هزینههای بازی اتحادیه اروپایی در زمین آمریکا روز به روز بیشتر میشود. در این میان، نگرانیها نسبت به بازگشت ترامپ به کاخ سفید بار دیگر این دغدغه را در میان اروپاییان ایجاد کرده که تاریخ مصرف تعلق راهبردی - امنیتی قاره سبز به آن سوی آتلانتیک چه زمانی به پایان میرسد؟! کاملا هریس، معاون رئیسجمهوری ایالات متحده و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه این کشور در کنفرانس سالانه امنیتی مونیخ با کار دشواری روبهرو بودند که از عهده آن به درستی بر نیامدند! آنها باید به متحدان خود در سازمان ناتو اطمینان میدادند واشنگتن همچنان به دفاع از امنیت این کشورها متعهد است اما سایه حضور ترامپ در کاخ سفید (بر اساس نظرسنجیهای عمومی و ایالتی انجام شده) به اندازهای سنگین است که جایی برای ریسکپذیری اروپاییان در قبال آینده باقی نمیگذارد. ضمن آنکه در دوران ریاستجمهوری بایدن نیز کمکهای مالی و تسلیحاتی آمریکا به اوکراین طی ماههای اخیر با وقفهای معنادار از سوی کنگره مواجه شده است. در این میان، سران اروپا بار دیگر از لزوم تغییر ریلگذاری خود در نظام بینالملل (بر اساس عدم وابستگی به آمریکا) سخن میگویند اما بر همگان مسجل است چنین ارادهای حداقل در میان نسل کنونی سیاستمداران اروپایی وجود ندارد! افرادی مانند امانوئل مکرون، اولاف شولتس و جوزپ بورل بیش از آنکه نماد گذار از وضعیت فعلی اروپا محسوب شوند، به نمادهای شکست و سکون در این مجموعه تبدیل شدهاند. یک ماه قبل دونالد ترامپ در قامت گزینه پیشتاز حزب جمهوریخواه برای انتخابات ریاستجمهوری اعلام کرد در صورت پیروزی، از متحدان ناتو که نتوانستند از عهده پرداخت سهم هزینههای دفاعی خود برآیند، دفاع نخواهد کرد. حتی رئیسجمهور سابق آمریکا کشورهای اروپایی را تهدید به تحریک روسیه برای حمله به آنها کرد! تهدیدی که در قاموس سیاست خارجی آمریکا و مناسبات درونآتلانتیکی (میان اعضای ناتو) بیسابقه تلقی میشود.در این میان، سخنان کریستین لیندنر، وزیر دارایی و رهبر حزب دموکرات آزاد در آلمان مورد توجه محافل امنیتی و سیاسی اروپا قرار گرفته است. او از سیاستمداران خواست مدل جایگزینی را که میتواند شامل تسلیحات هستهای آلمان، انگلیس و فرانسه باشد، در نظر بگیرند. با این حال، به نظر میرسد اظهاراتی از این دست صرفا نوعی ژست سیاسی - تبلیغاتی با هدف اعلام وجود اروپاییان در عالم سیاست تلقی شود! متاسفانه اروپاییان بازی در زمین آمریکا را به مثابه یک راهبرد کلان در حوزه امنیتی - سیاسی پذیرفتهاند. در این میان، مفهوم «امنیت جمعی در اروپا» بیش از پیش تحت تاثیر بلاتکلیفی، بیارادگی و وابستگی سیاستمداران اروپایی به واشنگتن قرار گرفته است.
نظرسنجیها و تحقیقات میدانی در اروپا نشان میدهد شهروندان کشورهای گوناگون عضو و غیرعضو اتحادیه اروپایی خواستار استقلال راهبردی از آمریکا هستند. با این حال مقامات احزاب سنتی اروپا از جمله سوسیال – دموکراتها و محافظهکاران هر دو در طول دهههای گذشته و اخیر تبدیل به مهره بازی کاخ سفید در جهان شدهاند. بدون شک اروپاییان در آینده نه چندان دور ناچار به اصلاح این رویکرد و راهبرد هستند اما هزینههای هنگفتی بابت این تغییر اجباری پرداخت خواهند کرد!
یکی از این هزینهها میتواند فروپاشی ساختار امنیتی اروپا و حذف احزاب و گروههای سنتی از قدرت باشد. بخش مهمی از رویگردانی شهروندان اروپایی نسبت به احزاب سنتی، ریشه در همین وابستگی و عدم استقلال آنها دارد. به رغم برخی مواضع شاذ در این باره، رویکردی عملیاتی در احزاب اروپایی مبنی بر گذار ساختاری و بازتعریف آن بر اساس استقلال از واشنگتن مشاهده نمیکنیم. اروپاییان در بزنگاهها صرفا بلوف میزنند و دیگر هیچ!
اروپای امروز به لحاظ امنیتی و سیاسی چارهای جز ساختارشکنی ندارد و اگر خود تن به این تغییر بنیادین ندهد، خواهناخواه در معرض آن قرار خواهد گرفت. با این حال همانگونه که اشاره شد، این تغییر ساختاری با سیاستمدارانی مانند مکرون و شولتس تحق نخواهد یافت! مشاهده کارنامه سیاه اروپاییان در جریان جنگ غزه و حمایت آنها از نسلکشی فلسطینیان در غزه، رفح و خان یونس به وضوح نشان میدهد اروپا را نمیتوان یک «متغیر مستقل» در عالم سیاست پنداشت، هرچند مجهز به پارلمان و دفاتر متعدد در بروکسل و استراسبورگ باشد.
حنیف غفاری