وبسایت عبری زبان واللا، در مصاحبه با یکی از فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی ، بدون افشاء کردن نام این فرمانده ارتش، به وضعیت اسفناک و ازهمپاشیده ارتش رژیم صهیونیستی اشاره میکند که پدیده نافرمانی و امتناع نیروهای ذخیره در معرفی خود به برنامههای آموزشی ارتش، تنها یکی از مصائب آن است.
بر اساس گزارش واللا، شخص مذکور در ارتش رژیم صهیونیستی بهعنوان فرمانده تیپ، لشکر و مسئول جذب نیرو و بهعنوان فرمانده دانشکدههای نظامی ارتش رژیم صهیونیستی خدمت کرده و دارنده نشان شجاعت در نبرد بهعنوان فرمانده نیروهای ذخیره در جنگ یوم کیپور است.
آنچه در ادامه میآید؛ اظهارات این فرمانده ناشناس به ادعای وبسایت صهیونیستی واللا است.
"رئیس ستاد ارتش هرتسی هالوی از اسلاف خود میراث بسیار دشواری را دریافت کرده است، ارتشی که برای جنگ چند جبههای آماده نیست، مسئلهای که دیر یا زود به سراغ ما خواهد آمد.
من تعدادی از مسائل مهم در آمادگی ارتش برای جنگ و اینکه چرا پدیده فعلی نافرمانی در میان نیروهای ذخیره، آخرین میخ بر تابوت ارتش خواهد بود را ارائه خواهم کرد:
درحالیکه فرماندهان نیروی هوایی اقدام به تربیت خلبان و ساخت نیروی هوایی میکردند، سرهایشان در آسمان بود و زیر پای خود را نمیدیدند. تهدید اصلی این روزها نه هواپیماهای دشمن بلکه راکتها، موشکها و پهپادها است.
فرماندهان نیروی هوایی در سالهای اخیر سر خود را در شن فروکردهاند و برای خود روشن نساختهاند که پایگاههای نیروی هوایی در جنگ چندمنظوره بعدی به هدفی استراتژیک برای موشکها و پهپادهای دشمن تبدیل میشوند. ازاینرو آنها پایگاه را برای جنگ آینده آماده نکردهاند.
در جنگ بعدی موشکهای سنگین دقیق و غیردقیق و پهپادها به سمت پایگاههای نیروی هوایی، باند فرودگاهها، فرودگاههای محل استقرار هواپیماها، مراکز کنترل شلیک خواهند شد و پایگاهها را به شکل بزرگی تخریب خواهند کرد. نتیجه آن آتشسوزی، مجروح، کشته خواهد بود. گودالهای بزرگ در باند فرودگاهها ایجاد خواهد شد و آنها توانایی پرواز هواپیماها را از بین خواهند برد.
گردانهای مخصوص تداوم عملکردی که ۱۱ سال پیش در پایگاههای نیروی هوایی مستقر شدند و نقششان کمک به بستن گودالها، جمعآوری آوار از باند هواپیماها، خاموش کردن آتش و نجات مجروحان بود، به دلیل عدم توجه فرماندهان نیروی هوایی در ۱۰ سال اخیر، کاملاً متلاشیشدهاند.
این ضعف و ناتوانی هرگز فراموش نمیشود و برای همیشه در کتابهای تاریخ بهعنوان ننگ و اقدامی وحشتناک که تا مدتها تبعات دارد، خواهد ماند."
ترجمه متن تصویر:
* مسئله نافرمانی نیروهای ذخیره، آخرین میخ بر تابوت ارتش خواهد بود
* ارتش برای یک جنگ چند جبههای که دیر یا زود رخ خواهد داد، آمادگی ندارد
* جبهه داخلی آماده نیست و ارتش وابسته به شرکتهای غیرنظامی است
این فرمانده ارتش صهیونیستی در ادامه میگوید:
"همچنین روسای ستاد کل، نیروی زمینی ارتش را هم در ۲۰ سال گذشته با فرض اینکه جنگهای بزرگ دیگر رخ نخواهند داد، کوچک کردهاند.
