شنبه، 15 مهر 1402 (7 اکتبر 2023) اتفاق مهمی در داخل فلسطین افتاد؛ اما اتفاقی مهمتر و یا دستکم به همان اندازه مهم نیز در خارج از سرزمین اشغال شده فلسطین رخ داد. عملیات منحصر به فرد « طوفانالاقصی » با طرح و برنامهای کاملا فلسطینی، در محرمانگی مطلق و بدون اطلاع سایر اضلاع جبهه مقاومت، در مرز غزه با اراضی اشغالی فلسطین اجرا شد. ولی آنچه مهمتر از این عملیات به نظر میرسد، هماهنگی ستودنی محورهای مقاومت، پس از وقوع این عملیات و علیرغم بیخبری از آن است.
سه روز پس از شروع طوفانالاقصی در 18 مهر 1402، رهبر انقلاب این عملیاتِ کاملا فلسطینی را ستایش کرد: «این کار، کار خود فلسطینیها است؛ طرّاحان هوشمند، جوانان شجاع، فعّالان از جان گذشته توانستهاند این حماسه را بهوجود بیاورند.» ایشان همچنین به حمایت همهجانبه جمهوری اسلامی ایران از آن عملیات هم پرداخت: «ما از فلسطین دفاع میکنیم، ما از مبارزات دفاع میکنیم، ما پیشانی و بازوی طرّاحان مدبّر و هوشمند و جوانان شجاع فلسطینی را میبوسیم، ما به آنها افتخار میکنیم... همه دنیای اسلام موظّف است که از فلسطینیها حمایت کند و بإذنالله حمایت هم خواهد کرد.» پنهانکاری مجاهدان فلسطینی نهتنها هیچکس را در جبهه مقاومت نیازرد، بلکه مورد تحسین نیز واقع شد، چون شرط طبیعی موفقیت عملیاتشان بود؛ این تأکید «سید حسن نصرالله» در اولین سخنرانیاش پس از عملیات طوفانالاقصی بود.
فقط یک روز از شروع عملیات گذشته بود که در 16 مهر 1402 (8 اکتبر 2023)، مقاومت اسلامی لبنان در حمایت از فلسطین وارد عمل شد و نیروهای وابسته به یگان «شهید حاج عماد مغنیه»، مواضع رژیم صهیونیستی را در منطقه «الرادار»، «زبدین» و «رویسات العلم» واقع در «مزارع شبعا»، با خمپارهها و موشکهای نقطهزن هدف قرار دادند. حزبالله لبنان در ادامه سطح درگیری را افزایش داد و یک ماه و نیم بعد در 29 آبان (20 نوامبر) سطح درگیری را به 15 حمله در روز با به کارگیری 2 تُن مواد منفجره (4 موشک بورکان با سر جنگی 500 کیلویی) فقط برای پایگاه نظامی «برانیت» رساند.
9 روز پس از آنکه حزبالله، جبهه شمال را به روی رژیم صهیونیستی گشود، در 25 مهر (17 اکتبر) و درست در روزی که رژیم صهیونیستی با بمباران بیمارستان «المعمدانی» جنایات خود را تشدید کرد، جبهه دیگری در این نبرد گشوده شد؛ البته اینبار به روی پایگاههای نظامی آمریکا.
مجموعه فراگیری به نام «مقاومت اسلامی عراق» تولد یافت و به همراه گروههای مقاومت در سوریه، تمرکز خود را بر پایگاههای آمریکا در منطقه قرار دادند. آنها از 25 مهر (17 اکتبر) تا 9 آذر (30 نوامبر) 74 حمله به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق و سوریه را طراحی و اجرا کردند. 17 حمله به پایگاه «عینالاسد»، 10 حمله به پایگاه «باشور»، 9 حمله به پایگاه «فرات» در سوریه، 9 حمله به پایگاه «روستای الخضراء» در سوریه، 7 حمله به پایگاه هوائی «اربیل»، 6 حمله به پایگاه «التنف» در سوریه، 6 حمله به پایگاه «الشدادی» در سوریه، 4 حمله به پایگاه «رمیلان» در سوریه، 3 حمله به پایگاه «تلّ بیدار» در سوریه، 1 حمله به پایگاه «بغداد» و دو حمله به پایگاههای اعلام نشده؛ این آماری است که مورد تأیید وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) قرار گرفته و آمار غیررسمی بیش از این است.
سه روز پس از تهاجم زمینی رژیم صهیونیستی به غزه، ارتش یمن رسما در 9 آبان (31 اکتبر) به عملیات طوفانالاقصی پیوست و از حمله به اهدافی در جنوب اراضی اشغالی به وسیله موشکهای بالستیک و پهپاد خبر داد. بهنظر میرسید هدف یمنیها در این نبرد، «بندر ایلات» تعریف شده بود. ایلات تا پیش از عملیات ارتش یمن، امنترین نقطه برای صهیونیستهای ساکن اراضی اشغالی محسوب میشد. یمنیها علاوهبر ناامنسازی این بندر با حملات پهپادی و موشکی؛ حمله اساسی را به جایگاه اقتصادی این بندر - با اعلان جنگ علیه کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی - انجام دادند. ارتش یمن در 28 آبان (19 نوامبر) از توقیف کشتی «گلکسی لیدر» متعلق به یک تاجر اسرائیلی در دریای سرخ خبر داد؛ سپس آنها در 12 آذر (3 دسامبر) از حمله به دو کشتی دیگر در تنگه بابالمندب خبر دادند. اتفاقی که باعث شد پایگاه خبری «گالوبس» درباره آن بنویسد: «بندر ایلات، بزرگترین بازنده جنگ بنادر است». به گفته «جدعون گلبار» مدیر این بندر به روزنامه محلی «یُم یُم»: «تهدید حوثیها روی تردد همه کشتیها اثر گذاشته است، چه آن کشتیهایی که از دریای سرخ میآمدند، چه آنها که از مدیترانه میرسیدند.»
