منوچهر متکی وزیر امورخارجه بین سالهای ۸۴ تا ۸۹ بود و در زمانی که سکان دستگاه دیپلماسی را برعهده داشت، اتفاقات مهمی در منطقه از جمله جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه و خروج نیروهای آمریکایی از عراق رخ داد.
بخش مهمی از این تحولات مرتبط با عرصه میدان نظامی بود و هماهنگی بین میدان و دیپلماسی برای نیل به موفقیت ایجاب میکرد که فرمانده نیروی قدس و وزیر خارجه در ارتباطی تنگاتنگ باشند؛ میدانی که فرمانده آن سردار سرافراز شهید حاج قاسم سلیمانی بود.
در ایام سالگرد شهید سلیمانی گفتوگویی با منوچهر متکی درباره هماهنگیهای بین عرصه میدان و سیاست خارجه داشتیم که در ادامه میخوانید.
متکی با بیان اینکه شخصیت حاج قاسم به دو مقطع از آغاز تا پایان جنگ و بعد از جنگ تقسیم میشود، گفت: ایشان پایان جنگ در کسوت یک سرباز و پاسدار و در مقطعی در قالب یک فرمانده نقشآفرینی کرد. در همان دوران جوانی بهعنوان یک رزمنده شجاع و فرمانده با تدبیر و کسی بود که در میان رزمندگان سرمایه قابل توجهی بهحساب میآمد، شناخته شد؛ اینها گویای این است که دوره حضور حاج قاسم در جبههها و پایان جنگ از وی یک رزمنده ذوابعاد ساخت.
وی افزود: حاج قاسم بعد از جنگ در دو عرصه ورود پیدا میکند؛ یک عرصه در حوزه مسائل منطقه و نهضت اسلامی در منطقه بود که از لبنان شروع قبل از انقلاب اسلامی شروع شد و فوران این نهضت در فلسطین وجود داشت چراکه از زمان شکلگیری رژیم اشغالگر، مبارزه با اسرائیل متوقف نشده بود. حاج قاسم در نگاه بینالمللی امام احساس کرد در حوزه فرامرزی انقلاب باید مبدع یک تحول و یک نونگری باشیم و برای این کار زمینههای جدیدی باید به وجود بیاید.
وزیر اسبق امور خارجه با بیان اینکه حاج قاسم در نیروی قدس به حرکتهای رهاییبخش در منطقه بهویژه لبنان توجه پیدا میکند، خاطرنشان کرد: این ارتباطات نیازمند بود ایشان در محیط بینالملل حضور و بروز پیدا کند، الزامات کار سیاسی بینالملی که از آن به دیپلماسی یاد میکنیم را بداند و ایشان بسیار سریع اینها را آموخت یعنی حاج قاسم در عمل یک دیپلمات انقلابی بود و رمز و رموز دیدارهای دیپلماتیک را میدانست. برخی وزرای خارجه که به ایران میآمدند علاقهمند بودند با ایشان دیدار داشته باشند؛ اگرچه ایشان تشریفات و آداب دیپلماتها را خیلی نیاز نمیدید که رعایت کند، اما فورا سر اصل مطلب میرفت و حرف خود را توضیح میداد.
حاج قاسم پشت تلفن گفت پیروزی با ماست
متکی به ماجرای جنگ ۳۳ لبنان و رژیم صهیونیستی که در زمان تصدی وی بر وزارتخارجه رخ داد اشاره کرد و گفت: ایشان را من در جنگ ۳۳ روزه در سنگر فرماندهی این جنگ در کنار سید حسن نصرالله دیدم؛ وقتی در روز ۱۵ جنگ به لبنان رفتم، از سید حسن نصرالله تحلیل میدان را جویا شدم، گفت ما در این جنگ پیروز خواهیم شد و تلفن را به حاج قاسم داد و گفت با برادرت هم صحبت کن؛ حاج قاسم هم گفت همین که سید میگوید درست است و اسرائیل در این جنگ پیروز نمیشود.