حتی زمانی که تهدید در اطراف ما به سطح وحشتناکی رسید، آنها نمیخواستند حقیقت را به چشم ببینند و همچنان ارتش را طبق درک و تصورات خود به سطح یک"ارتش کوچک، تکنولوژیک" تقلیل دادند.
نتیجه این است که ارتش زمینی شدیداً کوچکشده است، ارتش ذخیره آموزش ندیده و تسلیحات جدیدی را به کار نگرفته است، اعتماد خود را به فرماندهی عالی ارتش اسرائیل ازدستدادهاند و در سه کلمه "مناسب جنگ نیستند".
حتی واحدهای معمولی نیز با فناوریهایی که با صدها میلیون شِکِل (واحد پول اسرائیل) و بیشتر خریداریشده بود، در طرح "تنوفا" به رهبری رئیس ستاد کوخاوی، آشنا نشدند و برنامه چند ساله "تنوفا" کوخاوی رشد نکرد و موفقیت آمیز نبود.
مدیریت جبهه داخلی (مناطق سرزمینهای اشغالی) که عرصه اصلی در جنگ بعدی خواهد بود، بین کرسیهای ردههای سیاسی و امنیتی افتاد.
مقامات بههیچوجه آمادگی مقابله با هزاران موشک و راکتی را که هر روز به مراکز جمعیتی، زیرساختهای برق، آب، سوخت و گاز، پایگاههای نظامی، زیرساختهای حملونقل و اقتصادی و نهادهای دولتی شلیک خواهد شد و هر روز صدها مکان تخریب و خسارات سنگین را به همراه خواهد داشت را ندارند.
مدیریت جنگ در جبهه داخلی نیز دچار مشکل شد، بهعنوانمثال، مسئله درمان و مقابله با کرونا را ببینید.
ارتش اسرائیل مسئولیت نگهداری از سامانههای مهم لجستیکی را به بیش از هزار شرکت غیرنظامی که مسئول تهیه مهمات، سوخت، غذا، قطعات یدکی، تعمیر سلاحها و نگهداری از آنها در جنگ هستند، انتقال داد. ارتش کاملاً به شرکتهای غیرنظامی وابسته شده است و بدون آنها ارتش نمیتواند بیش از چند ساعت در یک جنگ چند جبههای فعالیت کند.
در سند تکاندهندهای از وزارت جنگ که چند ماه پیش منتشر شد، آمده بود که ۶۰ درصد کارخانههای مذکور، در جنگ قادر به انجام وظایف خود نیستند...
... امروز ارتش اسرائیل در حوزه نیروی انسانی در شدیدترین بحران تاریخ خود قرار دارد که ازجمله آن فرار گروهی افسران دائمی است. ارتش از نبود مدیریت نرمال، استانداردهای ضعیف و موارد دیگر رنج میبرد.
آنچه منجر به زوال در ارتش میشود، فرهنگسازمانی، مدیریتی و رهبری شکسته خورده، فقدان انضباط، عدمتأیید دستورات، عدم کنترل و نظارت، درس نگرفتن، فرهنگ دروغگویی است.
درنتیجه کوچکسازیها و تعدیلها که اجازه نمیدهد برنامههای کاری و وظایف بهدرستی انجام شود، در نیروهای حرفهای شکاف ایجاد میشود.
مبارزه بین جناحهای راست و چپ، مذهبی و سکولار، بر سر اصلاحات قضائی که این روزها منجر به امتناع و نافرمانی از ثبتنام در برنامههای آموزی ارتش در میان نیروهای ذخیرهشده است و گسترش پیداکرده است، این ترس را ایجاد کرده است که این امتناع و نافرمانی به نیروهای ارتش نیز سرایت کند.
روند امتناع و نافرمانی به ظریفترین بافت روابطی که سالها در درون واحدها ایجادشده است آسیب، جدی میرساند، ازجمله انسجام و ضمانت متقابل برای یکدیگر را. این ضربه مهلکی به انگیزه و روحیه نیروها در درون واحدهای نظامیشان خواهد بود. از در هم شکستن، اگر تشدید شود، راه برگشتی نیست، پایان کار ارتش است."