دو بازیکن خط دفاعی استقلال در روزهای اخیر احتمالا بدترین دقایق زندگی خود را سپری کرده و در نهایت هم مجبور به جدایی از استقلال و انتقال به ملوان شدند. رعایت قانون در همه ابعاد جامعه احتمالا خواسته اغلب مردم کشور بوده و هیچ کسی حداقل روی کاغذ تمایلی به برقراری رانت و وجود تفاوت بین افراد به دلیل سن، روابط سببی و نسبی، جنسیت، وضع مالی و ... ندارد.
حسین زاهدی در برنامه فوتبال برتر با اصرار مدعی شد نص صریح قانون، حکم به اعزام محمدحسین مرادمند و سیاوش یزدانی به خدمت سربازی داده و به نظر و بر اساس اعلام مقام رسمی این ارگان، چارهای جز تمکین از قانون در این مورد خاص وجود ندارد. بر اساس این ادعا، مرادمند 28 ساله بوده و بازیکن ملی نیست و یزدانی نیز 30 ساله شده و از معافیت ملیپوش بودن خود استفاده کرده است.
اما یک مسئله قابل تامل و مهم در این میان، بی رحمی عجیب جامعه هواداری نسبت به سرنوشت این دو بازیکن و البته موارد مشابه در تیم رقیب است. قطعا این ماجرا اصلا ربطی به هواداری از استقلال و پرسپولیس و سپاهان و ... ندارد. در واقع در این میان هیچ کس دلش به حال دو بازیکن خط دفاعی استقلال و تغییر غیرمنتظره سرنوشت برای محمد حسین مرادمند و سیاوش یزدانی نسوخت.
دو مدافع آماده این فصل استقلال بهقدری درخشان ظاهر شده بودند که حتی احتمال حضور آنها در لیست تیم ملی برای جام جهانی 2022 وجود داشت. اما حالا در بهترین حالت آنها باید از ابتدای فصل بعد در تیمی تازه صعود کرده به لیگ برتر بازی کنند و پایان خدمت سربازی نیز شاید به منزله اتمام دوران اوج آنها در فوتبال و محو شدن از صحنه بازی در بالاترین سطح فوتبال خواهد شد.
مرور واکنش هواداران و حتی فعالان رسانهای و متاسفانه در برخی موارد مقامات رسمی باشگاههای رقیب موید لذت بردن از این اتفاق تلخ برای محمدحسین مرادمند و سیاوش یزدانی بوده است. البته در تیم مقابل نیز شرایط متفاوت نبوده و از داستان احمد نور و عالیشاه تا موضع امروز در مورد وحید امیری، همه تلاش جبهه مقابل نیز خراب کردن شرایط برای بازیکنان تیم رقیب و ضربه زدن از این مسیر به حریف برای رسیدن به اهداف فوتبالی است.
در یک ماه اخیر کمتر هواداری علاقمند به دنبال کردن اتفاقات جذاب و فنی لیگ، استمرار کلین شیتهای استقلال علیرغم تغییر سیستم در برخی مسابقات، پیشرفت قابل توجه بخش هجومی پرسپولیس با بازگشت رامین رضاییان و ... چنین اتفاقاتی شده و تمام توجهات حولمحور یافتنِ راه حل برای اتهام زدن به رقیب و در نهایت کاهش امتیازات دیگری شده است.
اینقدر مشغول رو کردن سند و مدرک و گاف در مصاحبه وحید امیری در برنامه 90 بودیم که فراموش کردیم این بازیکن با گذشتن از چه دشواریهای بزرگی به جایگاه فعلی خود رسیده و بازی کردن با سرنوشت او چیزی به جز ضرر به منافع ملی نخواهد بود. اینقدر بی رحمانه درگیر مشوش کردن فضای مجازی برای یزدانی و مرادمند شدیم که از خاطر بردیم احتمالا دو گزینه قابل قبول برای خط دفاعی تیم ملی را از کادر فنی گرفتهایم.
