صدای جناح نزدیک به دولت سابق، حالا رساتر و مدعیتر از هر زمان دیگر، به گوش میرسد؛ آن هم در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم که در نوع خود تاثیر سرنوشتسازی روی آینده این جناح دارد. برگزاری کنگره دو حزب « اعتدال و توسعه» و «کارگزاران سازندگی ایران» در روزهای ۲۷ و ۲۸ مهرماه، نشانهای در خور توجه از تحرک مجدد طیف موسوم به میانهروها در سپهر سیاسی کشور است. اعتدال و توسعه و کارگزاران سازندگی که یکی به حسن روحانی و دیگری به مرحوم هاشمی قرابت دارند، این روزها با سیاهنمایی از شرایط کشور و در آستانه آوردگاه انتخاباتی دیگر، مترصد بازگشت به صحنه رسمی سیاست کشور و مقدمهسازی برای صعود از اریکه قدرت هستند.
در این بین، انتشار بیانیه حزب اعتدال و توسعه موجب برخی تاملات شده است. این حزب که در دولتهای یازدهم و دوازدهم، صاحب نفوذ و رای بود، بدون اشاره به عملکرد خود و تاثیرات آن بر حیات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایرانیان، طلبکارانه نسخه بازگشت به ایده منسوخشده «بازی در میدان غرب» را پیچیده است. این بیانیه از جهات مختلف، واجد تناقضهای آشکار است.
اعتدال و توسعه در بخش مقدمه بیانیه خود، به جنایات رژیم صهیونیستی اشاره و از سکوت آمریکا و سایر قدرتهای جهانی انتقاد کرده است. این حزب با انتقاد از جلوگیری آمریکا از صدور قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی، تصریح میدارد که تنها چیزی که برای واشنگتن اهمیت دارد، «امنیت اسرائیل و جلب رضایت لابی صهیونیستی در آمریکا» است. با وجود این مقدمه رهزنانه و البته اقرار کلامی به اولویت منافع تلآویو برای واشنگتن، اعتدال و توسعه در ادامه بیانیه خود، ترک عادت نمیکند و برای حل مسائل، سیاست خارجی کشور را به غربگرایی توصیه میکند.
حزب اعتدال و توسعه، نمونه تمام از «تاخر تاریخی»
اعتدال و توسعه در حالی خواستار «حل مشکل پرونده هستهای و احیای توافق برجام به منظور رفع تحریمهای ظالمانه» و «پذیرش هنجارهای بینالمللی از جمله پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی، FATF» شده که اولا تمرکز آمریکا در شرایطی فعلی روی حمایت حداکثری از رژیم صهیونیستی برای مقابله با حماس است و بیتردید در این فضای قطبیده، اساسا حل مشکل پرونده هستهای، وقعی برای آمریکاییها ندارد. در این فضای متشنج حتی گروهی از جمهوریخواهان، مترصد اعمال فشار بر «بایدن» هستند تا معافیتهای تحریمی کشورمان، کاهش و دسترسی به برخی وجوه بلوکهشده مسدود شود.
بعید است حزب اعتدال و توسعه که اعضای ارشد آن، خود را متخصص زبان دنیا میدانند، از معادلات کنونی منطقه و تحولات مربوط به ایران و آمریکا اطلاع نداشته باشند. سوال اینجاست که با وجود این اطلاع، چرا کماکان ایشان بر احیای توافق برجام و حل مشکل هستهای تاکید دارند.
برای پاسخ به این پرسش باید تصریح کرد که اعتدال و توسعه و مجموعههای سیاسی نزدیک به فضای اندیشهای این حزب، در یک کلام، دچار «تاخر تاریخی» در فهم مناسبات بینالمللی هستند و نمیدانند که اتکای به ابزارهای ناکارای قدیمی، آن هم در نظام چند قطبی کنونی با امکانهای متنوع برای کنشگری، مسائل را پیچیدهتر میکند.
خواب پریشان برجام ۲ و ۳ تعبیر نمیشود
اما اگر بخواهیم اندکی با نگاه بدبینانه(یا شاید واقعبینانه) به ماجرا نگاه کنیم، میشود در بیانیه حزب اعتدال و توسعه حتی رگههایی از ضدیت عامدانه با منافع ملی را نیز مشاهده کرد. چندی پیش بود که «علی باقری» معاون سیاسی وزارت امور خارجه کشورمان، از رفع محدودیتهای ایران در حوزه موشکهای بالستیک بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ سخن گفت. در چنین شرایطی طرح مجدد این ایده که برجام باید احیا شود، چه توجیه امنیتی و سیاسی دارد؟ به نظر میرسد کسانی که از احیای برجام سخن میگویند، هدفشان در واقع احیای برجامهای ۲ و ۳ (برجام پلاس) است که پیشتر و در اوج مباحث مربوط به برجام نیز در سر داشتند اما تیرشان با مقاومت نیروها و چهرههای وطن دوست، به سنگ خورد.
منظور از برجامهای ۲ و ۳ در واقع پذیرش محدودیت دائمی در حوزه موشکی و دفاعی و همچنین خنثیسازی نیروهای هوادار ایران در منطقه بود. تحقق این دو ایدهی خیانتآلود، به طور جدی در دولتهای یازدهم و دوازدهم دنبال شد که خوشبختانه به نتیجه نرسید. کار تا جایی پیش رفت که رهبر انقلاب، خرداد ۹۸ در دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها تصریح کردند که ایران در «موضوعات ناموسی و اساسی انقلاب همچون توان دفاعی کشور» پای میز مذاکره نمینشیند.
رونویسی سیاسی از دست مجلس ششم
بالاگرفتن سطح آشوب در منطقهی غرب آسیا، بار دیگر نیروهای تجدیدنظرطلب را برای پیشبرد ایدههای ضد ملی خود از جمله «مذاکره به هر قیمت» و «سازش بدون دستاورد»، فعال کرده است. بیست و یک سال پیش و پس از حملهی آمریکا به افغانستان و همزمان با طرح برخی گمانهزنیها درباره قریبالوقوعبودن حمله به عراق، تعدادی از نمایندگان مجلس ششم در نامهای موسوم به جام زهر، از رهبر انقلاب خواستند که با آمریکا وارد مذاکره شود. این نمایندگان مدعی شدند: «اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود».
به نظر میرسد آنچه اعتدال و توسعه پیرامون احیای مذاکرات مطالبه کرده، چیزی شبیه همان نامهنگاری خیانتآلود نمایندگان مجلس ششم باشد. به تعبیری، حزب نزدیک به دولتهای یازدهم و دوازدهم میکوشد از شرایط آشوبناک و اضطراری منطقه، برای تحقق چیزی سوءاستفاده کند که هشت سال تمام، از انجامش عاجز مانده بود.
کشاندن ایران به پای میز مذاکرهای که در ازای خلع سلاح دفاعی و منطقهای ایران، هیچ دستاوردی برای کشورمان به همراه نداشته باشد، هدف سیاسی غایی جریان موسوم به اعتدالی و بخشی از حامیان اصلاحطلبش است. این هدف سیاسی غایی، علیالقاعده با توجیه اخلاقی لزوم «توجه بیشتر به معیشت مردم» پیگیری خواهد شد.