف در سطح شهر به نمایش بگذارند. «حاج‌آقا» اما مثل خیلی دفعات دیگر، سرزده عمل کرد. کارگران هپکو هر کدام مشغول به کاری در قسمتی بودند که ناگهان از رسیدن سید ابراهیم رئیسی باخبر شدند. نماینده کارگران جلو آمد و خدا را قسم می‌خورد: «اگر شما نبودید در قوه قضائیه و آن کارها را نمی‌کردید و این کارگران را از آن فلاکت نجات نمی‌دادید، ولله قسم الان کارخانه‌ای وجود نداشت که حالا بخواهید از آن بازدید کنید.»

خاطره‌ای که کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه نیز مشابه آن را به یاد دارند. «محمد خنیفر» یکی از نمایندگان کارگران این شرکت می‌گوید برای بیان مشکلات‌شان به همراه دیگر کارگران، هفت بار با آقای رئیسی دیدار داشتند (سه مرتبه در قوه قضائیه و چهار مرتبه در ریاست جمهوری) دیدارهایی که منجر به تغییر مالکیت شرکت هفت‌تپه و بازگرداندن آن به مجموعه‌ای کارآمد و متناسب با فعالیت‌های این شرکت شد: «نقش آقای رئیسی مانند یک منجی‌ می‌ماند برای [شرکت] هفت‌تپه. کارگران هفت‌تپه هیچ‌وقت آقای رئیسی را فراموش نخواهند کرد. او صدای کارگران را شنید.»

خاطراتی اینچنین حالا میان خیلی از کارگران ایران مشترک است. کارگران کارخانه‌های کاشی سمنان، رادیاتور یزد، قند یاسوج، چوب و کاغذ مازندران، نساجی قائمشهر، کیان تایر، ایران تراورس و... می‌توانند شهادت دهند که در دهه 90 چگونه زمین‌گیر شدند و سید ابراهیم رئیسی چگونه آنها را از زمین بلند کرد. آمار واحدهای راکد و نیمه‌فعال که در دولت سیزدهم به چرخه کار و فعالیت برگشتند به چیزی حدود ۸۷۷۰ واحد می‌رسد؛ رخدادی که کام ملت ایران و رهبر انقلاب را شیرین کرد: «بخش شیرینِ مربوط به اقتصاد، فعّالیّت‌های وسیعِ زیرساختی است که دارد انجام می‌گیرد که نتایج اینها در میان‌مدّت و نه‌چندان درازمدّت ظاهر خواهد شد؛ [مثل] راه‌اندازی تعداد قابل توجّهی از بنگاه‌های نیمه‌تعطیل یا تعطیل، تحقّق تولید، تحقّق اشتغال؛ آن‌جوری که به بنده گزارش دادند، شاید بیش از هشت هزار واحد و بنگاه تولیدی که یا تعطیل بوده یا نیمه‌تعطیل بوده، راه‌اندازی شده؛ اینها واقعیّت‌های شیرین است.»

