دهه 80 و 90 شمسی عصر جولان و حاکمیت فیلمهای کمدی در سینمای ایران است. نگاهی به فهرست پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران و همچنین فیلمهایی که در این دو دهه بیشترین مخاطب را داشتهاند، نشان میدهد که فیلمهای کمدی سهم قابل توجهی در این فهرست دارند. این امر نشان میدهد که استقبال مردم از فیلمهای کمدی به نسبت دیگر ژانرها بالاتر است. فیلم های پرفروش سالهای اخیر مثل فسیل، دینامیت، هزارپا و.. نمایانگر این مسئله است.
البته این استقبال عجیب نیست و با تغییر و تحولات در زندگی مدرن و افزایش شدید جمعیت شهر نشین ایران که روند شناسی این مسئله نشان میدهد در چهار دهه اخیر با شیب تندی از جمعیت روستایی کاسته و به جمعیت شهرنشین و حاشیه نشین افزوده شده، نیاز به تفریح و دور شدن از استرسهای زندگی شهری قابل توجه است.
شاید همین امر یکی از مهمترین دلایل استقبال فیلمهای کمدی در سینمای ایران است. اما مسئله صرفا مرتبط به اقبال فیلمهای کمدی نیست؛ چرا که این امر به خودی خوی نه تنها نامطلوب نیست بلکه در صورت کیفیت مناسب فیلمها مطلوب هم است. اما مسئله و ابهام در این امر است که فیلم های کمدی این دو دهه عمدتا دچار سطحی نگری، ابتذال مفهومی و معنایی و در یک نگاه کلی فقط برای فروش ساخته میشوند و سعی میکنند با هر اقدام ممکن بتوانند فروش کنند. در این میان شوخیهای سخیف جنسی هم به کار گرفته میشود تا حداقل با این حربه فروش خود و در نهایت سود خویش را تضمین کنند.
در این فیلمها تنها چیزی که بیاهمیت است فیلمنامه است. در این مسئله همواره بحث و جدال مرغ و تخم مرغ را هم شاهد هستیم. این سوال که اول مرغ بود یا تخم مرغ ، بحث دامنه داری است. در سینما هم این امر که سینما باید برای جامعه ذائقه سازی کند یا طبق ذائقه جامعه به پیش برود، بحث طولانی است. طبیعی است که نمی توان رای به درستی یک مسیر داد. یعنی اینکه سینما نمیتواند منفک از جامعه باشد و از طرف دیگر پیروی محض از جامعه هم سینما را بی خاصیت میکند.
بررسی سینما در کشورهایی که دارای سینمای قدرتمندی هستند هم نشان می دهد که فیلم های تولید شده در هر دو مسیر وجود دارند و نه کاملا پیرو جامعه هستند و نه از جامعه منفک شدند. اما متاسفانه در سینمای ایران مخصوصا در ژانر کمدی با این توجیه که مردم این نوع فیلمها را دوست دارند هر فیلم بی کیفیتی ساخته و روانه پرده سینما می شود.
نکته مهم این است که رواج این نوع فیلم ها کیفیت و اقتصاد سینما را هم تحت تاثیر قرار داده و فیلم های با کیفیت امکان رقابت در گیشه و جدب مخاطب را از دست داده اند.
غلبه منفعت گرایی و نگاه تجاری به جای نگاه سینمایی هنری و اخلاق مدار و تعهد گرا مهم ترین دلیل ساخته شدن این نوع فیلمها است که در بین عامه مردم به فیلم های سوپرمارکتی مشهور است که قبل از انقلاب از آن به عنوان فیلم فارسی یاد می شد. در واقع ما شاهد بازتولید فیلم فارسی در دهه هشتاد به بعد در سینمای ایران هستیم. فیلمهایی که فاقد هرگونه ارزش هنری و فرهنگی هستند و صرفا میتوان آنها را حرکاتی دانست که میتواند با لودگی مخاطب را بخنداند.
مشکل دیگر در این زمینه نوع نگاه برخی اهالی هنر به طنز است. طنز بیان واقعیت های زندگی در قالبی است که مخاطب بدون گل درشتی پیام به آگاهی دست یابد. در واقع مسئولیت طنز آگاهی دهی به جامعه است نه به ابتذال کشیدن جامعه و خالی کردن جامعه از هرگونه گاهی، برخی دقیقا طنز و کمدی را با لودگی اشتباه می گیرند.
به دلیل علیه نگاه تجاری در این نوع فیلم ها کارگردان و تهیه کننده ارزشی برای فیلمنامه متصور نیستند. فیلنامه های سرهم بندی شده محصول این روند است.
بنظر می رسد الزام سازمان سینمایی هنگام صدور پروانه ساخت برای رعایت حداقلی از استانداردهای حرفه ای در فیلم نامه میتواند حداقل بخشی از ضعف فیلنامه های این نوع آثار را جبران کند.
همچنین بنظر می رسد عدم تولید آثار طنز در تلویزیون که قبلا تولید می کرده هم در واگذاری میدان به فیلم های کمدی سطحی موثر بوده است. بنابراین نقش رسانه ملی با تولید طنزهای فاخر برای به حاشیه راندن فیلم های سطحی و جلوگیری از به ابتدال و انحراف کشیدن سلیقه مردم ضروری و مهم است. کاش صداوسیما به دوران طلایی خود در عرصه طنز سازی برگردد.