میلتون فریدمن معتقد است: «هیچ چیز به اندازه یک برنامه موقت دولتی پایدار نیست». این داستان بسیاری از تصمیمات ناگهانی بدون تامل اقتصادی کشور ما مانند ارز 4200 تومانی است. ارز ۴۲۰۰ یارانهای بود که در مبدا به واردکننده داده میشد تا در پروسه تامین کالاهای اساسی اختلالی ایجاد نشود و کالا با قیمت مناسب به دست مصرفکننده برسد. از فروردین ۹۷ این ارز به حدود ۱۵۰۰ فرد و شرکت اختصاص یافت. بر اساس گزارشی که دهم تیرماه همان سال منتشر شد، شرکتهای بیربطی نیز مشمول دریافت ارز ۴۲۰۰ تومانی شده بودند. از جمله این شرکتها میتوان به تیم فوتبال البدر هرمزگان، ماموت خودرو و رهروانخودرو پیشگامان جنوب اشاره کرد. کار در اینجا تمام نشد. سنجاق قفلی، الاغ مراکشی، چکش، سنگ پا، ابزار بازی بولینگ، شاخ، استخوان، کیسه ادرار، گل و میوه مصنوعی و... از جمله کالاهایی بود که گمرک در آن مدت از واردات آنها خبر داده بود.
اصلاح ارز ترجیحی بهمثابه چاقویی است که با آن میتوان با بیپروایی فردی را به قتل رساند یا او را با جراحی شفا بخشید. موافقان اصلاح ارز ترجیحی بر این باورند با اصلاح آن فساد در تهیه کالاهای اساسی با ارز ۴۲۰۰ تومانی برچیده شده و دست رانتخواران از آن کوتاه میشود. عرضه، تقاضا و قیمتها واقعی خواهد شد و در درازمدت به نفع مصرفکننده است. همه کالاها توسط تولیدکننده قیمتگذاری شده و قاچاق معکوس از بین خواهد رفت. همچنین از تولیدکننده داخلی در مقابل تولیدکننده خارجی حمایت خواهد شد و با هوشمندسازی نحوه حمایت از مردم، مشکل توزیع ناعادلانه یارانه بر اساس میزان مصرف حل میشود. مخالفان نیز دلایلی را برای زود بودن اجرای این طرح مطرح میکنند؛ از جمله افزایش نرخ تورم ناشی از شوکهای ارزی، افزایش قیمت کالاها و خدمات بخش دولتی و خصوصی، ایجاد مشکل در اشتغال و تولید، کاهش قدرت خرید مردم و ارزش پول ملی و افزایش شدید تورم که قطعا بیش از انتظار دولت خواهد بود.
موافقان راهکارهایی را برای جلوگیری از بروز مشکلات ناشی از اصلاح ارز ترجیحی مطرح کردند که از جمله آنها میتوان به شفافسازی طرح مذکور، ارائه راهکاری متناسب با مشکلات مختلف مطرح شده حاکمیتی و وحدت رویه در میان سران کشور جهت برونرفت از بحرانهای بعدی اشاره کرد. همچنین اختصاص اعتبار برای تامین کالاهای اساسی مردم پیش از اجرای طرح که میتواند در قالب اعتبار ریالی یا کالابرگ باشد، حمایت از دهکهای پایین جامعه و همچنین تامین کالا و ذخیرهسازی آن پیش از اجرای طرح، جلوگیری از ایجاد رانت در مراکز توزیع محصولات مدنظر، تامین سرمایه در گردش برای تولیدکنندگان و شفافسازی در مورد منابع مالی طرح، از دیگر راهکارهای ارائهشده است.
به نظر میرسد این جراحی برای اقتصاد ایران بسیار ضروری و لازمالاجراست اما نحوه اجرا و اطلاعرسانی آن به مردم با توجه به ابهاماتی که وجود دارد و نارضایتیهایی که ناشی از این عدم شفافیت است بسیار مهم به نظر میرسد. گفتوگوهای بسیار متناقضی از دولت و مجلس از ابتدا به گوش مردم رسیده است. از طرفی با توجه به ابهامات طرح، اصناف از اجرای آن هراس دارند. پس به ضرورت ابتدا باید به موضوع اطلاعرسانی و راهکارهای در نظر گرفتهشده برای مواجهه با این عمل جراحی بزرگ اقتصادی توجه شود. از طرف دیگر به مردم آرامش داده و تلاش شود با دستیابی به توافقات، شرایط برای مردم تسهیل شود. اما نباید از خاطر دور داشت که ابراز نارضایتیهایی نیز قابل پیشبینی است.
سال ۱۳۲۱ قوامالسلطنه در مصاحبهای مطبوعاتی یک قرص نان روی میز کنفرانس گذاشت و اظهار داشت مشکل من این است. اگر این را حل کنم و نان مرغوب در اختیار جامعه بگذارم همه مسائل حل خواهد شد. در همین بلوای نان ۲۰ نفر کشته و ۷۰۰ نفر زخمی و ۱۵۶ نفر بازداشت شدند و ۱۵۰ هزار دلار خسارت به بازار وارد شد. بنابراین برنامهریزی آگاهانه، در نظر گرفتن شرایط مردم، اطلاعرسانی دقیق، حمایتهای بیدریغ دولت از مردم و فهم حاکمیت از شرایط اقتصادی موجود، بسیار اهمیت دارد. اکنون زمانی است که حاکمیت باید تدبیر و تواضعش را به مردمی که سالها پای نظام، انقلاب و وطن بودهاند، نشان دهد و با مدارا و درک صحیح شرایط، اقدام به این اصلاح کند.
هدی قدسیان