این درگیری مجازی بهقدری شدید شده که حتی اشتباه یک بازیکن در ترکیب تیم ملی را نیز در برمی گیرد. مثلا صادق محرمی با سابقه قرمز رنگ خود حتی در صورت ارتکاب اشتباه در ترکیب تیم ملی، بی منطق از سوی جامعه هواداری پرسپولیس مورد حمایت قرار گرفته و بی رحمانه از طرف طرفداران استقلال مورد سرزنش قرار می گیرد.
همین چند هفته قبل تا توانستیم به حواشی حولمحور داستان محمدحسین کنعانی زادگان پرداختیم تا شاید یکی از بهترین مدافعان فوتبال آسیا را از ترکیب تیم ملی دور کنیم. این قضاوتهای تند و خشن، این بی رحمی و تمایل به اشد مجازات تبدیل به بخش لاینفکی از فلسفه هواداری شده و هر روز شدت بیشتری به خود میگیرد.
فقط یک نکته مهم را فراموش نکنیم؛ این روند قطعا روزی گریبان تیم مورد علاقه خودمان را هم خواهد گرفت. در واقع از امروز تمام تمرکز تیمهای رقیب نیز در یافتن اشکال و موردی در پرونده بازیکنان تیم مقابل برای زمین زدن آنها خواهد شد و بی تردید این درگیری غیرفوتبالی تا پایان این فصل شدیدتر و پررنگتر ادامه خواهد داشت.
در روزهایی که تمام هم و غم اعضای فعال در دو باشگاه محبوب، پیدا کردن گاف و اشتباه از پرونده تیم رقیب شده، تنها این سرنوشت ستارههای جامعه فوتبال است که از این اداره به آن ارگان دست به دست میشود. شدت گرفتن غیرقابل تصور کری خوانی میان رقبای دو تیم در فضای مجازی باعث شده قهرمان شدن به هر طریق و از هر مسیری تبدیل به تنها هدف دو باشگاه شود و در این مسیر حتی مدیران قدیمی و باتجربه و فعالان رسانهای باسابقه نیز انگار چارهای جز اطاعت از این مسیر پرچالش و تند ندارند.
باز هم تاکید میکنم که خواسته عموم جامعه رعایت قانون در مورد همه افراد است و در این رابطه تردیدی وجود ندارد. اما مسئله آزاردهنده این بی تدبیریهای مکرر و بازی کردن با سرنوشت افرادیست که با طی مسیر بسیار دشواری به این مرحله رسیدهاند و حالا آینده آنها بازیچه دست خط و نشان کشیدنهای بی نتیجه و مصنوعی افرادی شده که در این میان تنها به افزایش محبوبیت خود فکر میکنند. شاید اگر این جملات تند و آتشین برای دلبری از هورا کشان مجازی نبود، چنین پروندههایی با آرامش و مرحمت بیشتری از سوی نهادهای ذینفع مدیریت میشد.
اما انگار این محبوبیت پوشالی مهمتر از سرنوشت بازیکنان شده و این رویه به وضوح در صحبتهای تلخ و ناراحت کننده یزدانی در تلویزیون مشخص بود. اینقدر همه چیز حولمحور شاخ و شانه کشیدنهای مجازی و واقعی شده که افراد در راس امور وظایف اولیه خود را نیز فراموش کرده و همگام با بخش بی رحم فضای مجازی، در مسیر تقلیل وظیفه مدیریتی به کری خوانیهای جایگاه 36 و هشت استادیوم قرار گرفتهاند.
اما این فضای تند و خشن تنها گریبان بازیکنانی را خواهد گرفت که با گذر از هزار پیچ و خم به جایگاه امروزی رسیدهاند. این میل بی مضایقه به تدریس اخلاق سر داستان کنعانی، این علاقه بیش از حد به رعایت بی چون و چرای قانون در خصوص پرونده مرادمند و یزدانی و این دنبال یافتن خطا در ماجرای وحید امیری، حتما برای خودمان هم تاوان خواهد داشت. ولو که در گذشته نیز این ماجرا بارها تکرار شده و این نفرت پراکنی جاده بی انتهایی خواهد بود.