رژیم صهیونیستی طی راهبرد «جنگ میان جنگها» که برای اولین بار در آگوست 2015 سند رسمی آن را منتشر کرد؛ چهار جبهه اصلی تهدیدات علیه خود را اینگونه در نظر گرفته بود: نوار غزه، کرانه باختری (جبهه مرکزی)، جنوب لبنان (جبهه شمالی)، بلندیهای جولان (جبهه شرقی و شمال شرقی). رژیم حالا با دو جبهه غیرمنتظره مواجه شده است؛ جبهه جنوب در ایلات و جبهه دیگری در عراق و سوریه که پایگاههای اصلیترین تکیهگاهش در جنگ یعنی آمریکا را هدف گرفته است. هنوز دو جبهه قابل پیشبینیشان یعنی کرانه باختری (جبهه مرکزی) و بلندیهای جولان (جبهه شرقی) به رویشان گشوده نشده و میدان دستنخوردهای نیز در سواحل دریای مدیترانه وجود دارد، جایی که به گفته دبیرکل حزبالله لبنان، سلاحهای مناسبی برای آن آماده شده است.
در حالی که رژیم صهیونیستی بدون دستیابی به اهداف تعیین شده، دیوانهوار مشغول خالی کردن انبار تسلیحاتی خود و حامیانش بر سر غیرنظامیان است تا احساس شکست را با جنایت و کشتار تخلیه کند؛ به نظر میرسد جبهه مقاومت در روندی هماهنگ و با شیبی معقول، مرحله به مرحله در این نبرد تغییر سطح داده و ظرفیت مناسبی را هم در گسترش جبههها و هم در ارتقای تسلیحات همچنان بالقوه نگه داشته است.
20 آبان 1402 سید حسن نصرالله در دومین سخنرانی خود پس از شروع عملیات طوفانالاقصی گفت: «میدان است که عمل میکند. میدان است که سخن میگوید... چشمهایتان به میدان باشد نه به سخنرانیها.» میدان به ما میگوید جبهه مقاومت یک اتاق عملیات مشترک دارد که اتحاد محورها و یکپارچگی میدانها را شکل داده است. اتاقی که «مهدی المشاط» رئیس شورای عالی سیاسی یمن نیز در 7 آبان (29 اکتبر) وجود آن را تأیید کرد: «اتاق عملیاتهای مشترکی وجود دارد که برای مقابله با هرگونه حماقت رژیم صهیونیستی در خصوص یورش [زمینی] به غزه، فعالیت میکند.» ما دسترسی به این اتاق عملیات محرمانه نداریم، اما چشمهایمان به میدان است و با یک نقشهخوانی معکوس از نبردها و زمین کارزارها باز هم این میدان است که به ما میگوید: آنچه مشاهده میکنیم طرحوارهای از یک شبکه منسجم در جبهه مقاومت است که برای اولینبار در این سطح مورد آزمون قرار میگیرد.
در این شبکه یکپارچه، محورها مستقلاند اما برای تأمین منافع و مصالح جمعی عمل میکنند. شاید در یک نقشه عملیاتی پایه، اصول اقدام و حوزه فعالیتها مشخص شده باشد اما ابتکار عمل برای فرماندهانِ میدانی همچنان محفوظ است. این ویژگی ساختاری پویا بهوجود آورده که متناسب با شرایط و تحولات میدان نبرد سطح درگیری را تنظیم و در وظایف بازنگری میکند.
عملکرد این میدانهای یکپارچه، ابهامی راهبردی ایجاد کرده است که به افزایش بازدارندگی کمک میکند. درحالی که ایران، عراق و سوریه در میدان حضور دارند، اما در هیچ کجای صحنه نیستند. این ابهام، پای آمریکا را خارج از میدان نگه میدارد همزمان که برای حمایتش از اسرائیل تاوان میدهد.
به نظر میرسد راهبردی که اکنون توسط جبهه مقاومت به کار گرفته شده و اولین آزمون جدیاش را در مواجهه با رژیم صهیونیستی پس میدهد، همان کابوسی باشد که تحلیلگران امنیتی اسرائیل پیشتر از آن سخن گفتند و طراحش را سردار سلیمانی عنوان کردند: «راهبرد اتحاد جبههها» 9 بهمن 1393 «سید حسن نصرالله»، دبیرکل حزبالله لبنان در مراسم بزرگداشت شهدای قنیطره اولین نشانه از این راهبرد و نتیجه آن را آشکار کرد: «کاروان شهدای قنیطره با آمیخته شدن خون ایرانی و لبنانی در خاک سوریه - خواهش میکنم به این نکته خوب دقت کنید - یگانگی آرمان، سرنوشت و نبرد را نشان میدهند؛ آرمان، سرنوشت و نبردی که وقتی دولتها، جریانهای سیاسی، تضادها و جداییها تقسیمش کردند در دهه ۶۰ میلادی وارد دوران شکستها شدیم؛ و وقتی خونهای فلسطینی، لبنانی، سوری، ایرانی و همه منطقه آنها را یگانه ساختند وارد دوران پیروزیها شدیم.»
سید محمدعماد اعرابی