وزیر اسبق امور خارجه با بیان اینکه شهید سلیمانی با چنین نگاهی به ساماندهی یک جریان پرداخت که آینده منطقه را در دست بگیرد و معادلات منطقه را با رویکرد منطقی و قابل دفاع جا بیندازد، اظهار داشت: سردار سلیمانی این اهداف را با جهاد تبیین، با فرماندهی عالی و مثال زدنی و با رفتار اسلامی و انسانی نشان داد؛ هرجا که میرفت مصداق بارز "کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم" بود، بدون آنکه سخن بگوید موج میآفرید.
درصد بسیار کمی شناخت نسبت به حاج قاسم تولید شده است
وی ادامه داد: این کلام را از ایشان فراوان شنیدید که فرمانده آن است که بگوید بیا، نه آنکه بگوید برو! زمانی که ایشان از زعامت انقلاب و رهبری انقلاب و ضرورت پایبندی به این رکن رکین سخن میگوید، ادبیاتش با همه متفاوت است. یک روز من مصاحبهای با برنامه شناسنامه در تلویزیون داشتم که مجری در انتها چند کلمه و شخصیت گفت تا درباره آنها نظر بدهم که یکی از آنها سردار سلیمانی بود؛ این زمانی است که خیلی حاج قاسم مشهور نشده بود؛ من گفتم حاج قاسم چهرهای است که آیندگان باید او را بشناسند. درصد بسیار کمی شناخت از حاج قاسم تولید شده است. ایشان سهم قابل توجهی در آنچه در منطقه و میدان اتفاق افتاد داشت. در جنگ ۳۳ روزه هم در کسوت فرمانده و هم در کسوت مستشار نظامی بود. اوج حضور و نقش وی در مقابله با فتنه دشمن و جامعترین طراحی آمریکا یعنی داعش بود.
توضیح رهبر انقلاب به همکاری با حاج قاسم درباره سه حوزه منطقه
متکی درباره هماهنگی میان میدان و دستگاه دیپلماسی در دوره وزارت خارجه خود توضیح داد: یک روز مقام معظم رهبری در دیدارهایی هر چند وقت یکبار خدمتشان میرسیدم، فرمودند آقای متکی شما مسئول روابط با همه کشورهای دنیا هستید، اما در رابطه با افغانستان، عراق و یک حوزه دیگر توصیه میکنم با حاج قاسم هماهنگ باشید؛ من هم گفتم چشم. هفته بعد از آن دیدار از حاج قاسم دعوت کردم برای یک صبحانه کاری به وزارت خارجه بیایند؛ این جلسات ما هرهفته ادامه داشت و هربار هم ایشان تشریف میآوردند، با اینکه من دوست داشتم خدماشان برسم و در نیروی قدس حصور پیدا کنم، ولی ایشان قبول زحمت میکرد و میآمد. من همه موضوعات و پروژهها و کارهای مشترک را نمیتوانم بگویم، اما حاصل جمع این دیدارها یک هم افزایی قابل توجه در عرصه میدا ن و دیپلماسی ایجاد شد و ما کاملاً او را درک میکردیم و او هم کاملاً مسائل دیپلماسی را میفهمید.
وزیر پیشین دستگاه دیپلماسی یادآور شد: سفیر ما در عراق از نیروی قدس بود؛ در مورد سرکنسولگریها یک بار به ایشان گفتم ما در کربلا و نجف ایرانیان زیادی داریم که زیارت میروند آیا شما موافقید سرکنسولها از وزارت خارجه باشد، چون کار کنسولی جدی نیاز است. ایشان گفتند بله؛ حتی درباره سرکنسولهای شمال عراق و بصره هم از این موضوع استقبال کردند.
ماجرای مذاکره آمریکا با ایران بر سر عراق
وی به ماجرای مذاکرات ایران با آمریکا بر سر عراق اشاره کرد و گفت: آمریکاییها یک بار تقاضا کردند در موضوع عراق با ایران مذاکره کنند، چون از درگیریهای در عراق مستأصل شده بودند؛ اقدامات مسلحانه که آنجا صورت میگرفت اینها را کلافه کرده بود و دو نفر را مامور کردند تا بررسی کنند چرا آمریکا در عراق موفق نمیشود. یک نفر از حزب جمهوریخواه به نام جیمز بیکر که وزیر خارج اسبق آمریکا بود و یک نفر از حزب موکرات به نام لی. اچ همیلتون. این دو نفر به عراق رفتند و بررسی کردند و ۱۵۰ صفحه گزارش نوشتند. در گزارششان نکات مختلفی بود و یک مورد این بود که شما به سرشاخه اصلی در عراق توجه نکردید و آن ایران است.