پایان تعطیلی کارگاه‌ها و کارخانه‌ها در استان‌های مختلف یعنی سید ابراهیم رئیسی مشغول روشن کردن موتور اقتصاد ایران و خارج کردن کل کشور از قریب به یک دهه تعطیلی بود. دهم بهمن 1401 رهبر انقلاب در دیدار با کارآفرینان و تولیدکنندگان به تلخی از اقتصاد ایران در دهه نود یاد کردند: «ما در دهه‌ ۹۰ به دلایل مختلف یک عقب‌ماندگی و به‌اصطلاح تعطیل نسبی مسائل اقتصادی داشتیم.» ایشان سال بعد، مجددا در همین دیدار تلخکامی خود از دهه نود اقتصاد ایران را ابراز کردند: «بعضی از دوره‌ها هم دوره‌های کم‌کاریِ دولت‌ها بوده؛ دهه‌ ۹۰ دهه‌ پیشرفت خیلی خوبی برای ما نبود.» رهبر انقلاب همزمان که از تعطیلی نسبی اقتصاد کشور در دهه ۹۰ با تلخی یاد می‌کردند از اقدامات دولت سیزدهم با ریاست آقای رئیسی به شیرینی سخن می‌گفتند تا جایی که انگیزه دشمن از آشوب‌آفرینی‌های پاییز ۱۴۰۱ را متوقف کردن حرکت رو به جلوی کشور در دولت سیزدهم عنوان کردند: «آنچه بنده احساس می‌کنم، انگیزه‌ آنها[دشمنان] این است که احساس می‌کنند کشور در حال پیشرفت به سمت قدرت همه‌جانبه است و این را نمی‌توانند تحمّل کنند؛ این را احساس می‌کنند، می‌بینند. می‌بینند که بحمدالله بعضی از گره‌های قدیمی در حال گشوده شدن است. البتّه کشور خیلی مشکل دارد، بر بعضی از این مشکلات سال‌ها گذشته، [امّا] حرکت جدّی‌ای وجود دارد برای برطرف کردن این مشکلات، برای گشودن این گره‌ها. حرکت به سمت پیشرفت را می‌بینند که شتاب گرفته در کشور؛ این واقعیّتی است. در همه‌ بخش‌ها یک حرکت شتابنده‌ای را انسان مشاهده می‌کند، احساس می‌کند؛ این را آنها هم احساس می‌کنند. آنها نمی‌خواهند این اتّفاق بیفتد. می‌بینند که کارخانه‌های نیمه‌تعطیل به کار افتاده، می‌بینند که دانش‌بنیان‌ها فعّال شده‌اند، می‌بینند که تولیدات پیشرفته در بعضی از بخش‌ها روزبه‌روز خود را دارد نشان می‌دهد، می‌بینند که کارهایی دارد انجام می‌گیرد که می‌تواند تهاجم تحریم را -که تنها اسلحه‌ دشمن فعلاً تحریم است- خنثی کند؛ این را مشاهده می‌کنند.» با چرخش مجدد چرخ این واحدهای تولیدی و صنعتی میلیون‌ها نفر در ایران رزق و روزی به سفره‌شان برگشت. کارگر هپکو می‌گفت: «نان زن و بچه‌ام را مدیون ایشان [رئیسی] هستم.» «حاج‌آقا» ملتی را نمک‌گیر کرده بود. 

آخرین پروژه هم احیا شد

اما سید ابراهیم رئیسی احیای پروژه‌ای به مراتب بزرگ‌تر را در دست داشت؛ شاید این پروژه از انتخابات ریاست‌جمهوری در اردیبهشت 1396 شروع شد. وقتی تصمیم گرفت برای جلوگیری از تعطیلی واحدهای تولیدی و خارج کردن کشور از بیراهه ناامیدکننده اقتصاد شرطی‌شده وارد کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری شود. جایی که رقیب سیاسی‌اش حاضر بود برای کنار زدن او با گروهک‌های تروریستی خارج از کشور همصدا شود و به تبعیت از آنها که ناجوانمردانه جای جلاد و شهید را عوض کرده بودند و سید ابراهیم رئیسی را «آیت‌الله اعدام» می‌خواندند در سخنرانی انتخاباتی‌اش بگوید: «[ملت] آنهائی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند.»

رقیب سیاسی برای حذف دیگران و تکیه مجدد بر صندلی قدرت، اعتبار نظام جمهوری اسلامی و اعتماد عمومی به آن را خدشه‌دار می‌کرد. یک سال بعد طبل توخالی برجام پاره شد و هواداران دولت وقت هم از سیاست‌هایش ناامید شدند. با بی‌تدبیری در اجرای طرح اصلاح قیمت حامل‌های انرژی در آبان 98، امید و اعتماد اجتماعی به پایین‌ترین سطح رسید. میزان مشارکت در انتخابات اسفند 98 اولین نشانه از کاهش این شاخص مهم در جامعه بود. در نهایت دو سال همه‌گیری بیماری کرونا عیار دولت دوازدهم را به عنوان «ناتوان‌ترین» دولت پس از انقلاب برای همگان آشکار ساخت و دولت اعتدال ته‌مانده امید و اعتماد عمومی را هم مصرف کرد.

سید ابراهیم رئیسی تابستان 1400 در چنین شرایطی مأموریت خود را آغاز کرد. پروژه‌ای که او در دست گرفت و بسیار بزرگ‌تر از احیای 8770 کارگاه و کارخانه بود؛ پروژه احیای امید و اعتماد اجتماعی در ایران بود. پروژه‌ای که حالا پس از شهادت و تشییع باشکوه پیکرش می‌توان گفت، آن نیز با موفقیت احیا شد. شاید انتخابات تیر 1403 اولین نشانه آن باشد.

سید محمدعماد اعرابی