این روزها بازار پخش غیرقانونی فیلمهای توقیفی بسیار داغ است، فیلمهایی که به نظر میرسد چون امیدی به گرفتن پروانه نمایش نداشتند توسط خود عوامل فیلم پخش شدهاند تا فیلمسازان آن حداقل بتوانند اراجیفی که بعنوان فیلم سرهم کردهاند با برچسب فیلم توقیفی و قاچاق بخورد مخاطبی بدهند که ساده لوحانه میانگارد فیلم توقیف شده حتما مضمون خاصی دارد!
” ارادتمند نازنین، بهاره و تینا” یکی از همین فیلمهاست.این فیلم که توسط عبدالرضا کاهانی در سال ۱۳۹۴ ساخته شده، در این سالها تحت توقیف قرار گرفته و در این مدت، بسیاری از مقامات دولتی و فیلمسازان در مورد آن نظر داده و حتی برخی به کاهانی بخاطر ساختن چنین فیلم مستهجن و مزخرفی انتقاد کردهاند. بعد از ارسال فیلم “ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا” به شورای پروانه نمایش، اخبار متضادی درباره صدور پروانه برای اکران این فیلم منتشر شد. محمدحسین لطیفی، یکی از اعضای شورای پروانه نمایش، در یک مصاحبه اولین بار درباره این فیلم صحبت کرد و گفت: “ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا کاری است که امکان اصلاح ندارد و بنابراین مجوز نمایش دریافت نمیکند.”
به گفته لطیفی نظر اکثریت اعضای شورا این است که تمامی مواردی که در فیلم وجود دارد، یعنی موضوع فیلم از ابتدا تا انتها مشکلاتی دارد و همه اعضا موافق بودند که پروانه نمایش به این فیلم صادر نشود و حتی اگر پروانه نمایش برای این فیلم صادر میشد، احتمالاً این فیلم بیش از یک هفته در سینماها نمیماند و در نتیجه حتی اگر پروانه نمایش صادر میشد، امکان دفاع از آن وجود نداشت و در نهایت به کلیت صنعت سینمای ایران آسیب میرسید.
داستان فیلم و تخریب مفهوم خانواده
“ارادتمند نازنین، بهاره، تینا” داستان چند روز از زندگی بی قید و بند و لاابالی سه زن است که تمام زندگیشان در رفتن به پارتی و رابطه با مردان مختلف و ضبط دابسمش های خوانندههای لس آنجلسی خلاصه شده است. فیلم فاقد قصه مشخصی است و شخصیتپردازیهایش را از لابهلای دیالوگهای شخصیتهایش میسازد. شخصیتهایی که بشدت مزخرف و فاسد هستند. در تمام فیلم مخاطب حتی یک شخصیت سالم و پاییند به اصول اخلاقی، عرفی و شرعی را نمیبیند. فیلمساز در این راستا تا توانسته مفهوم مقدس مادر و پدر و در یک کلام خانواده را تخریب کرده است و تصویری عجیب و غریب از فضای جامعه ایرانی ارائه میدهد که حتی چنین تصویر زشت و کریهی از خانواده در فیلمهای هالیوودی نیز وجود ندارد.
نازنین(آیدا ماهیانی)تنها شخصیت داستان است که خود را مقید میداند حداقل آخر شبها سری به خانه بزند اما چه خانهای و چه پدر و مادری! سیاوش و نسرین که نازنین به همین اسم کوچک آنها را صدا میزند و از نامیدن آنها با عنوان مامان و بابا بیزار است یا در حال پارتی گرفتن هستند یا پارتی رفتن! سیاوش با آن لحن چندش و عرق گیر رکابی که نشان از مستی همیشگی او دارد مدام با شعرهای کوچه بازاری و در حد گذرا و گویی رفع تکلیف از نازنین میخواهد که فقط شب بیرون از خانه نباشد،باز هم صد رحمت به سیاوش، نسرین که مخاطب واقعا نمیتواند باور کند مادر نازنین باشد حتی با او رودررو نمیشود و گفتگویی با او ندارد فقط در حرص و جوش ماشینش را میخورد که نازنین با آن تصادف کرده و مدام به سیاوش اعتراض میکند که این دختر را لوس نکن! خب از چنین پدر و مادری واقعا انتظار چه دختری را میتوان داشت؟ یک دختر محجوب و با حیا یا یک دختر افسار گسیخته و بی بند و بار؟!