متکی خاطرنشان کرد: با این گزارش، آمریکاییها از طریق سفیر سوئیس پیام آوردند که میخواهیم با شما مذاکره کنیم. ما گردش کار کردیم و مجموعه نظام با این درخواست موافقت نکرد؛ به فاصله کوتاهی رئیسجمهور عراق مرحوم جلال طالبانی، آقای حکیم و دیگران نامه نوشتند و از مقام معظم رهبری خواستند این مذاکرات به خاطر آینده عراق صورت بگیرد و حضرت آقا پذیرفتند.
وزیر وقت امور خارجه به دو دور مذاکره با آمریکا اشاره میکند که در هر دو دور رئیس تیم مذاکره کننده کاظمی قمی سفیر ما در عراق بود و درباره پیشنهاد برای تغییر مذاکرهکننده، اظهار داشت: دور بعدی مذاکره من به حاج قاسم پیشنهاد کردم رئیس تیم مذاکره کننده از وزارت خارجه باشد؛ گفت چه کسی مدنظرت است؟ گفتم حسین امیرعبداللهیان. آقای امیرعبداللهیان آن زمان مدیرکل حوزه کشورهای عربی و خلیج فارس بود و سردار سلیمانی هم پذیرفت و اتفاقاً مذاکرات به نتیجه رسید.
شبیهسازی مذاکره با آمریکا در شورای عالی امنیت ملی
وی با بیان اینکه ما برای مذاکرات چارچوبی تعیین کردیم و در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی مذاکرات را شبیهسازی میکردیم، گفت: یک سمت میز به عنوان ایران و یک سمت میز طرف آمریکایی بود و موضوعاتی که احتمال میدادیم مطرح میشد و پاسخ تهیه میکردیم. همین طور حرفهایی که ما باید میزدیم را هم جمعبندی کردیم. در پاسخ به این سوال که چرا آمریکا در عراق پیروز نمیشود به آنها منتقل شد که شما تا زمانی که با هیبت نظامی و مسلسل بر دوش در خیابانهای عراق ظاهر میشوید، بهترین هدف برای مقابله با عراق هستید. مردم از نیروی نظامی خارجی که کشورش را اشغال کرده نفرت دارد.
متکی ادامه داد: اوباما وقتی اخبار این مذاکرات را شنید، همان زمان در حال گرم کردن برای رقابت انتخاباتی بود. او از فرصت استفاده کرد و در کمپینهای انتخاباتی خود گفت اگر رئیس جمهور شوم نیروهای آمریکایی را از عراق خارج میکنم. اواخر ۲۰۰۹ وقتی بر سر کار آمد، برای حاج قاسم پیام فرستاد که من بر سرقولم هستم و ۲۰۱۱ نیروهای آمریکایی را از عراق خارج میکنم و این کار را کرد.
نه دیپلماسی مزاحم میدان است نه میدان مزاحم دیپلماسی
وزیر سابق امور خارجه با اشاره به اینکه ما هماهنگیهایی داشتیم که نه ایشان تصور پیدا میکرد که در عرصه دیپلماسی مزاحم کار میدانی هستیم و نه ما در حوزه دیپلماسی احساس میکردیم که میدان برای ما مزاحمتی ایجاد میکند، تصریح کرد: این هم افزایی حاصل این رفاقت بود و ایشان بعدها هم این منش را نشان داد که در تعامل با وزارت خارجه است. در قصه سفر آقای بشار اسد به تهران و ماجرای استعفای وزیر خارجه وقت، ایشان همان تعامل را به نمایش گذاشتند و وزیر خارجه را مسئول اصلی در حوزه سیاست خارجی دانستند و از تشدید آن موضوع جلوگیری کردند. صفحات طلایی و ارزشمند تاریخ ایران ما تعلق به حاج قاسم دارد.