داستان درباره رضا معلمی ساده و درستکار است که به سن میانسالی رسیده و در برقراری ارتباط با زنها دچار مشکل است. در این حین، با دختری پاستیل فروش آشنا میشود. دختر، برای پیوند کلیه خواهرش با مشکل روبروست و رضا را ترغیب به کارهایی میکند که باب میلش نیست و ...
کوروش حسینی، منتقد سینما در برنامه «بوطیقا» رادیو فرهنگ در نقد و بررسی فیلم نامه «خوابم میاد» گفت: ما در فیلم «خوابم میاد» با یک فیلم و فیلمنامه خوب مواجه هستیم. فیلمنامه خوبی که فرامتنهای بسیار زیادی دارد و بخاطر فیلمنامه خوبی که نوشته شده، این فیلم از سطح ناظر برخوردار نیست.
حسینی ادامه داد: این فیلم صرفاً فیلم کمدی نیست. بلکه میتواند یک فیلم نوآورانه در تاریخ سینما باشد که یک کمدی خاص را به اجرا درآورده است. آقای احمد رفیعزاده توانسته فیلمنامه خوبی را بنویسد و همکاری خوبی بین کارگردان اثر و فیلمنامهنویس شکل گرفته است. منتقدین اشاره میکنند که این فیلم با اقتباسی از فیلمنامه فیلم «پول را بردار و فرار کن» از وودی آلن است. ولی این فیلمنامه بیشتر از این فرامتن دارد.
این منتقد سینما با بیان اینکه شاید اشاره به فیلمنامه «پول را بردار و فرار کن» در فیلم «خوابم میاد» شده باشد، ولی ما در سکانسها و نوشتههای این فیلمنامه با اندیشههای مستقلی روبهرو میشویم، افزود: به نظر من روایت کافکایی اثر در سینمای ایران بدیع و تازه بوده است. نویسنده فیلمنامه توانسته یک کمدی خاص را برای ما به ارمغان بیاورد. بعضیها برای این فیلمنامه نام کمدی سیاه را انتخاب میکنند، ولی من با این اسامی دعوا ندارم. «خوابم میاد» یک کمدی خاص است که با خنداندن ما را به تفکر هم وادار میکند.
وی با اشاره به اینکه ما با دیدن و خواندن این فیلمنامه با اثری مواجه هستیم، که در لایههای زیرین خود روایت تلخی را برای ما بیان میکند، افزود: روایت تلخ روانشناسانه پسری که شرایط نامطلوبی را از دوران کودکی تا بزرگسالی طی میکند. آن هم در شغلی حساس به نام شغل معلم، معلمی که میتواند چراغ راه یک نسل باشد. حال او با نسلی طرف است که فرسنگها از لحاظ تفکر، زاویه دید و پرورش فاصله دارد.
کوروش حسینی گفت: این معلم با بازی رضا عطاران و شخصیت معلم در فیلمنامه با رویکردهایی مواجه میشود که ما را عمیقاً متاثر میکند. کار جالبی در این فیلم اتفاق افتاده که معمولاً چالش بین نویسنده و کارگردان است. فیلمنامهنویسان دغدغه این را دارند که چطور بنویسند تا کارگردان بتواند مغز اثر را دریافت کند. به نظر بنده روایت نویسندگی آقای احمد رفیعزاده آقای عطاران را مجذوب کرد تا ایشان در مقام کارگردان روایت کافکایی اثر را رعایت کند. با زاویههای نامتعارفی که دوربین را گرفته، با میزانسنهایی که داده ما را به مغز فیلمنامه نزدیک میکند.