نکته تأسف برانگیز دیگر اینکه از نیمههای داستان مخاطب میفهمد تینا( مهناز افشار) هم یک مادر است و اینگونه لاابالی و فاسد میباشد. مادری که فقط دنبال گرفتن کلید یک خانه ۱۵۰ متری از همسر سابقش است و گاهی برای تعویض لباس سری به خانه سابقش زده و پسرش را میبیند! رابطه او با سامان( همسر سابقش) هم خارج از عرف میباشد، یک رابطه صمیمی و توأم با ناز و عشوه گری.
قبح زدایی از مفهوم ازدواج سفید و هم خانگی
فیلمساز علاوه بر نمایش تصویری مشوش و مخدوش از خانواده ایرانی بگونهای ازدواج سفید و همخانگی دختر و پسر نامحرم زیر یک سقف را راحت نشان میدهد که گویی پدیدهای بسیار عادی و رایج در جامعه ماست. ورود شخصیت نامتعادل و خل وضع مهسا و آرمان تنها برای قبح زدایی از این موضوع است مگرنه این دو شخصیت هیچ تأثیری بر روند داستان ندارند. ماجرای بهاره( طناز طباطبایی) و پیام نیز در همین راستاست و در همین دعوای زرگری بهاره با پیام برای بیرون کردن بهاره از خانه ست که هویت واقعی این دختران لاابالی فاش میشود، بهاره حتی به دوستان نزدیک خود نیز رحم نمیکند و بقول خودش پارتنر نازنین را بُر میزند، گرچه خیانت و رابطههای مثلثی در این نوع سبک زندگی مسئلهای رایج و مبتلابه میباشد.
کلام آخر
فیلم “ارادتمند نازنین بهاره تینا” یک فیلم به شدت لوس، بیمزه، بلاتکلیف، کهنه، گل درشت و از بیخ بیسر و ته، پا در هوا، فاقد هر نوع هدف و معنایی (حتی معنای بیمعنایی) است که تماشای آن تا انتها حقیقتا کار دشواری است.عبدالرضا کاهانی اینبار در ادامه ساختههای پیشین خود موفق شده است اثری بسازد که به معنای واقعی کلمه ” هیچ ” است. هیچ نه به معنای فلسفی و ابزورد خود ، بلکه به معنای تهی بودن از همه آن چیزی است که ما در مواجهه با یک پدیده برای درک و شناخت به آن متوسل میشویم. اثر او یک هذیان گویی تمام عیار است. پیرنگ کلی فیلم علافی و پوچ انگاری جوانان بویژه دختران و زنان پرسه زن در دل جامعه است.
با بررسی فیلمهای کاهانی، پی میبریم که به تدریج او فرم خودش را بیش از پیش شناخته و سعی در بهبودش داشته است اما فیلمنامه فیلمهای عبدالرضا کاهانی از “آدم” تا “بیخود و بی جهت”، از “خانم مایا” تا ” ارادتمند ………” فیلم به فیلم آب رفتهاند و بی محتوا تر شدهاند. به فیلمی رسیدهاند که نه تنها حرفی برای گفتن ندارند بلکه فیلمهایی ضد اخلاق و ضد خانواده هستند. فیلم ” ارادتمند نازنین، بهاره، تینا مصداق یک فیلم مستهجن واقعی است. مستهجن عبارتی است که در مورد فیلمهای پوچ پورن محور بکار میرود و این فیلم در همه سکانسهای خود تمام عناصر یک فیلم مستهجن را داراست با این تفاوت که در ظاهر شخصیتهای زن یک شال نصف و نیمه و لباسای تنگ و کوتاه آستین بلند به تن دارند.
فیلم به سبک فیلمهای شبه روشنفکری پایانی باز دارد و با سوال «امشب چی بچه ها؟!» مخاطب را در فضای روان پریشانه و مبتذل خود رها میکند. و این پایان یعنی دختران داستان همچنان میخواهند به هرزه گری خود ادامه دهند!