الجزیره در گزارشی نوشت: هنگامی که در ۶ می، اخباری مبنی بر اینکه حماس پیشنهاد آتشبس را پذیرفته، منتشر شد، مردم غزه در سراسر این باریکه به جشن و شادمانی پرداختند. مردم پس از ماهها سختی با شادی و نشاط به خیابانها آمدند و معتقد بودند که جنگ - هفت ماه جهنم - تمام شده است.
به زودی مشخص شد که تنها یک طرف این معامله که حماس بود این آتش بس را پذیرفته است و دیگری برای ادامه کشتارهای وحشیانه خود علیه فلسطینیها مصمم و مخالف آتش بس بود. اسرائیل تهاجم خود به رفح جایی که بیش از یک میلیون نفر از شمال و بخش مرکزی نوار پناه گرفته بودند و معتقد بودند که این منطقه یک "منطقه امن" است را ابتدا در حملات محدود آغاز کرد و سپس تا حملات گسترده پیش برد.
ارتش اسرائیل در ۷ میگذرگاه مرزی رفح با مصر را به تصرف خود درآورد؛ گذرگاهی که تنها راه نجات فلسطینیهایی بود که از طریق آن میتوانستند وسایل، مجروحان و بیمارانی را تخیله کنند و آنهایی که موفق به دریافت مجوز اسرائیل برای خروج شدهاند، از غزه خارج شوند. همچنین این نقطه اصلی دسترسی برای کمکهای بشردوستانه اندکی بود که اسرائیل اجازه میداد تا وارد باریکه شود.
یکی از اهالی رفح میگفت: «من و خانواده ام در تلاش بودیم راهی برای خروج از غزه پیدا کنیم. این خبر (حمله به رفح) امید ناچیزی را که ما به ترک آن داشتیم را از بین برد. ما واقعاً اکنون جایی برای رفتن نداریم، زیرا با مرگ بر اثر بمباران، گرسنگی یا بیماری مواجه هستیم.»
اسرائیل دستور تخلیه شهر رفح را با این ادعا که درصدد مراقبت از غیرنظامیان فلسطینی است، صادر کرد. اما اسرائیل میداند که هل دادن مردم از جایی به جای دیگر هر چند هفته یک بار نوعی شکنجه است.
سازمان ملل گزارش داد که بیش از نیم میلیون فلسطینی تاکنون از رفح گریخته اند. خانوادههایی که قبلاً چندین بار آواره شده اند مجبور شده اند یک بار دیگر وسایل خود را بسته بندی کنند و به سمت بلاتکلیفی بروند.
بر خلاف ادعای رسانههای غربی، اسرائیل هیچ تمهیدی برای تخلیه نگذاشته است. افرادی که فرار میکنند باید برای جابجایی خودروهای شخصی یا گاریها و کالسکهها هزینه کنند. کسانی که پول ندارند سعی میکنند پیاده فرار کنند. برخی از آنها خیلی فقیر هستند یا اعضای خانواده مریض یا مسن دارند و نمیتوانند سفر کنند.
بیش از نیم میلیون نفری که رفح را ترک کردهاند، مجبور شدهاند - اگر خوش شانس باشند - نزد اقوامشان نقل مکان کنند یا هر جا که پیدا کنند، چادر بزنند. هیچ گونه غذا، آب و سایر مایحتاج اولیه برای آنها تهیه نمیشود. مهمتر از همه، هیچ تضمینی برای ایمنی وجود ندارد. همین یک روز پیش، خانوادهای که به تازگی از رفح فرار کرده بودند، بر اثر بمباران خانهای در اردوگاه نصیرات توسط ارتش اسرائیل شهید شدند.
فروپاشی بافت جامعه فلسطین با جابجایی مداوم
جابجایی این تعداد از مردم فشار زیادی را بر جوامعی که به آن نقل مکان میکنند وارد میکند. دعوا در صفهای آب و نان رخ داده است. قیمت مواد غذایی اساسی به شدت افزایش یافته است. این اخراج اجباری مداوم مردم، بافت اجتماعی جامعه فلسطین را از هم میپاشد. زندگی در آوارگی چیزی است که هیچ کودک و هیچ بزرگسالی نباید تجربه کند. مردم در اتاقها یا چادرها انباشته میشوند، گاهی اوقات بیش از دهها اتاق. توالت، دوش، سرویس بهداشتی مناسب وجود ندارد. هیچ حریم خصوصی یا فضای شخصی وجود ندارد.
بیماریها که زمانی ریشه کن شده بودند، اکنون بسیار گسترده شده اند. افراد به طور منظم به هپاتیت و ویروسهای معده مبتلا میشوند.با افزایش دما، گرمازدگی جان افراد از جمله نوزادان و کودکان را میگیرد.
اردوگاه یکی از اولین مناطقی در رفح بود که اسرائیل دستور تخلیه آن را داد. کلاسهای درس موقت برچیده شده اند، لذت یادگیری از بین رفت.فلسطینیها را باید از کوچکترین لحظات شادی هم محروم کرد. این تفکر اسرائیلی است. خشم رسانههای اسرائیلی از صحنههای کودکان فلسطینی که سعی میکنند در دریا در میان گرمای طاقتفرسا خنک شوند را به خاطر دارید؟ هیچ مهلتی برای فلسطینیها وجود ندارد. آنها باید به رنج ابدی محکوم شوند.
همانطور که سوزان ابوالهاوا، نویسنده فلسطینی اخیراً در مقالهای به ما یادآوری کرد: یسرائیل شاهاک، بازمانده هولوکاست، یکی از اولین کسانی بود که بازتابی از نازیسم را در اسرائیل دید. او در مقالهای در سال ۱۹۸۳ نوشت که در اوایل سال ۱۹۶۸، یک سال پس از اشغال کرانه باختری و غزه توسط ارتش اسرائیل، متوجه گرایش اسرائیل به آنچه «نازیسازی» است، شد. اکنون این امری عادی است که بگوییم اگر نیتها و اقدامات اولیه نازیها به خوبی شناخته میشد، میتوان از بسیاری از وحشتهای هیتلر جلوگیری کرد. همین امر در مورد نازیسم اسرائیل نیز صادق است. شاهاک نوشت، اگر آن را به همان شکلی که هست دید، هنوز میتوان متوقف کرد. برای چهار دهه، هشدار او مورد توجه قرار نگرفت؛ و ما به نقطهای رسیده ایم که اسرائیل بدون خشم جهانی در حال نسل کشی در غزه است.
همانطور که سازمان ملل گفته است غزه "جهنم روی زمین" است. صدای پهپادها و جنگنده ها، غرش بمباران و گلوله باران، بوی اجساد در حال تجزیه و فاضلاب، منظره محلههای منهدم شده، تشنج گرسنگی و تشنگی، عذاب از دست دادن عزیزان بر این نوار کوچک زمین حکم فرماست.